زبالهها زودتر از انسان به مريخ رسيد!
در مأموريتهاي ميانسيارهاي، امکان فراهم مواد از زمين وجود ندارد و کيهاننوردان در برآوردن مواد مورد نياز مانند آب در تنگنايند؛ از اينرو هر بازيافتي، يک چرخه خواهد بود و به ناچار چيزي دور ريخته نخواهد شد حتي موادي که از بدن کيهاننورد خارج ميشود! البته فرايند هر بازيافتي، نياز به انرژي دارد.
بسيار آسان بود اگر مينوشتم در روز زمين پاک، همه خانوادهها کوشيدند ساعت 9 شب زباله خود را در دلو شهرداري کوچه قرار دهند؛ از ريختن زباله در خيابان خودداري کنند؛ دستاندرکاران در اين روز درباره پاک نگهداشتن زمين سخنرانيها کردند و جوايزي به رسم يادبود به خانهداراني داده شد که زبالههاي خشک وتر خود را در اين روز تفکيک کردند؛ و در پايان اين که اين روز نيز مانند مناسبتهاي ديگر به خوبي و خوشي به پايان رسيد.اما بايد از دردها نوشت تا بلکه مرهمي باشد بر زخمها و هوشياري به بار آورد.
ترافيک فضايي
روزي تابش خورشيد، زمين را خاکستر ميکند؛ نه پس از ميليونها سال ديگر بلکه تنها در 2 يا 5 سده ديگر؛ اما گمان ميرود زبالههاي انساني که اينک به تنهايي در کار نابودي زمين است، اين کار را زودتر انجام دهد.
کيهاننوردان هنوز در کهکشان سرگردانند و پايشان به سيارکي يا سيارهاي نرسيده، ولي آشغالهايشان به مريخ نزديک ميشود. از هماکنون در مدار زمين، به مبارکي گوناگوني ماهوارهها، پديدهاي به نام ترافيک فضايي و در پياش رخدادهاي فضايي به وجود آمده است.
آشغالهاي فضايي در حال افزايش است. تکهپارههاي مدارگردهاي دستساخت انسان و ماهوارههاي ناکارشده در مدار زمين، با شتاب فزايندهاي فضا را در پيمايشاند. اگر انسان سرانجام به مريخ سفر کند يا در ستاره يا سيارکي ديگر ماندگار شود-که البته به سبب نبود آب ناممکن است- نخست بايد در انديشه بازيافت پسماندهاي انساني و ديگر آشغالهايش باشد.
در مأموريتهاي ميانسيارهاي، امکان فراهم مواد از زمين وجود ندارد و کيهاننوردان در برآوردن مواد مورد نياز مانند آب در تنگنايند؛ از اينرو هر بازيافتي، يک چرخه خواهد بود و به ناچار چيزي دور ريخته نخواهد شد حتي موادي که از بدن کيهاننورد خارج ميشود! البته فرايند هر بازيافتي، نياز به انرژي دارد.
هر انساني در روز به گونهاي ميانگين سي گرم پيخال(پِِهِن) از بدن خود بيرون ميريزد که در سال به بيش از چهلوشش کيلوگرم ميرسد. شش تَن کيهاننورد در ماموريت دوساله خود به مريخ بيش از پانصد کيلو پيخال از خود برجا خواهند گذاشت. در سه دهه پيش، کيهاننوردان براي بيرونريز پيخال خود، از پوشک نايلوني چسبان استفاده ميکردند که در سال 1963 م- به سبب نشت ادرار فضانوردان از همين نايلونها، سيستمهاي اسپيشيب مرکوري(کهکشانپيما) ايراد پيدا کرد.
شناورشدن پيخال و ادرار در هواي درون کهکشانپيما نيز پيامدهايي براي کيهاننوردان دارد و غبار آن با تنفس به ششهاشان راه کرده و بيمارشان ميکند.
اينک دستگاههايي از تنفس و خوي(عرق) بدن کيهاننوردان در هوا، توليد آب ميکند، همچنين با پالودن ادرار آنان، آبي آماده ميشود براي تهيه قهوهشان. يا دستگاه پالايشگر ديگري، ادرار کيهاننوردان را از پيخال آنان جدا ميکند که مورد استفاده دوباره قرار گيرد و خودِ پيخال را در تهيگي(خلا)، خشک و بيبو ميکند و سپس شايد در فضا رها کند. خود اين خشککردن هم بسيار انرژيبر است.
