اصلاحطلبان نیاز به یک فراکسیون سراسری دارند
نکته مهمی که باید در فرایند و روند کار فراکسیونها به آن اشاره کرد این است که جبهه اصلاحات دارای یک پتانسیل خاص است که شاید درطرف مقابل چنین پتانسیلی وجود نداشته باشد و آن رهبری اخلاقی و سیاسی سیدمحمد خاتمی است.
اصلاحطلبان همواره وحدت خود را به رخ رقیب میکشند و گاهی هم که به این مهم نائل نمیشوند، عذرخواهی از هواداران را عار نمیدانند اما اغلب بر این باور هستند که باید با تبیین سازوکارهای لازم، وحدت میان گروههای اصلاحطلب را تثبیت و همیشگی کرد که در این میان پارلمان اصلاحات بهعنوان یک گزینه مطرح است و مورد استقبال اعضای این طیف قرار گرفته است. اکنون بار دیگر زمزمههای تشکیل پارلمان اصلاحات به گوش میرسد. فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره لزوم ایجاد این پارلمان به گفتوگو پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید:
باتوجه به فعال شدن دوباره احزاب اصلاحطلب، امکان این موضوع وجود دارد که آنها نتوانند در بزنگاههای بااهمیت به وحدت برسند و چگونه میتوان مانع تفرق شد؟
برای دوری جستن از اختلاف در میان اصلاحطلبان بیش از هر موضوع، نیاز به وجود یک جبهه احساس میشود که شاخصههای مشخصی هم داشته باشد، شاخصههایی که اعضای آن جبهه از آنها عدول نخواهند کرد. خوشبختانه نمونههای تاریخی هم دراین زمینه وجود دارد. فراکسیونها در دنیا نمونههای فراوانی دارد. چه احزاب چپ و چه احزاب راست و چه میانهروها تشکیل فراکسیون میدهند. لذا در ایران هم هیچ اشکالی ندارد که کارگزاران، حزب اسلامی کار و سایر احزاب اصلاحطلب با یکدیگر تشکیل یک فراکسیون بدهند؛ در آنجا اختلافات خود را کم کنند و براشتراکات یکدیگر پافشاری کنند و بتوانند در برگزاری انتخابات قانونمند و حقوق شهروندی و تغییر سیاسی درایران مبتنی بر فرایند اصلاحطلبی کار و تلاش کنند. نکته مهمی که باید در فرایند و روند کار فراکسیونها به آن اشاره کرد این است که جبهه اصلاحات دارای یک پتانسیل خاص است که شاید درطرف مقابل چنین پتانسیلی وجود نداشته باشد و آن رهبری اخلاقی و سیاسی سیدمحمد خاتمی است. لذا این جبهه میتواند حول محور این اصول، ثمره مورد انتظار را کسب کند و آن ثمره به عقیده من میتواند یک مانیفست واحد و یک قرائت واحد و یک عمل واحد از جریان اصلاحطلبی باشد. البته این به معنی آن نیست که اختلاف میان احزاب مختلف دراین فراکسیون وجود نداشته باشد، اختلافی که اگر درست به آن نگریسته شود و طی یک روند مورد نقد منصفانه قرار گیرد، نهتنها مضر نیست بلکه میتواند سازنده هم باشد.
به نظر میرسد که وجود اختلاف میان احزاب داخل در فراکسیون طبیعی است. بهتر نیست برای کاهش اختلافات وارد یک روند دمکراتیکتر مثل پارلمان اصلاحات شویم؟
البته تا به امروز حتی در کشورهایی که از نظر توسعهیافتگی و رفتار تشکیلاتی و در تشکیل احزاب پیشرو هستند سابقهای از یک پارلمان وجود ندارد و پارلمانها مخصوصا بعد از برگزاری انتخابات به وجود میآیند و به میزان آرایی که به دست میآید، از پارلمانها سهمخواهی میکنند. در برخی از کشورها مثل بریتانیا افرادی که به کابینه راه پیدا نمیکنند، تشکیل یک پارلمان سایه را میدهند.
با توجه به حضور ضعیف احزاب در ایران وعدم توسعه آنها، امکان تشکیل فراکسیونهای قدرتمند بهمنظور ایجاد وحدت در انتخابات فراهم میشود؟
در ایران هم امکان تشکیل فراکسیون وجود دارد. تشکیل یک کمیته مشترک مثل کمیتههای انتخاباتی شورای مشورتی سیدمحمد خاتمی که برنامههایی را در سراسر استانها تنظیم کرده و توانسته نیروهایی از تمام سلایق اصلاحطلب و میانهرو را گردهم جمع کرده و بهصورت غیرمستقیم یک لوئیجرگه را تشکیل دهد بسیار مناسب است. این اختیارهم به آنها داده شده که در استانها، هیاتمدیره مخصوص خود را داشته باشند. این کار در تهران هم میتواند صورت بگیرد و اگر در برخی ازموارد اختلافی هم بروز کرد، میتوان آن را به هیات داوری ارجاع داد و مشکلات را حلوفصل کرد.
