دلواپسان امروز - حاميان ديروز!
بررسي نظرات منتقدان امروز مذاکرات و توافقات هستهاي نسبت به دستاوردهاي تيم مذاکرهکننده پيشين به مديريت سعيد جليلي نشان ميدهد آنها چقدر در انتقادات خود جانب انصاف را رعايت کردند!
به گزارش عصر ايران بخشي از جامعه اصولگرايي همانند توافق ژنو (3آذر1392)، نسبت به بيانيه مطبوعاتي منتشر شده که در واقع چارچوب اصلي توافقات بود واکنش تندي نشان دادند و در مشهورترين آنها حسين شريعتمداري که از تيم مذاکره کننده قبلي تمام قد دفاع ميکرد، گفت:« نام توافق دو مرحلهاي را بيانيه مطبوعاتي گذاشتيم. در يک کلمه بايد گفت که اسب زين شده را دادهايم و افسار پاره تحويل گرفتهايم».
محمد کوثري هم به گونهاي واکنش نشان داد که تيم ايراني به هرچه آمريکاييها ميخواست «بله» گفته است: «آمريکا در بيانيه لوزان به تمام خواستههاي خود در مذاکرات هستهاي رسيد اما ايران به خواسته اصلي خود که لغو کامل تحريمها بود، نرسيده است. متأسفانه حدود يکسال است که تيم مذاکره کننده ايراني تنها وقتکُشي کرده است».
بررسي نظرات منتقدان امروز مذاکرات و توافقات هستهاي نسبت به دستاوردهاي تيم مذاکرهکننده پيشين به مديريت سعيد جليلي نشان ميدهد آنها چقدر در انتقادات خود جانب انصاف را رعايت کردند!
بهار 89 و توافق سه جانبه هستهاي ايران
با ترکيه و برزيل
اواخر ارديبهشت 1389 ايران بعد از مدتها مذاکره علني و محرمانه توانست در حاشيه اجلاس گروه 15 «توافقنامه مبادله سوخته هستهاي» را با ترکيه و برزيل در 10 بند به امضا برساند که براساس آن تهران 1200 کيلوگرم اورانيوم غني شده 5/3 درصدياش را به ترکيه ميداد و تا در برابرش يک سال بعد، 120 کيلوگرم اورانيوم مورد نياز رآکتور تهران را از غرب تحويل بگيرد.
بعد از تعارفات معمول، در ماده 4 اين بيانيه چنين آمده «بر اساس اين مفاد، تبادل سوخت هستهاي، حرکتي سازنده رو به جلو و نقطه شروعي براي همکاري ميان ملتهاست.» ماده 5 نيز به اصل توافقنامه اشاره دارد «براي تسهيل همکاريهاي هستهاي ذکر شده، جمهوري اسلامي ايران موافقت ميکند که 1200 کيلوگرم اورانيوم کمتر غني شده در ترکيه به امانت بگذارد».
ماده 10 هم ميگفت: «ترکيه و برزيل از آمادگي مستمر جمهوري اسلاميايران براي تداوم گفتوگو با گروه 1+5 در هر مکان ازجمله ترکيه و برزيل درباره دغدغههاي مشترک براساس تعهدات دسته جمعي مطابق بسته و نکات پيشنهادي استقبال ميکنند».
به عبارت ساده تهران 1200 کيلوگرم اورانيوم غني شده خود را به دولت آنکارا ميداد تا ترکيه و برزيل از تداوم گفت و گوهاي ايران با 1+5 استقبال کنند بدون اين که تعهد خاصي به ايران داشته باشند. تنها ترکيه بر اساس بند 8 نيز قبول کرده بود در صورت عدم توافق ايران با غرب، مواد هستهاي مان را به خودمان باز گرداند. بلافاصله و در فرداي امضاي «بيانيه تهران»234 نماينده مجلس با صدور بيانيه از آن حمايت قاطعانه کردند و تاکيد کردند: «دولت همواره در اين زمينه محكم و منطقي رفتار كرده».
روزنامه کيهان در فرداي امضاي بيانيه هستهاي زير عکس بزرگي که احمدينژاد را در حال بالاگرفتن دست سايرين است، تيتر زد: «گاميديگر در ديپلماسي هستهاي كشور: اقتدار و هوشمندي ايران در بيانيه 3 جانبه تهران».