آيا باورکردني است که در ايستگاه فضايي جهاني، پيخالهاي کيهاننوردان در آوندهايي نگهداري ميشود و پس از پرشدن، آنها را در پروگرسProgress روسي بار کرده و رها ميکنند که هنگام رفتن به سوي زمين بسوزد و خاکستر شود؟
اما هر پيخال کيهاننوردان که از ايستگاه فضايي جهاني به بيرون رها شود، بدون نيروي رانش زياد، چندان فرا نخواهد رفت و همان دور-و-برها شناور خواهد ماند. کما اينکه در گذشته، شاتل(کهکشانپيما) با تودههايي از کريستالهاي يخيِ ادرار کيهاننوردان برخورد ميکرد که به گونهاي بازدارنده بود.
اما پسماند کيهاننوردان، تنها چيزي نيست که بايد در فضا بازيافت شود. کيهاننوردان زبالههاي ديگري نيز پشت سر خود در فضا برجاي ميگذارند که بر پيچيدگي چالش بازيافت يا استفاده دوباره از آن مواد ميافزايد.
هر دستگاه بازيافت بايد سبک باشد چرا که بردن حتي چند چوبکبريت به فضا هزينهبر است و هنگامي که خردهچيزها به کيلو برسد، هزينه بردنش به هزاران دلار ميسايد. دستگاههاي بازيافت بايد کوچک هم باشد زيرا سامانه پشتيبان/ماژول در ايستگاه فضايي، کمجا است. سرانجام دستگاه بازيافت بايد بينياز از سرويس باشد چون در مريخ، سرويسکار پيدا نميشود. دستگاه بازيافت فضايي بسيار پيچيده است چون بايد در محيطي با ربايش يا جاذبه صفر، آب را از ميزاب/ادرار جدا کند. براي از ميانبردن بوي پيخال کيهاننوردان نيز به زغالچوب نياز است.
انديشه ديگر اين است که از پيخال کيهاننوردان کود تهيه شود براي روزي که با نابودي زمين، انسان بناچار در کمپهاي مريخ ماندگار خواهد شد و به کشاورزي خواهد پرداخت. يا از پيخال کيهاننوردان آجر تهيه شود براي خانهساختن در مريخ؛ زيرا از پرتوهاي کيهاني و توفان خورشيدي که بيماريآور و سرطانزاست، جلوگيري ميکند.
اما چالش ديگر اين است که بودجهاي براي بازيافت پيخال کيهاننوردان وجود ندارد؛ چون ناسا همه بودجه را براي فرود به مريخ سرازير کرده است. فرود کيهاننوردان در سيارک مريخ، يک خيزاب بزرگ رسانهاي در پي خواهد داشت که به سود ناسا است بي آن که سودي براي پيشرفت دانش داشته باشد.
مواد شيميايي روي لب ما
هيدروکسي فنيل پروپان، که اينک براي ساخت مواد پُليمري، چسب و ظرف فلزي غذا استفاده ميشود، نخست به گونهاي مصنوعي/سنتتيک توليد شد و در سال 1940 ميلادي در توليد داروي پيشگيري از بارداري مورد استفاده قرار گرفت که پيامدش براي مادران، چنگار/سرطان بود. سپس در 1950 ميلادي از اين ماده در صنعت پلاستيک استفاده شد و تا کنون ادامه دارد و هر سال ميليونها تُن توليد ميشود و با آن بطري پلاستيکي، لوله آب شهري، قوطي نوشابه، اسباببازي کودک، کاغذ روزنامه و دستمال کاغذي تهيه ميشود که براي نمونه همين دستمال کاغذي به جاي اين که لب ما را از غذا پاک کند، مواد شيمايي به درون دهان ما ميفرستد که نخستين تاثيرش روي سيبکهاي داخلي بدن و ايجاد آشفتگي در تراوش هورمون پانکراس و بروز ديابت است.روزنامهها هم که پس از خواندن دور ريخته ميشود، خاک و هواي تنفسي انسان را ميآلايد. پيوند مولکولهاي پلاستيک محکم نيست و بسيار آسان در آب و شير و نوشابه مورد استفاده انسانها راه مييابد.
پذيرش سمي بودن يک پديده
روشن نيست چرا انسان نميخواهد بپذيرد که پلاستيک تجزيه نخواهد شد و حتي پس از چند سده که پودر شود، همچنان به آسيب به خاک کشتزارها ادامه خواهد داد و به سفرهخوانها راه خواهد يافت.
حتي اينک غذايي که در ظرف پلاستيکي قرار ميگيرد، مواد شيميايي را به خود جذب ميکند. قاشق پلاستيکي و ويسک سيليکوني نيز سم وارد غذا ميکند. ايرانيان قديم غذاي خود را با چه هم ميزدند؟ در دوران پارينه سنگي شايد با قاشق سنگي؛ سپس قاشق چوبي به خانهها آمد و پس از آن قاشق گلين يا سفالي و پس از آن قاشق آهني؛ که همه اينها مواد زندگيساز وارد غذا ميکرد. براي نمونه کفگير آهني پزشکي سينايي/حسوم، کمخوني را در اين يکماه درمان ميکند.
