نبرد مبهم خوابها و خاطره ها
جدیدترین حضور بحثانگیزهاشمي و احمدینژاد در عرصه سیاست امروز ایران به شکل نقل خوابها و خاطرهها متجلی شده است. موضوع خاطراتهاشميرفسنجانی در دو هفته پیش و نیز نقل و نشر یکی از خوابهای طلایی احمدینژاد در اواخر هفته قبل هر دو منشا مباحثات و بگومگوهای تازهای در درون جامعه ایران بوده است.

دوگانههاشميو احمدینژاد که در خلا ناشی از غیبت گروههای اصلاحطلب به شکل شک برانگیزی بروز و ظهور غیر طبیعی یافته بود، بخش اعظمياز فضای سیاسی انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 را مستقیما متاثر از خود ساخته بود. جریانهايي در درون حاکمیت هم البته بیمیل نبودند که اگر قرار است در جامعه رقابتی شکل بگیرد چه بهتر که از محدوههاشميو احمدینژاد فراتر نرود . بهرغم اینکه احمدینژاد چند سالی است از قدرت رسميکنار رفته و به جامعه استراحت داده است اما رقابتهای پیدا و پنهان این دو هنوز هم میتواند برای علاقهمندان به مباحث سیاسی پر حاشیه و جذاب باشد. با این تفاوت کههاشميهیچگاه احمدینژاد را در حد و اندازه خود ندانسته است و همه سخنان و کنایههای او در واقع خطاب به کسانی است که از پشت پرده احمدینژاد را در برابر او شارژ کرده و وانهادهاند. برای احمدینژاد اما رویارویی باهاشمياعتبار آفرین و پر منفعت است.
دوگانه سیاسی خوابها و خاطرهها
جدیدترین حضور بحثانگیزهاشمي و احمدینژاد در عرصه سیاست امروز ایران به شکل نقل خوابها و خاطرهها متجلی شده است. موضوع خاطراتهاشميرفسنجانی در دو هفته پیش و نیز نقل و نشر یکی از خوابهای طلایی احمدینژاد در اواخر هفته قبل هر دو منشا مباحثات و بگومگوهای تازهای در درون جامعه ایران بوده است.هاشمينقطه ضعف بسیاری از رقبا و مخالفانش را به درستی شناخته است به همین دلیل در چند دهه اخیر که بسیاری از ابزارهای قدرت را از دست داده هنوز میتواند با ذکر خاطرهای آنهم از دورانی که کسی قدرت یا حافظه نفی و انکارش را ندارد، بسیاری از رقبای سیاسیاش را که از قضا خود را یاران امام و انقلاب معرفی کردهاند، به گوشه رینگ تاریخ انقلاب براند. خاطرات او تغییر باب میل جامعه امروز بیان میشود برای مخالفانش شمشیر دو لبهاي است که نه میتوانند به تایید آن مبادرت ورزند و نه یکسره به نفی و انکار آن بپردازند.
سن و سال و تجربه احمدینژاد اما امکان خاطرهگویی از انقلابی که سی و اندی سال از آن گذشته را میسر نمیسازد. به همین دلیل او این روزها به جای خاطرهگویی از روزهایی که بهیاد نمیآورد ترجیح میدهد از ابزار راحتتر خواببینی و خوابگویی استفاده کند. حلقه نزدیکان به احمدینژاد که این اکنون در ساختمان گرانقیمت دولتی در شمال تهران درحال دیدن خواب دیگری برای آینده ایرانند، اخیرا به نقل و بازتاب یکی دیگر از خوابهای احمدینژاد مبادرت ورزیدهاند. در خواب اخیر او که حول و حوش سالهای نخست پیروزی انقلاب است، صندلی خالی در کنار رهبران انقلاب را به تصویر کشیده که روحانی دیگری (احتمالاهاشميرفسنجانی) میکوشد روی آن قرار گیرد اما آنان از نشستن او در صف رهبران انقلاب ممانعت میکنند. مسلما برای جامعهای که دیگر به سخنان و ادعاهای احمدینژاد در روز روشن اعتمادی ندارد قبول خوابها و رویاهای او کار سادهای نخواهد بود، اما این خوابها و نیز آن خاطرهها با چه نیتی بیان و به درون رسانهها کشیده میشود؟ و طرح و بسط آن چه آسیبها و پیامدهايي را متوجه سیاحت سیاستورزی در ایران میکند؟
چرا این دو نفر به گذشته رجوع میکنند؟
هم هاشمي رفسـنجانی و هـم محمود احمدی نژاد هر دو و هر یک به مدت 8 سال رئیسجمهور ایران بودهاند.هاشميمسئولیتهايی بیش از این نیز داشته و به جرات میتوان گفت حداقل تا اواسط دهه 70 یکی از قدرتمندترین مردان سیاست ایران است که از سیاست و اقتصاد و جامعه گرفته تا جزء جزء زندگی مردم با نگاه و نگرش او در پیوند بود. با این حال هم خاطراتهاشميو هم خوابهای احمدینژاد گستره زمانی سالهای نخست انقلاب و مشخصا دورهای قبل از مسئولیتهای سیاسی و اجرایيشان را در بر میگیرد. هر دو در طلب گذشتهاند. چرا؟ چون احساس میکنند سهیم شدن در خاطرات دوره بنیانگذار انقلاب و توسل به شجره نامههای سیاسی بیش از کار کردن، عمل کردن و زحمت کشیدن سالهای مسئولیت به آنها اعتبار و اطمینان میبخشد. هر دو میکوشند تا با نقب زدن به گذشته رویایی بر واقعیتهای امروز ایران چشم بپوشند. به باور آنان حقیقت مسئلهای مربوط به گذشته است.
