پرش امید به زندگی از 75 به 80 سالگی
جوانان امروز سالخوردگان و پیرهای فردا هستند. افزایش امید به زندگی در جامعه یعنی افزایش طول عمر و در واقع افزایش دوران پیری همین جوانان. حال با خیل جوانانی که با مشکلات عصبی و روانی دست و پنجه نرم می کنند.
آمارهای تکان دهنده
در مورد تعداد بیماران روانی در ایران رقم دقیقی در دسترس نیست ولی هرازگاهی آماری به دست می رسد. آمارهایی که این روزها با ریشتر بیشتری آدم را تکان می دهد. اخباری نظیر بالا بودن بیماری های روحی و روانی در ایران 8 درصد بیشتر از متوسط جهانی یا رشد 12 درصدی بیماران روانی طی 10 سال گذشته یا وجود 12 میلیون بیمار روانی در کشور. طبق یکی از آخرین آمارها و مطالعات، 39 درصد مردم تهران به یکی از انواع اختلالات روانی دچار هستند به بیان دقیقتر بر اساس این مطالعه که در سال 78 در رابطه با سنجش سلامت و بیماری انجام گرفت، 21.5 درصد افراد در شهر تهران از ابتلا به بیماری روانی رنج میبردند (27 درصد زنـان و 14.9 درصـد مـردان ) در حالی که میـزان شـیوع علایم روانی در سال 1390 به 39.6 درصد رسید (37.4 درصد مردان و 43.1 درصد زنان). در بیشتر این آمار زنان سهم بیشتری را به خود اختصاص داده اند. در واقع در بین زنان که امید به زندگی بیشتری نسبت به مردان دارند، بیماری های روانی شایعتر است.
نگاه مثبت ایرانیها به زندگی
اصغر کیهانی نیا، روان پزشک در این باره به خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار می گوید: بیماری روانی بدون علت نیست. تمام این بیماری ها منشا دارد. جامعه امروز ایران بیمار است. آلودگی صوتی، آلودگی هوا، ترافیک، بیکاری، گرانی و تغییر دائمی قیمتها بر شرایط روحی و روانی مردم تاثیر می گذارد. در این شرایط مردم احساس استیصال، عدم امنیت و اضطراب می کنند. همه این ها باعث رواج تشنج در خانواده، اعتیاد و جرایم اقتصادی میشود. در این صورت ممکن است مردم احساس کنند که مسئولین به فکر آن ها نیستند. اما نکته مهم در مورد جامعه ایران این است که با وجود تمام گرفتاری ها و دردسرها، مردم به طور کلی نگاه مثبتی به زندگی دارند. درواقع از ملت ایران می توان به عنوان یک ملت سرزنده و با نشاط یاد کرد. نمونه آن را در سریال پایتخت دیدیم که چطور یک خانواده با وجود تمام مشکلات شاد و مثبت بین است. در حقیقت جامعه ما این گونه است که چنین سریالهایی ساخته می شود. به نظر من افزایش امید به زندگی ایرانیان با توجه به این خصوصیات دور از ذهن نیست. اشاره میکنم به سخن دیپاک چوپرا که می گوید: جسم آدمی میتواند تا 135 سال عمر کند. اگر ذهن بی انتها باشد، جسم پر دوام خواهد شد. در صورت وجود ذهنی آزاد از بحران ها و اضطراب ها جسم دوام بیشتری پیدا می کند. امید به زندگی را در شرایطی می توان افزایش داد که مسئولین از طریق کتابها، روزنامهها، رادیو و تلویزیون اقداماتی در جهت القای نشاط و سرزندگی و تقویت روحیه مردم انجام دهند. تلویزیون نباید این تعداد زیاد از سریال های غمناک و گریه دار را پخش کند. بهتر است در جامعه با منفی بافی مبارزه شود. مسئولان و مدیران باید به وظایف خود در این زمینه عمل کنند.
سلامت جسم از سلامت روان جدا نیست
افشین بهادری، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی در این خصوص نظر متفاوتی دارد. وی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار می گوید: بحث سلامت جسم و سلامت روان از هم جدا نیست. بین این دو رابطه ای متقابل وجود دارد. سلامت جسم روی سلامت روان اثر می گذارد و برعکس. این اثر گذاری مطلق نیست ولی نمی توان وجود آن را انکار کرد. مثلا خدمات پزشکی، امنیت روانی به دنبال دارد. قطعا وقتی شرایط روانی مساعدی حاکم نباشد، سلامت جسمی هم در جامعه تعریفی نخواهد داشت. بخش مهمی از بحث امید به زندگی مربوط به سلامت روان است. در جامعهای که افراد با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می کنند، بی تردید نمی توان به افزایش شاخص امید به زندگی خیلی امیدوار بود.
جوانان امروز، سالخوردگان فردا
جوانان امروز سالخوردگان و پیرهای فردا هستند. افزایش امید به زندگی در جامعه یعنی افزایش طول عمر و در واقع افزایش دوران پیری همین جوانان. حال با خیل جوانانی که با مشکلات عصبی و روانی دست و پنجه نرم می کنند، چگونه می توان انتظار افزایش طول عمر داشت؟ باید روشن شود که تنها افزایش طول عمر مد نظر است یا افزایش طول عمر همراه با روانی سالم و زنده؟ بی شک افزایش شمار پیرهای افسرده که رنگ زندگی را تنها در قرص های جورواجور اعصاب و روان می بینند، پدیده خوشایندی برای جامعه نخواهد بود.
منبع: ابتکار
ارسال نظر