نگاهی به دو گروه از منتقدان در حمله به رییس جمهور
باید توجه داشت که نیروی انتظامی، ضابط و بازوی اجرایی قوه مجریه و برخی مقامات لشگری است و طبق قانون، خود به اجتهاد شخصی نمیتواند اقدامی انجام دهد.

حالا درست پس از این صحبتها عدهای از عناصر رادیکال جریان اصولگرا قیل و قال به راه انداختهاند. یکی میگوید این صحبتها بنمایه سکولاریسم است و دیگری میگوید اگر روحانی استغفار و عذرخواهی نکند، همان بلایی که اسلام بر پیشینیان آورد بر سر او خواهد آورد! در این میان البته نگرانی و هشدارهای دلسوزانه و مدبرانه مراجع بزرگوار تقلید حائز اهمیت و قابل درک است، اما سروصدای عدهای که بعضا خود مسئولیت قانونگذاری را بر عهده دارند، نه عجیب، که تاسفآور است!
مراجع بزرگوار تقلید دلسوزانه نگران تعطیلی اجرای احکام اسلام در کشور هستند، اما باید به جملهای که آقای روحانی هوشمندانه جهت اثبات پایبندیاش به اسلام و احکام اسلامی بیان کرد توجه لازم را مبذول داشت. آقای روحانی پیش از بیان آن جمله جنجالبرانگیز گفته بود: «خوشبختانه در نظام اسلامی ما شرع و قانون بر یکدیگر منطبق هستند...» مراجع بزرگوار تقلید بهتر از هرکسی مستحضرند که اصالت وجود شورای نگهبان، بیش و پیش از تایید ورد صلاحیت کاندیداهای انتخابات، نظارت بر قوانین مصوب در کشور است تا مبادا که مخالف شرع و قانون اساسی باشند. لذا اگر به فرض مثال، قانونی در کشور مصوب گردد و نیروی انتظامی مکلف به اجرای آن باشد، آن قانون منطبق و در راستای احکام اسلامی است یا دستکم با آن تضادی ندارد.
منظور رئیسجمهور زنهار به نیروی محترم انتظامی بود که مبادا خارج از ضوابط و اختیارات قانونی خویش، اقدامی انجام دهد. باید توجه داشت که نیروی انتظامی، ضابط و بازوی اجرایی قوه مجریه و برخی مقامات لشگری است و طبق قانون، خود به اجتهاد شخصی نمیتواند اقدامی انجام دهد. طبعا هر یک از احکام اسلامی که نیاز به مداخله پلیسی داشته باشد، پیشتر توسط مسئولان به شکل قانون تصویب شده و به نیروی انتظامی ابلاغ میگردد.
اما اگر از نگرانی به حق مراجع عظام بگذریم، با گروهی از تندروها مواجه میشویم که عرصه را برای جولان سیاسی خود مساعد دیدهاند. آنان که بعضا خود در قانونگذاری دستی بر آتش دارند، به نیکی میدانند که وقتی حسن روحانی میگوید «وظیفه پلیس اجرای قانون است»، این «قانون» جدا و یا مخالف احکام شریعت اسلامی نیست. پس چرا این همه سر و صدا به راه انداختهاند؟
شاید بتوان گفت که ما با دو گروه از منتقدان مواجهیم. کسانی که فرصت را برای حمله به رئیس جمهور منتخب ملت مهیا دیدهاند و قصد دارند با ایجاد فشار، دولت را خسته و مجروح کنند و (لابد) از او امتیاز بگیرند؛ و گروهی که به دلیل ضعف استدلال و کمسوادی و ناتوانی خود در اقناع جامعه، امکانتبیین نرم و فرهنگی اسلام و احکام اسلامی را میسرنمی بینند و کاربرد «زور» را تنها راه «اسلامی» کردن جامعهمیدانند! آنان در عرصه خارجی مدام عنوان می کنند که «ملت ایران، اهل منطق و استدلال و احترام متقابل هستند و با زبان زور نمی توانید آنان را از پای درآورید،» ولی به عرصه داخلی که می رسند، جز زبان زور، زبان دیگرینمی شناسند! اما برخلاف آنان، حسن روحانی به خوبی جامعه ایرانی را شناخته و وقتی از وظیفه پلیس در اجرای «قانون» حرف میزند و میگوید «وظیفه شما اجرای اسلام نیست»،سخنش نه به معنای مخالفت با اسلام و احکام اسلامی، که مخالفت با کسانی است که «زبان زور» را برای اجرای احکام اسلام برگزیدهاند. چرا که روحانی می داند اگر جامعه حسن نیت مسئولان در اجرای «معروف»های ضروری و برخورد با «منکر»های اصلی را ببیند، و مواجهه منطقی، مستدل، فرهنگی و توام با احترام مسئولان را مشاهده کند، خود بستری را فراهم میکند که اصلا نیازی به کاربرد زور در اجرای احکام فرعی نباشد. آنانی که ظاهرا سخنان روحانی را «ترویج سکولاریسم» تلقی میکنند، باید آگاه باشند که اتفاقا اجرای نظامی و پلیسی احکام است که جامعه را به سمت «سکولار» شدن سوق می دهد.
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در انتظار بررسی: ۱
| انتشار یافته: ۲
نه اینکه روحانی خیلی نازک نارنجی هست دشمناس هم زیاد است چون مردم حوصله ناز و کرشمه او را ندارند
امان از حرفهای دو پهلوی روحانی و بدتر تحلیل آبکی تان ارسال نظر
