چرا خندوانه، استاندارد شد؟/ بررسی چند شبهه
بی تردید اینکه انتظار داشته باشیم در یک برنامه جاافتاده با قالب مشخص مانند خندوانه، پیام مستقیمی در مورد استاندارد به مخاطب منتقل شود، همان قدر نامعقول است که بخواهیم با یک فیلم سینمایی، پیام خشک و خالی خود را به خورد مخاطب بدهیم.

حضور کارکنان سازمان ملی استاندارد در برنامه خندوانه، بی تردید یکی از مهمترین اقداماتی بود که بسیاری ازمردم را با اهمیت واقعی و نه صوری کلمهای به نام "استاندارد" آشنا کرده است.به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، این اقدام سازمان ملی استاندارد با گذشت چند روز از آن، ناگهان با واکنش ها و انتقاداتی مواجه شده است تا اصل موضوع زیر سوال برود.
نگاهی اجمالی به اهمیت فرهنگ سازی، مخاطبان و نحوه عملکرد برنامه خندوانه شاید به روشن شدن ابعاد موضوع و قضاوت صحیح تر در این زمینه کمک کند.
تردیدی نیست که "استاندارد" در سال های اخیر و نیز متاسفانه در فرهنگ مردمی ما، چندان فراتر از یک واژه بی خاصیت نرفته و اساس وجود یا عدم وجود چنین علامتی روی کالاها، کوچک ترین اهمیتی برای مشتریان آن کالا نداشته است. اینکه، در خرید هر کالایی – هر کالایی از هر نوع و با هر کاربردی – مشتری از اینکه آیا علامت استاندارد دارد یا خیر، سوال کند و یا حتی تولیدکننده از "استاندارد" آن به عنوان یکی از مزیت هایش نام ببرد، آنچنان برای مردم غریبه است که تا جا افتادن فرهنگ آن، راهی بس طاقت فرسا پیش روی همه ماست.
با این وجود، متخصصان امر – در هر رشته ای – به خوبی بر اهمیت این تمایز یعنی استاندارد بودن یا نبودن کالاها آگاهند و میدانند گذر از فیلتر "استاندارد"، چه مزایای دیگری را به همراه دارد. این در حالی است که بسیاری از سوداگران از ناآگاهی مردم عادی در این زمینه سوءاستفاده می کنند تا جایی که حتی گاهی وجود یا عدم وجود استاندارد را موضوعی فرعی و بی اهمیت قلمداد کرده و همین نگاه را در مردم عادی جا انداخته اند.
در چنین شرایطی، بدیهی است که چنین موضوعی، نیاز به فرهنگ سازی دارد و فرهنگ سازی نیازمند هزینه است. از این رو، هزینه کردن مبالغی در راستای تحقق این هدف، نه تنها دور ریختن بودجه سازمان نیست بلکه بی تردید از ضروریات آن محسوب می شود؛ حال اینکه در سال های گذشته این موضوع چگونه مدیریت شده، خود محل بحث است.
با پذیرش این واقعیت که استاندارد، نیاز به فرهنگ سازی دارد، میتوان در مورد چند و چون آن نیز بحث کرد. فرهنگ سازی در دنیای امروز از طرق مختلفی انجام میشود که یکی از مهم ترین ابزارهای آن رسانه است.
در کشور ما، به دلیل شرایط مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، تاثیرگذاری تلویزیون میان مخاطبان عام، قابل مقایسه با دیگر رسانه ها نیست. اینکه موضوعیت این امر، خوب است یا بد، محل بحث نیست اما اصل آن را در حال حاضر نمی توان انکار کرد. هرچند بحث درمورد مخاطبان خاص نیست؛ چراکه در مورد این مخاطبان شاید موضوع کمی متفاوت باشد.
از طرفی، خود تلویزیون برنامه های گوناگونی دارد که برخی از آنها به دلایل متعدد، ارتباط مناسب تری با مخاطبان عام برقرار کردهاند. بی تردید این برنامه ها، محل مناسب تری برای انتقال پیام ها، آموزه ها و مفاهیم به مخاطب محسوب می شوند. از ابتدای سال جاری، بر اساس مشاهدات عینی، و نیز آمارهای ارائه شده از سوی مسئولان، برنامه خندوانه، موفق ترین برنامه در جذب مخاطب عام بوده است.
بنابراین انتخاب چنین برنامه ای برای فرهنگ سازی در مورد استاندارد و انتقال برخی آموزه ها از طریق آن، امری معقول است.