جايگزينها
اينک در جهان جنبشي به راه افتاده که مادران خانهدار را به استفادهنکردن از پوشک يکبار مصرف کودک و دستمال کاغذي بيانگيزد. روشن نيست دستمال پارچهاي نخي قديم که سالها دوام داشت، چه ايرادي داشت که اينک ناپديد شده و جايش را دستمال کاغذي گرفته است. همين دستمال کاغذي گلدار آشناي سر ميز غذا يا دستمال توالت خوشبوي دستشويي، زيرکانه انسان را به سوي بيماري چنگار پيش ميبرد.
مواد موجود در دستمال توالتهاي رنگي و خوشبو در شمار مواد آلرژن است و سبب پلشتي/عفونت و قارچ روي پوست ميشود. عفونت مجاري ادراري نيز از ديگر پيامدهاست. در اين رهگذر، آلودگيهاي زيستمحيطي و آب و هوا هم نگفته پيداست. حقيقت اين که دستمال کاغذي نرم با طبيعت خشن است.
حتي دستمال توالت سفيد هم تهي از مواد شيميايي نيست و سبب آلرژي و ورمکردگي(التهاب) در پوست و بدن ميشود. در فرايند توليد براي درخشان و سفيدکردن دستمالکاغذي، افزون بر رنگ سفيد، به آن آبکلر افزوده ميشود.
پس از رفتن به دستشويي، نبايد آب بدن را با دستمال کاغذي خشک کرد. دور و بر اندامگان جنسي، مانند پوست گردن انسان در شمار حساسترينها است که ميتواند با هر شياي مانند دستمال کاغذي، دچار آلرژي و اگزما و جرب شود. هر دستمال کاغذي نرم و لطيفي، پوست انسان را با ايجاد زگيل به چالش ميکشد؛ مانند استفاده از دستمال کاغذي هنگام سرماخوردگي که پوست بيني را زخم ميکند. پَد بهداشتي خانمها هم آلرژيزا است. اگزماي تماسي آلرژيک، بيماري پوستي رايجيست و درمانش نه پماد است و نه دارو؛ بلکه خدانگهدار با دستمال کاغذي است. بدينگونه زمين و خاک و دريا و اقيانوس و بوتههاي بيابان هم نفسي به آسودگي خواهند کشيد.
به جاي خشککردن بدن پس از رفتن به دستشويي بايد از پارچه سفيد نخي استفاده شود و سپس شسته و در آفتاب خشک شود. همانگونه که براي پاککردن چهره خود از حوله استفاده ميکنيم و نه از دستمال کاغذي.
22 آوريل روز آگاهي جهاني نسبت به زميني است که رويش ماشين ميرانيم و کشت ميکنيم و راه ميرويم و رويش مينشينيم و ميخوابيم. آلودگـي زميـن و خاک از چالشهاي بزرگ محيط زيست است و در اين ميان زبالهها چهارنعل براي آلودن پيش ميتازد.
زندگي دوباره با آشغالها
بازيافت يا بازگردش انرژي و مواد ميتواند گونهاي دگرگوني به ارمغان آورد كه نه تنها توانايي كره زمين را براي همه موجودات و از شمار انسان بالا ميبرد، بلكه روشي احترامآميز در برابر خاموشي نجيبانه طبيعت است.
چالش ديگر کمبود منابع و دستيابي به آن است؛ در حالي که فرآيند بازيافت، اين چالش را تا اندازهاي از پيش پاي انسان بر ميدارد و نگراني از بابت استفاده از منابع محدود كره زمين را با چرخش و بازچرخش ماده و انرژي و با ويراني پايينتر و پيامدهاي کمتر ناگوار زيست محيطي، همراه خواهد ساخت.
آشغالها آينده روشن سيارک زمين را تيره کرده است. با افزايش جمعيت جهان و گسترش صنايع، استفاده انسان از مواد طبيعت رو به افزايش گذاشته و پيامدش پسماندهاييست که جنگي فرساينده ميان انسان با طبيعت پديد آورده است.
بازيافت مواد دورريز افزون بر كاهش استفاده انسان از منابع طبيعي محيط، از دگرديسشدن آن مواد به عوامل زيانبار زيستمحيط پيشگيري ميكند. البته اين چاره کار نيست ولي مواد آلي يا شيميايي تجزيه شونده موجود در آشغالهاي خانگي، قابليت دگرديسي به كود شيميايي را دارد.
