سیاست محطاطانه غرب و ورود پوتین به سوریه
بعد دیگر، جایگاهی است که پوتین برای خویش قائل است. نقشی که تلاش میکند با بازیگری در صحنه منطقهای، بین المللی و تاثیر ناشی از آن در روند تحولات داخلی روسیه ایفا کند.

روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم محمود شوری نوشت:روسها برای نخستین بار پس از تهاجمی که شوروی به افغانستان داشت، نیرویهای خویش را خارج از حوزه اتحاد جماهیر شوروی جهت نقشآفرینی در کشوری دیگر به کار گرفتند. تشدید این نقشآفرینی از سوی مسکو نیز در روزهای پیشین بهوضوح مشاهده شده است. نمونه بارز آن ارسال تسلیحات و جنگنده و 28فروند هواپیمای پیشرفته، تانکهای تی90 و امکانات نظامی و انسانی به سوریه است. در عین حال آمادگی خویش را برای مشارکت با ایران و سوریه برای ارسال این امکانات به عراق جهت مبارزه با تروریسم هم به طور رسمی اعلام کردهاند. روسها علت این اقدام را نگرانی از تثبیت جریان افراطگرایی در منطقه، مقابله و کنترل داعش در منطقه اعلام کردهاند و اینکه امروز بیش از هر زمان دیگری خواستار و پیگیر حفظ قدرت و دولت بشار اسد هستند. به نظر میرسد مساله بسیار مهم در شرایط کنونی برای روسها بیشتر مقابله با تروریسم و جلوگیری از تثبیت قدرت داعش در منطقه است و با توجه به اینکه ایران و روسیه در مورد مقابله با داعش دارای منافع مشترکی هستند و همکاریهای مشترکی نیز در سالهای گذشته تجربه کردهاند طبیعی است که دو کشور از تمامی ابزارها و امکانات خویش جهت مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در منطقه بهخصوص در سوریه و عراق بهره ببرند.
دولتهای مرکزی سوریه و عراق دارای روابط بسیار خوبی با ایران و روسیه هستند و به این دلیل، به نظر همکاریهای مشترک اطلاعاتی میان دو کشور میتواند بسیار مثمرثمر باشد و حتی در نهایت به تثبیت موقعیت تهران و مسکو در منطقه کمک خواهد کرد. همکاری ایران و روسیه میتواند مقابله با تروریسم را در سوریه و عراق تسریع کند و به نظر میرسد قبل از هر چیز میان آنها بیشتر همکاریهای اطلاعاتی مطرح است که بالطبع میتواند در حوزههای دیگر هم ارتقا پیدا کند. اما اکنون چرایی و علت تشدید نقشآفرینی سوریه در منطقه بیش از هر چیز مورد توجه قرار گرفته است و اینکه آیا ورود جدی مسکو به سوریه میتواند به مفهوم تثبیت قدرت روسیه در خاورمیانه و صحنه بینالملل تلقی شود؟ باید گفت حوزه منافع روسیه حوزه گستردهای است و ابعاد مختلفی را نیز در برمیگیرد. یک بعد مساله به مقابله با گسترش افراطگرایی در منطقه برمیگردد که تهدیدی برای امنیت ملی روسیه نیز محسوب میشود؛ اما قبل از هر چیز مهمترین مساله این است که روسیه پس از بحران اوکراین و فشاری که از سوی غرب متحمل شد به دنبال بازسازی نقش خود در سطح منطقهای و صحنه بینالمللی است. در حقیقت با بازیگری در سوریه میخواهد حضور خود را به عنوان یک قدرت بزرگ بینالمللی تثبیت کند و نقشی در آینده منطقه و جهان ایفا کند. رفتار و تحرکاتی که اکنون از سوی روسیه در سوریه مشاهده میشود یک بعدش به این بازمیگردد که روسیه باید بتواند به عنوان تامینکننده امنیت در منطقه شناخته شود و البته ابعاد دیگر مساله نیز این است که به هر حال روسیه منافعی برای خویش در حضور نظامی خود در سوریه متصور میبیند. روسها میتوانند حضور نیروهای نظامی خویش را در دریای مدیترانه تثبیت و نقش خود را در موازنه قدرت جهانی ارتقا دهند. همه این مسائل ابعادی هستند که در موضعگیری روسیه در مورد بحران سوریه نقش جدی دارند.
بعد دیگر، جایگاهی است که پوتین برای خویش قائل است. نقشی که تلاش میکند با بازیگری در صحنه منطقهای، بین المللی و تاثیر ناشی از آن در روند تحولات داخلی روسیه ایفا کند. به نظر میرسد که روند تشدید نقشآفرینی مسکو در منطقه بیش از هر چیز ناشی از قدرتنمایی شخصی پوتین باشد. غربیها شاید از اینکه حضور نظامی روسیه بتواند قدرت داعش را کنترل کند و اجازه ندهد که بیش از این اقدامات تروریستی داعش در منطقه گسترش پیدا کند مشکلی با مداخله روسیه نداشته باشند. اما غرب بیش از هر چیز نگران است که تداوم این مداخله آینده نامعلومی داشته و به حوزههای دیگری گسترش پیدا کند بنابراین با احتیاط با مساله برخورد کند. آنها در حقیقت نه تنها تمایلی به محکوم کردن این مداخله ندارند حتی نمیخواهند زیاد هم فضا را برای نقشآفرینی روسها باز بگذارند. به نظر یک نوع سیاست دوگانه و محتاطانهای را غرب در این زمینه دنبال میکند.
ارسال نظر