اشاره کردید به کاری که سیدمحمد خاتمی بهصورت غیرمستقیم درخلق یک فراکسیون در جبهه اصلاحات برای هماهنگی اصلاحطلبان کرد. نقش آقای خاتمی در تشکیل این فراکسیون چگونه است؟
امروز لیدر اصلاحات بودن آقای خاتمی در نتیجه یک فرآیند دموکراتیک و یک مشروعیت تاریخی سیاسی واخلاقی جامع به وجود آمده است. امروزهیچ اصلاحطلبی در ایران جایگاه آقای خاتمی را ندارد. ایشان دارای پذیرش عمومی و اقتدار هستند. ما اگر این نقش آقای خاتمی را بپذیریم همان طور که در انتخابات ریاست جمهوری پذیرفتیم، باید بگوییم این آقای خاتمی بود که دریک زمان تاریخی آقای عارف را راضی کردند و با کنار رفتن آقای عارف یک حماسه بزرگ به وجود آمد که رفته رفته در ابعاد مختلف سیاسی اجتماعی در حال بروز است.
بسیاری بر این عقیده هستند که فراکسیون به دلیل اینکه دارای یک نگاه از بالاست برخلاف احزاب نمیتواند در میان مردم پایگاه داشته باشد و واقعیتهای جامعه را درک کند. از طرفی هم آقای خاتمی اعلام کردهاند که اصلاحطلبان باید در میان تمام اقشار مردم رفتوآمد کنند و مشکلات مردم را از نزدیک درک کرده و اصلاحات را درمیان مردم نهادینه کنند. نظر شما در این مورد چیست؟
بیتردید یکی از دلایل اصلی ایجاد حزب همانی است که آقای خاتمی گفتند. یعنی اینکه احزاب بهصورت تشکیلاتی باید متمرکز روی قشرهای مختلف کار کنند و اگر دلیل تشکیل یک حزب ورود به عرصه قدرت است باید بتواند چهره خودش را به درون قشرهای مختلف مردم ببرد و از این طریق مردم را با برنامههای خود آشنا کند و چهرههای خود را نیز با مردم آشنا سازد. ما اگر به سابقه احزاب موفق در ایران نگاه کنیم، آنها توانستند در میان کشاورزان، دانشجویان، کارگران و تمام طبقات جامعه نفوذ کنند و شاید جالب باشد که اگر شما به پیرزنها و پیرمردها در روستاها هم مراجعه کنید، آنها اسم احزاب قدیمی و موفق را شنیدهاند و با آنها آشنا هستند درصورتی که اگر امروزاسم پرسابقهترین احزاب را از مردم بپرسیم، اعلام میکنند که اساسا چنین اسمی را تا به حال نشنیدهاند. البته وجود حزب به معنی عدم وجود تشکیلات فراگیر مثل فراکسیون نیست. فراکسیونها بیش از اینکه اختلافات را زیاد کنند آنها را از بین میبرند. همین که تشکلهای مختلف به دلیل اشتراکات خود گرد هم جمع شوند و یک تصمیم واحد بگیرند ثمرات مهمی دارد.
احزاب در ایران باید چگونه رفتار کنند تا بتوانند به رغم مشکلاتی که مدعی آنها هستند، رشد کرده و در دل جامعه نفوذ کنند؟
اصلاحطلبان نیاز به یک تشکیلات مرکزی و واحد دارند تا بتوانند از دوباره کاری جلوگیری کنند و این تجربهای است که ما باید آن را از احزاب قدرتمند دنیا بگیریم چون بنا به دلایلی در ایران حزب قدرتمندی که بتواند کار تشکیلاتی منسجمی را در جامعه انجام دهد وجود ندارد. یکی از خصوصیات جامعه دمکرات این است که همه اقشار یک رای با قدرت یکسان در تحولات سیاسی دارند. یعنی یک استاد دانشگاه، یک وزیر یا یک فرد عادی، همه و همه یک رای دارند. احزاب در اینجا میتوانند با سامان دادن اقشارمختلف جامعه جلوی ورود افراد غیرمتخصص و حتی سامان دادن آرا توسط افرادی که توانایی اداره جامعه را ندارند، بگیرند.
منبع: آرمان
ارسال نظر