افتخار کردن به نمادها و قهرمانان گذشته انقلاب تا آنجا که چراغی برای ترسیم و تبیین درست مسیر آینده باشد، ایرادی ندارد که هیچ، بلکه لازم و ضروری هم هست اما برای یک سیاستمدار واقعی مشروعیت و مقبولیت حقیقی به جای تبارها و شجرهها و خاطرهها و خوابها باید از عملکرد و کارایی درست آنان ناشی شود. سیاستورزی درست نه نوستالژی و چنگ زدن به گذشتهها و رویاها بلکه درگیر شدن در مسائل و مصائب امروز جامعه ایران است. اکنون ما باید با نگاه به واقعیتهای امروز به دنبال جستوجو و ترسیم افقهایی روشنتر در آینده باشيم، واقعیت سیاست نه گذشته پدران ما بلکه آینده فرزندانمان است وگرنه گیر کردن در چنبره خاطرات گذشته جز تاریخی کردن امر سیاسی در ایران نتیجه ملموس دیگری در پی نخواهد داشت. از منظر تاریخی و از نگاه اندیشه سیاسی خواببینیهای بیبنیاد وحتی برخی گذشتهگرایی مفرط میتواند خطرآفرین نیز باشد. فاشیسم و نازیسم در ایتالیا و آلمان هر دو از بستر گذشته ستایی و رمانتیسم برخاسته بودند. در خود جامعه ما خوابهای مکرر میرزاآقاسی برای ناصرالدین شاه بخشی از تاریخ ایران قرن 19 را به نیستی و تباهی راند.
هاشميو احمدی نژاد چه منظوری دارند ؟
نقل این خوابها و خاطرهها به هر دلیلی که عنوان شدهباشد، مسلما با هدف آگاهی بخشی و تنویر افکار عموميبیان نمیشود. این رفتارها در متعالیترین شکل میتواند معنی ارسال پیاميغیر مستقیم برای جبهه مقابل باشد. احمدینژاد با دیدن خوابی که یک روحانی قادر به نشستن در صفوف دیگر رهبران روحانی انقلاب نمیشود احتمالا میخواهد بگوید همراهی فیزیکی با انقلاب و رهبران آن دلیلی برای مقبولیت و مشروعیت طرف مقابل نیست. حملاتی اینچنین بههاشميرفسنجانی محدود نمانده است. احمدی نژادیها حتی کوشیدند تا وابستگی خونی مثلا سیدحسن خمینی به پدر بزرگش را در مقایسه با نوع وابستگی اعلاميخودشان به نظام و انقلاب مسئله کم اهمیتی وانمود نمایند. بنابراین پیام اصلی خواب احمدینژاد چارهجویی برای ممانعت از قدرتگیری دوباره مردی است که میتواند حضور او برای آنان دردسرآفرین باشد. درواقع خوابهای او ادامه مبارزهاي است به شیوه دیگر. مبارزهای که به پوشیدهترین شکل ممکن در جریان است.
خاطرهگوییهاشميرفسنجانی هم از همین قماش است. رفسنجانی در طول 10 سالی که بعد از فوت امام(س) در سریر قدرت بود هیچ خاطره بغضآلود و نیازمند همدلی و همنوایی عموميارائه نکرد. برعکس همه خاطرات آنروز او به نوعی توجیه کننده و تثبیت کننده همان وضعیتی بود که او کماکان در آن قدرت و اعتبار داشت و به آه و افسوس مردمينیاز نداشت. عمده خاطرات بحثانگیزهاشمياز زمانی مطرح میشود که وضعیت سابق او در حال افول است. شروع خاطرهگویی اینچنینی از سالهای تعارض او با احمدینژاد و اصولگراهای جوان و تندرو آغاز میشود. او هم از خاطرهگویی به عنوان وسیلهای برای ارسال پیام، توصیه یا هشدار به جریان مخالف بهره میگیرد.هاشميبرای انقلاب زحمت کشیدهاست و زیبنده نیست که این زحمات از سوی تازه واردها در سیاست و قدرت نادیده گرفته شود.هاشميمیخواهد بگوید تازه واردهای تندرو که مرا خراب کردهاند به آبادی شما هم نخواهند پرداخت اما این پیام را به غامضترین شکل ممکن یعنی خاطرهگویی بیان میکند.