حسين شريعتمداري خود دست به قلم شد و در يادداشتي نوشت: «اين بيانيه حاوي نكاتي است كه از هوشمندي طرف ايراني در چالش هستهاي پيش روي حكايت ميكند».
اما همين روزنامه شنبه 15 فروردين 94،در اولين شماره سال جديدش تيتر زد: «برد- برد نتيجه داد هستهاي ميرود تحريمها ميماند!» و مدعي شد: «مذاکرات لوزان پس از 9 روز در حالي با قرائت يک متن مشترک به اتمام رسيد که ابهامات، نگرانيها و پرسشهاي بسياري درباره ماهيت و نتيجه اين مذاکرات وجود دارد و به نظر ميرسد از خطوط قرمز بسياري در اين زمينه عبور شده است».
يکشنبه هم باز با بزرگترين اندازه قلم ممکن تيتر زد: «توافق لوزان فراتر از خواسته آمريکا بود» دوشنبه هم با همين رويه تيتر زد « بازرسي مراکز نظاميايران بخشي از توافق لوزان است». کيهان از 5 شماره نخست سال 94 اش، 4 شماره را به حمله به بيانيه مطبوعاتي لوزان پرداخته است.
روزنامه وطن امروز در گزارشي به قلم مهدي محمدي عضو سابق تيم مذاکره هستهاي در دوره سعيد جليلي و عضو روزنامه کيهان، بيانيه مطبوعاتي لوزان را با کنايه «1+12» نحس خواند و رو تيتر زد «اسناد مکتوب از عدم توازن فاحش دادهها و ستاندههاي توافق لوزان حکايت ميکند» اما همين روزنامه توافق احمدينژاد را «پيروزي استراتژيک در تهران» دانسته بود.
منتقد ديگر تيم مذاکرهکننده هستهاي عليرضا زاکاني است؛ او سال 89 در گفتوگو با سايت جهاننيوز با تاکيد بر اين که «بيانيه ايران، برزيل و تركيه راه را بر همه بهانه جوييها بست» گفته بود «حضور كشورهايي مثل تركيه و برزيل(!) كه مشتركات زيادي با ايران دارند، ميتواند به عنوان يك برگ برنده براي ما محسوب شود». زاکاني 5 سال پيش معتقد بود «ايران با تدبير وارد عمل شده » و ما «اساسا» و «فيالبداهه» نيازي به 120 کيلوگرم اورانيوم نداريم، درباره بيانيه مطبوعاتي مذاکرات سوئيس گفت «بيانيه لوزان 12خط قرمز ملّي هستهاي را نديد گرفت».
روحالله حسينيان نماينده برجسته پايداري نيز درباره بيانيه هستهاي ارديبهشت 89 گفته بود: «بيانيه هستهاي ايران منافع ملي را تامين ميکند» و با تاکيد بر اين که « بيانيه تهران چون دو کشور برزيل و ترکيه را با ايران همصدا کرد» آن را «موفقيتآميز» دانسته بود.
يکي ديگر از چهرههاي منتقد تيم هستهاي دولت روحاني، حسين فدايي است؛ فدايي معتقد بود: «بيانيه تهران انحصار مذاکرات 1+5 را شکست... بيانيه تهران يک حرکت رو به جلو و نشانه خلاقيت جمهوري اسلاميايران بود و اين بيانيه با حفظ ايستادگي روي مواضع قاطع ايران صادر شد».
سرانجام «بيانيه تهران»
بيانيه تهران، نه تنها هيچگاه عملياتي نشد بلکه حال مردم 19 خرداد 1389 نظاره گر قطعنامه ديگري عليه ايران از سوي شوراي امنيت سازمان ملل متحد شدند.
خبرگزاري فارس با رو تيتر «آمريکا نتوانست اجماع ايجاد کند» و تيتر «ترکيه و برزيل به قطعنامه شوراي امنيت راي منفي و لبنان راي ممتنع داد» از تصويب قطعنامه تحريميشوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران خبر داد. دلواپسانِ امروز، در آن ايام خروج اورانيوم غني شده و «عدم به رسميت شناخته شدن غنيسازي در ايران» را پيروزي بزرگ ايران ميدانستند ولي امروز که غنيسازي ايران به رسميت شناخته شده، سخن از باخت ميگويند و شايد به قضاوت خدا و مردم و تاريخ اعتقادي ندارند!
ارسال نظر