آخرین نوسانات مذاکرات در ایستگاه آخر
چنانچه توافقات چند روز آینده بخواهد به صورت سند امضا شود نیز براساس الزاماتی که آمریکا و ایران دارند باید این سند برای تایید به مجالس این کشورها ارسال و پس از تایید آنها، امضا شود.

گذشت زمان و واقعگرایی دو طرف باعث شد وزرای خارجه گروه 1+5 و ایران به نقطه باثباتی برسند به ترتیبی که با اطمینان موضوع چانهزنی روی نگارش متن را به معاونین خود سپرده و وزرای خارجه در فرصت بهوجود آمده تا یکشنبه به پایتختهای خود بازگشتند. به نظر میرسد دوطرف از یکسو نیازمند توافقی پایدار و جهانپسند بین گروه 1+5 و ایران هستند و از سوی دیگر مایلند بر 18ماه رفتوآمدهای مکرر مهر پایان زده و به توافق دست یابند.
در دو هفته اخیر موضوعات زیادی مطرح شدند که هر کدام میتوانست بنبست جدی در مسیر مذاکرات ایجاد کند. بحث پروتکل الحاقی و نحوه اجرای آن بیشترین نوسانات را در مذاکرات بهوجود آورد. پروتکل الحاقی اگرچه پروتکلی بینالمللی و حقوقی است ولی عملا نحوه اجرای آن در مورد کشورها قدری با هم متفاوت است، از سختگیری بیشتر پروتکل الحاقی تا سادهگیری نسبت به اصل آن. بنابراین نحوه اجرای آن بستگی به نحوه توافق و نحوه مذاکرات با آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد. گروه 1+5 دیدگاههای متفاوتی نسبت به نحوه توافق با ایران دارد، برخی اصل پروتکل الحاقی را قابل قبول دانسته و برخی دیگر خواستار سختگیریهای بیشتر در نحوه اجرای پروتکل است. در این میان سختگیریها متوجه بازدید از مراکز نظامی است که اصل پروتکل به ایران اجازه انتخاب برای چگونگی حفظ امنیت ملی کشورش را میدهد و مذاکرهکنندگان ایرانی موظف به حذف این خط کلی بودند. چگونگی برداشتهشدن تحریمها نیز از موضوعات بحثانگیز در مذاکرات بوده و هست. غرب نگران است اگر تحریمها برداشته شود و ایران به تعهدات خود عمل نکند یا در میانه راه منصرف شود، چگونه باید تحریمها برگردند؛ ایران هم نگران است اگر به تعهداتش درمورد ایجاد محدودیت در ساختار هستهای خود عمل کند و غرب تحریمها را عملا برندارد چه خواهد شد. موضوع تحقیقات درمورد کاربرد نظامی هستهای که غربیها آن را پیامدی مینامند نیز از موضوعات دیگر چالشبرانگیزی است که اگر وزیر امور خارجه آمریکا آن را از مذاکرات هستهای جدا نکرده و نگفته بود که ما کاری به گذشته فعالیتهای هستهای ایران نداریم، میتوانست خوراکی فکری برای تندروها و مخالفان توافق قرار گیرد. بالاخره با واگذاری موضوع به آژانس و جداکردن آن از مذاکرات جاری، بحثها در این مورد خاتمه یافت و مدیرکل آژانس با سفر خود به تهران این موضوع را در کانال موازی پیگیری کرد. در زمینههای دیگر هم بحثها آنقدر پراکنده شده که تنها راه پیشبرد مذاکرات، بازگشت به توافقات لوزان بود. شاید اگر جایگاه حقوقی توافقات لوزان از همان ابتدا محترم شمرده شده بود، ادامه مسیر راحتتر صورت میگرفت. به هر حال در پرتو بهانهگیریهای برخی در فضای مذاکرات احساس میشد به عقبتر بازگشته و توافقات قبلی هم زیر سوال رفته است. حقیقت این است که جدای از فضای منفی بینالمللی که بر برخی کشورهای عضو گروه 1+5 سایه افکنده بود، اقیانوسی از بیاعتمادی و شک و سوءظن بین طرفین در گروه 1+5 و ایران وجود داشته و دارد. هیچکدام نمیتوانند به طرف مقابل خود اعتماد کنند. تصور دارند طرف مقابل از همان ابتدا قصد قولشکنی و عدم اجرای تعهداتش را دارد. چنین فضایی اجازه نمیدهد طرفین بر موضوعی حتی ساده توافق نمایند ولی بالاخره باید بر این دودلی غلبه کرده و دفتر یکی از بحثانگیزترین مسائل جهانی را بست. در این میان وزارت خزانهداری آمریکا و اتحادیه اروپا با تبدیل هفتروزه تعلیق تحریمها، فرصت بیشتری به مذاکرات دادند تا به نتیجه برسند. این نشان میدهد هر دو طرف امیدوارند در این چند روز دود سفید را از دودکش مذاکرات مشاهده کنند.
چنانچه توافقات چند روز آینده بخواهد به صورت سند امضا شود نیز براساس الزاماتی که آمریکا و ایران دارند باید این سند برای تایید به مجالس این کشورها ارسال و پس از تایید آنها، امضا شود. ولی راه دیگری که از نظر حقوقی وجود دارد، صدور توافقات بین گروه 1+5 و ایران به صورت اعلامیه یا بیانیه - نظیر بیانیه لوزان- است که در این صورت دیگر نیازی به ارسال متن توافقشده به مجالس دو کشور وجود نخواهد داشت. اگر طرفین بتوانند به یکدیگر اطمینان کنند این راه اگرچه به استحکام روش امضای سند نیست اما نیازی به تایید مجالس هم ندارد. زیرا توافقات انجامشده میتواند در مجالس دو کشور مورد جرحوتعدیلهایی قرار گرفته و در آن موارد جدید وارد شود که طرفین را از توافقات خود دور سازد و این همان چیزی است که تندروهای آمریکایی طرفدار رژیم صهیونیستی در انتظار آنند.
ارسال نظر