به هر ترتیب آن خواببینیها و این خاطرهگوییهای مبهم و گزینشی دستاوردی جز گسترش ابهام و رازآلودگی در عرصه سیاست ایران نداشته است. احمدی نژاد برای تایید موقعیت خود به خوابها و رویاهایش پناه برده وهاشميبرای اثبات مشروعیت خود از ذهن و حافظهاش کمک جسته است. نقل آن خوابهای غیر صادقانه و ذکر این خاطره های گزینشی هیچکدام کمکی به شفافسازی در عرصه سیاست و نیز رفع ابهامهای بغرنج تاریخ 30 ساله کشور نکردهاند. نسل جوان امروز جامعه ما به جای آگاهی دقیقتر از حقیقت تاریخی که بر آنان رفته است علنا باید منتظر خاطرهگوییهای مبهم وسربستهای باشد که از پس هر درگیری و نزاع سیاسی و جناحی بروز و ظهور مییابد. این داستانها بسیاری از حوادث تاریخ انقلاب ما را رازآلودهتر و متاسفانه باورناپذیرتر کرده است.
خوابها و خاطرهها سیاست را عقلگریز کرده است
هاشميو احمدینژاد هر دو و البته به دو تعبیر متفاوت عملگرایند.هاشميبه این دلیل عملگرا خوانده میشود که از شعارهای آرمانگرایانه دهه نخست انقلاب فاصله گرفته بود. احمدینژاد به خاطر اینکه میپنداشت هیچ کاری در مملکت مبنای فکری و نظری ندارد و اساسا هیچ عملی نیاز به فکر ندارد، در زمره عملگراها قرار میگرفت. عملگرایی به معنای گریز از آرمان و نظریه ارتباطی با عقلانی کردن حوزه سیاست ندارد. پیش درآمد عقلگرایی در سیاست باورمندی به اصل توانمندی فردی و جمعی به حل مسائل مبتلابه سیاسی است که میتواند به شکل باور به برابری و مشارکت سیاسی و بهرهگیری از خرد انسانی متبلور شود. هم احمدینژاد و همهاشميدر این زمینه کارنامه روشنی ندارند.
احمدینژاد در سالهای قدرتش نشان داد که از اساس به باورهای دموکراتیک بی اعتناست او حتی جمعگرایی پوپولیستی و مراجعه بیپرده به مردم را با اصل مشارکت سیاسی اشتباه گرفته بود. بدتر از همه اینکه با طرح موضوعات آخرالزمانی و اجرای نمایشهاله نور کوشید تا دستکم برای اذهان ساده تفسیری قدسی از رفتارهای سیاسی غیرمتعارف خود ارائه نماید. خوابهای امروز احمدینژاد ورژن دیگری از همانهاله نور است. پناه بردن به خواب و رویا در حقیقت نگرانی از مواجهه با پرسشهای انبوهی است که از خرد پرسشگر ناشی میشود. احمدینژاد میخواهد بگوید در پس این گفتار و رفتارهای حیرتآور من واقعیتی فرازمینی نهفته است که شما ای رقبای سیاسی و ای مردم پرسشگر ایران از درک آن آگاهی ندارید. خوابهای احمدینژاد و نیز نظرات طنزآلود برخی مخالفانش که دوران او را امتحان الهی برای مردم ایران میدانستند به یکسان بر رازآلوده کردن و غیر عقلانی کردن عرصه سیاست ایران موثر افتاده است.
هاشميهم در مسیر عقلانی کردن عرصه سیاست ایران گامهای داوطلبانه زیادی برنداشته است. گرایش امروزهاشميبه جامعه مدنی ایران، میدانیم و میداند که داستان دیگری است. مواضع شجاعانه چند سال اخیرهاشميو نیز خطرپذیری سیاسی او البته واجد دستاوردهای سیاسی ارزشمندی برای حیات دموکراتیک جامعه ایران بودهاست. ولی برای پذیرش این نکته که رفتار سیاسی اخیرهاشميبه چه میزان متاثر از باورهای دموکراتیک یا بر عکس ناشی از کم مهری جریان مقابل بوده است هم ما و هم مردم ایران به زمان بیشتری نیاز داریم. خاطرهگوییهای امروز جدای از شأن نزولش اگر مجهز به مستندات عقلی و قابل رویتی باشد صد البته که مفید خواهد بود در غیر این صورت همین خاطرات هم میتواند به پوشش برای فهم دیگر واقعيتهاي سیاسی و اجتماعی سالهای صدر انقلاب مبدل شود و بر غامض کردن و غیر عقلانی کردن عرصه تاریخ و سیاست معاصر ایران لایه دیگری بیفزاید.
در مجموع این خاطرات و آن خوابها اگر چه از جانب دو تیپ شخصیت به لحاظ سیاسی متفاوت طرح و بیان میشود اما از حیث تاثیر مخرب بر فرآیند عرفی کردن و عقلانی کردن سیاست ایران تفاوت چندانی ندارند. هر دو به یکسان سیاستورزی در ایران را گذشتهگرا، قدسی، رمانتیک و فانتزی کردهاند. ما برای رسیدن به جامعهای پویاتر به چشماندازهای امیدبخشتری نیاز داریم. بدون عبور از سیاست خواب و خاطره راه به جایی نمیبریم.
منبع: قانون
ارسال نظر