هنگامي که هر روز يکسوم غذاي خود را دور ميريزيم نبايد از افزايش جانوران موذي، سوسك، موش و گسترش بيماري گلهمند باشيم. مردم چرا نبايد از دور-ريختن موادي كه به گونهاي بنيادين ارزش اقتصادي دارد، پروا داشته باشند؟ تفکيک نکردن سبب ميشود بسياري از اين مواد سوزانده شود و هوا را بيالايد. هزينههاي گردآوري و برداشتن زباله شهري و صنعتي به سبب افزايش حجم زبالهها روز به روز بالاتر ميرود؛ در حاليکه ميتوان با افزايش سرانه بازيافت مواد دور-ريز از هدر رفت منابع جلوگيري کرد.
هنوز هم به اندازه بسنده، مخزن براي کاغذهاي دورريز، شيشه، آلومينيوم و در شهر وجود ندارد يا در اين مورد آگاهيرساني نميشود که براي نمونه، بطريها و شيشهها پيش از دور-ريختن، شسته شود؛ يا شيشه دارو و مواد شيمايي، مخزنش جدا باشد. بايد كاغذهاي فاكس و كاربن و گلاسه و براق و چسبدار کمتري توليد و استفاده شود. ولي بازيابي آلومينيوم، شيشه و كاغذ کاري با صرفه اقتصادي است.
پلاستيكها از مواد غيرقابل تجزيه درست شدهاند و راهي مگر استفادهنکردن از آنها باقي نمانده است؛ مواد شيميايي دور ريز نيز راهي مگر اگوهاي شهري و جوي و کشتزارها و خاك نمييابند يا نميتوانند راهشان را کج کنند و رو به کوير بروند؛ پس همان بهتر که کمتر استفاده شود؛ جهان مصرف بيشتر، زندگي بهتر، مدتهاست دمده شده است. ما با ايجاد اينهمه آلودگي هنگامي که ميخواهيم بياساييم رو به طبيعت ميرويم؛ در حال که با اين همه پلاستيک و دوده و مواد شيميايي و کيسه پلاستيک و تهسيگار سربي، طبيعت و کوهستاني باقي نمانده است.
در خيابانهاي توکيو کمتر دلو زباله يافت ميشود، شايد کيلومتر به کيلومتر؛ اما خياباني نمييابيد که تميز نباشد يا دستمال کاغذي و تهسيگار در آن افتاده باشد. پاکيزگي شهر در ميزان دلوهاي زباله کار گذاشتهشده نيست، بلکه براي وجود فرهنگ پاکيزگيست.
گرمايش زمين
حسين محابي-کارشناس ارشد محيط زيست در باره گرما ميگويد: «گرمايش زمين برآمده از گوشتيست که ميخوريم يا از شيريست که توليد ميکنيم يا سوخت فسيليست که به مصرف ميرسانيم. در 200 تا 500 سال ديگر به سبب گرمايش زمين، بخشهايي از افريقا، امريکاي جنوبي و هند تابستانهاي بسيار کشندهاي را در پيش رو خواهند داشت و هرسال گرما سبب مرگ هزاران تن خواهد شد.
منابع آبي آسيا از ميان خواهد رفت زيرا بلنديهاي طبيعي کوهستانهاي آسيا مانند هيماليا به نيم کاهش خواهد يافت و يخچالهاي طبيعي کوهستان آلپ در اروپا ناپديد خواهد شد و اقيانوسها از انبوه زباله، رو به اسيديترشدن خواهند گذاشت. سطح درياها تا يک متر بالا خواهد آمد و کرانهنشينها را حتي در امريکا آواره خواهد ساخت و بسياري از جزيرههاي مسکوني به زير آب خواهد رفت.»
«جمعيت جهان شتابناک رو به سوي 10 ميليارد در راه است؛ و به همان ميزان، زمين را رو به نابودي خواهد برد. در روند نابودي، مشت کشنده نهايي را به زندگي، آبشدن يخ قطب جنوب خواهد زد که تا 10 متر به آب درياها خواهد افزود.»
«امروز برآورد هزينه رفتن گروهي از انسانها به سيارک مريخ500ميليارد دلار است؛ پس در آينده، رفتن گروههايي از ملتها از سوي سازمانهاي فضايي اروپايي، روسي، چيني و آمريکايي به مريخ سرابي بيش نيست؛ و همان بهتر که زمين خود را خوب نگهداريم، همانگونه که در زمان پيدايش خود خوب بود؛ چون مريخ نيز بايد خود را براي برخورد با پرتوهاي کهکشاني و توفانهاي خورشيدي آماده کند که نابودکننده شبکههاي برق و ارتباطي و مخابراتي است.»
منبع:روزنامه اطلاعات
ارسال نظر