شلیک توپخانه بر صورت ظریف دیپلماسی
اين اظهار انتقادهاي نيش دار که حالا دارد شکل واقعي تري به خود ميگيرد، آشکارا بر خلاف مسير تعيين شده مذاکرات در سطوح بالاي نظام است.

محمد جواد ظريف که با هوشمندي و حرارات ديپلماتيکش، کوه يخ مذاکرات ايران و 5+ 1 را آب کرده است، حالا در آخرين زمان براي نتيجه بخش بودن تلاش هايش، با انتقادات تند و تيزي مواجه شده است. انتقاداتي که البته چندان بر محوريت منافع ملي گام بر نميدارد، بلکه بيشتر جنبه ايدئولوژيک دارد تا حضور جريان بسته اي که به راي مردم از سرير قدرت بيرون رانده شد، همچنان در کالبد سياسي کشور احساس شود.
يک هفته بعد از آنکه وزراي خارجه ايران و آمريکا در پياده روهاي شهر ژنو، شانه به شانه قدم زدند تا در شکلي جديد از مذاکره، نشانه هايي از نزديکي نظر طرفين را به جهان مخابره کنند، توپخانه محافظه کاران دو طرف شروع به شليک کرده است. کنگره آمريکا با پيش کشيدن طرح تحريم هاي جديد عليه ايران، البته واکنش تند باراک حسين اوباما را به همراه داشت. واکنشي که به صراحت از وتوي هرگونه تحريم سخن ميگويد که ميتواند روند مذاکرات را مختل يا به بيراهه برد. در سوي ديگر مخالفت، حمله فرمانده بسيج و همينطور توصيه هاي رئيس قوه قضاييه به محمد جواد ظريف را ميتوان شاهد آورد که البته سردار نقدي بر خلاف سخنان رئيس قوه قضاييه، با لحني تند و گزنده تاکيد کرده که آقاي ظريف از چشم و نظرش افتاده است.
فرمانده بسيج مستضعفين نه تنها قدم زدن ظريف با بارک اوباما يا احتمال سفرش به فرانسه را «اشتباه و غير قابل تحمل» خوانده که تاکيد کرده « ايشان متاسفانه الفباي ديپلماسي را هم رعايت نميکند.» شايد به صراحت نتوان سخنان فرمانده بسيج کشور در مورد مذاکرات و نحوه مذاکراه تيم ايراني را نوعي تغيير موضع حاکميتي در اين باره تلقي کرد اما ميتوان اين پرسش را مطرح کرد که مسئوليت حقوقي افراد در مناصب بالاي حکومتي در قبال مذاکرات ايران و غرب بر سر پرونده هسته اي تا کجاست؟ و مقامات نظامي و امنيتي کشور تا کجا و تا چه ميزان ميتوانند مذاکره کنندگان را به چالش بکشند و برايشان تعيين تکليف کنند؟ آيا طبق قانون اساسي جز رهبري و مجلس شوراي اسلامي که چند وقت پيش ظريف را براي توضيحاتي فراخوانده بود، کسي ميتواند خط و مشي و انتقادي تا اين سطح را بر سر پرونده حساس هسته اي مطرح کند و اگر اينطور نيست چرا مصونيت و استقلال وزير از سوي مخالفان به رسميت شناخته نميشود و در ادبياتي نازل دولت را به چالش ميکشند و تيزي اخم بر لبخند ديپلماسي ميکشند.
خط و نشان محافظه کاران - که هر بار ميخواهند موضعي را بمباران کنند، رسانه هاي پر پول بيت المال را بسيج ميکنند و پشت خاکريزهاي رانتي خبر ميايستند - آشکار تر شده است و سر خط خبرها به سمت و سويي رفته تا از «کاه» ظريف «کوه» بسازند وبراي کوفتنش به صحراي کربلا بزنند. حالا هم که سردار نقدي –با اندکي تلخيص- گفته «با تکرار خطاهاي فني ظريف، بايد در برآورد مان تجديد نظر کنيم» زمينه اي براي تخريب مسير مذاکرات فراهم شده تا هر دو جريان محافظه کار ايران و آمريکا بر طبل مخالفت بکوبند و در نهايت هزاران ساعت گفتگو و ميليون ها اميد براي بهبود وضعيت... بر باد برود و سياست «سنگ روي سنگ بند نيايد» در اين ميان صورت عمل به خود گيرد.
اين اظهار انتقادهاي نيش دار که حالا دارد شکل واقعي تري به خود ميگيرد، آشکارا بر خلاف مسير تعيين شده مذاکرات در سطوح بالاي نظام است. مسيري که مشخصا از سوي مقام رهبري تعيين شده و وي از امنيت خاطر خود در خصوص شخص مذاکره کنندگان سخن گفته و اينکه مخالفتي با ادامه مذاکرات ندارند.
با اين حال طرف غربي که حالا هم با چالشي واقعي مواجه شده است، به شکلي در حال تدارک وضعيت براي تداوم و در نهايت نتيجه بخشي مذکرات است. اگر چه آنها تاويل خود از نتيجه را دارند و باراک اوباما، سنا به خصوص «کميته بانکداري» را به برخوردي قاطع تهديد کرده تا آنها از طرح تحريم ايران در روز پنجشنبه به نفع توافق نهايي ايران و آمريکا در زمينه هسته اي دست بردارند اما مخالفان ايراني به نظر ميرسد با انتقادات فعلي، ميلي به نتيجه بخشي مذاکره دولت تدبير و اميد ندارد و شايد از 10 سال عقب رفت در مذاکره محافظه کاران وطني درس نگرفته اند و ميخواهند مذاکرات به شکست بينجامد و «روز از نو روزي از نو...»
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در انتظار بررسی: ۱
| انتشار یافته: ۱
ارسال نظر
*" حکایت، حکایتِ پیرمرد و ... است "
در قاموسِ سیرت و صورتِ زندگانیِ بعضی ها!
وقتِ نماز و عبادات، تنفّس، تفریح، خرید!، خنده، مهربانی به همدیگر و ...
تعریف نشده است (معنی ندارد!).
*" درِ دروازه را ... "
[اگر کسی قائل به جایگاه های اجتماعی-ملّیِ تعریف شده بواسطه ی قانون اساسیِ جمهوری اسلامیِ ایران نیست!
خیلی ها حاضریم که
یک تجدید نظر/خانه-تکانیِ اساسی
(در اینجا مشخّصاً در جایگاه ها)
صورت بگیرد تا
سیه روی شود هر که در او غش باشد]