حال حضور در این برنامه، شرایط خاص خود را می طلبد. اولا خندوانه، برنامه ای جدی با بحث های تخصصی نیست و نمی توان توقع داشت در آن، موضوع استاندارد با تمام زیروبم هایش برای مخاطب به صورت فنی تشریح شود. بی تردید انتقال مفاهیم و فرهنگ موردنظر با چنین روشی، اساسا، معقول هم نیست. چراکه آموزش خشک و به نوعی فرهنگ سازی اجباری و از بالا به پایین، برای قریب به اتفاق موضوعات عامیانه، پاسخگو نیست.
بنابراین، فرض اینکه رییس سازمان ملی استاندارد در برنامه حاضر شود، و مثلا به مردم توضیح دهد که حتما هنگام خرید کالا به علامت استاندارد روی آن توجه کنید(!)، نه تغییری در رفتار مخاطب ایجاد می کند و نه در قالب رویه برنامه خندوانه می گنجد.
از طرفی، اگر قرار بود رییس سازمان استاندارد چنین حرف های خشک و خالی و در عوض پر از استانداردی(!) بزند، چرا برنامه خندوانه را برای این کار انتخاب می کرد؛ می توانست به یک برنامه جدی و کم مخاطب و عموما بی اثر رسانه ملی برود و همین اظهارات خشک و خالی را بازگو کند و البته مانند قریب به اتفاق برنامه های فعلی صداوسیما، می توان مطمئن بود چنین برنامه ای حتی در صورت تکرار و تناوب، هیچ اثری روی مخاطب نخواهد گذاشت و حتی در مواردی، واکنش منفی آنها را به دنبال خواهد داشت.
اما قالب برنامه خندوانه این نیست؛ روند کار همانی است که در برنامه مذکور با حضور کارکنان سازمان استاندارد، پیاده شد و اتفاقا بازتاب مثبتی هم داشت. اینکه رییس سازمانی که روسای آن را رییس جمهور تایید می کند، زن باشد خود یک جذابیت برای مخاطب محسوب می شود؛ بی تردید برای چنین برنامه ای، خانواده این فرد هم اهمیت قابل ملاحظه ای دارد. شاید به همین دلیل بود که مسئولان خندوانه به عنوان ایده پردازان و تنظیم کنندگان اصلی روند برنامه، تصمیم گرفته بودند تا از حضور همسر و پسر رییس سازمان استاندارد هم بهره بگیرند و از همه اعضای خانواده چند سوال حاشیه ای و غیرکاری هم بپرسند.
همان طور که بر اساس همین برنامه ریزی، اهمیت استاندارد در قالب هایی مانند طنز پردازها در برنامه گوشزد شد تا جایی که رضا شفیعی جم استندآپ کمدین برنامه هم بخشی از اجرای خود را به صورت طنز، به همین موضوع اختصاص داد.
بی تردید اینکه انتظار داشته باشیم در یک برنامه جاافتاده با قالب مشخص مانند خندوانه، پیام مستقیمی در مورد استاندارد به مخاطب منتقل شود، همان قدر نامعقول است که بخواهیم با یک فیلم سینمایی، پیام خشک و خالی خود را به خورد مخاطب بدهیم. شکی نیست که هیچ یک از این موارد به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. سوالی که خیلی از کارشناسان شاید در این شرایط مطرح کنند این است که برای این کار اساسا چه نیازی به وجود یک فیلم سینمایی است؟ اساسا وظیفه این میانجی ها (در مثال مذکور سینما و برنامه خندوانه) این است که پیام مذکور را هنرمندانه تبدیل به محصولی قابل ارائه با قابلیت فرهنگ سازی، ماندگاری و تاثیرگذاری بر مخاطب میکنند و اگر این ویژگی نباشد، وجود آنها هم بی اثر خواهد بود.
نکته قابل توجه دیگر اینکه، همان گونه که گفته شد فرهنگ سازی در مورد استاندارد در سال های اخیر کاملا مغفول مانده و نیاز به کار فراوان و زمان بری دارد؛ از این رو، توقع اینکه پس از یک برنامه ناگهان معجزه ای رخ دهد و همگان بر اهمیت استاندارد واقف شده تبدیل به شهروندانی پرسشگر شوند و خود این مزیت را از تولیدکننده درخواست کنند(!) ناگفته، بسیار کودکانه است.
اقدام سازمان استاندارد و هر ارگان دولتی دیگر که با وجود کاستیها، از چنین ابزارهای موجودی در جهت اهداف ارگان مربوطه، استفاده میکنند، تازه شروع کار و گام اول است و نیازمند حمایت.
در همین زمینه بخوانید
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در انتظار بررسی: ۱
| انتشار یافته: ۱۰
ارسال نظر
شركت س هم بهتره به جاى تخريب و تضعيف يك خانم مدير موفق بره استانداردهاش رو درست كنه .