به کم کاری ها هم اعتراف کنیم!
حرفهایی که بیشتر مایه تأسف است و شأن انقلاب و بلندبودن اهداف و آرمانهایش را به سخره میگیرد. این روزها فرصت مناسبی است تا در کنار مرور پیشرفتها، در بعضی بخشها به ظرفیتهای به کار گرفته نشده اشاره کنیم و به برخی کمکاریهایمان اعتراف کنیم.
روزنامه شهروند نوشت:قرارگرفتن در آستانه جشنهای چهل سالگی انقلاب بهانهای شده تا حوزهها و مدیران مختلف به بیان دستاوردهای انقلاب و شکوفاییهای چهار دهه اخیر بپردازند؛ اما در این میان بعضی ادعاها و سخنان بیش از آنکه مایه افتخار و غرور باشد، نشانه کمکاری برخی مدیران است. اینکه برخی این فضا و شرایط را موقعیتی برای نمایش اغراقشده کارنامه ناموفق خود ببینند یا بعضا موفقیتهای کوچک خود را در ابعادی غولآسا عرضت کنند، نه حرمتی برای انقلاب میآورد و نه چیزی به اعتبار این مدیران اضافه میکند. انقلاب با شعار خدمت و تلاش برای مردم به پیروزی رسید. قرارها در سال ٥٧ این بود که مسئولان مردم را ولینعمت خود بدانند. اگر قرار بود کسی به دلایل کارهای نکرده پز بدهد و به جای پوزش بابت عملکرد ضعیف و متعهدشدن به زحمت بیشتر بر سر مردم منت بگذارد و به خاطر کارهای کوچک بزرگنمایی کند، چه دلیلی برای منقلبشدن جامعه بود.یکی از بخشهای جامعه که همه معتقدند ظرفیتهای بسیاری برای توسعه و پیشرفت دارد و هنوز آنچنان که باید و همگام با بخشهای موفق رشد و گسترش نداشته، ورزش است؛ اما چیزی که در این روزها شاهدیم، شوی بعضی مدیران ورزشی است که علیرغم اقدامات مثبت وزیر ورزش در ماههای گذشته، با برشمردن مدالها و ساختوسازهای این ٤٠ سال سعی میکنند همه کمکاریهای گذشته را منکر شوند. اینکه مدام ورزش را بهخصوص بخش قهرمانی را با گذشته مقایسه کنیم و بخواهیم نتیجه بگیریم که شقالقمر شده، فقط به تصویری کاریکاتوری خواهد انجامید و بیشتر مایه شرمندگی خواهد بود. درباره جایگاه ورزش ایران و افتخاراتش در دهههای پیش از انقلاب نیازی به واکاوی نیست. اینکه فوتبال ایران چه جایگاهی داشته و چند بار قهرمان آسیا شده و به جامجهانی رسیده و باشگاههای ایران چه جایگاهی در قاره داشتهاند را همه میدانند؛ اینکه ورزش ایران در آسیا چه وضعیتی داشته را هم. ایران در بازیهای آسیایی تهران به نایب قهرمانی رسیده و در ورزشهایی مقام و مدال آورده که در خواب هم نمیبینیم. آن افتخارات ربطی به رژیم گذشته نداشت و اگر ورزشیها زحمتی میکشیدند تنها انجام وظیفه بوده است؛ اما استادیوم آزادی همچنان پابرجاست و فراموش نکردهایم که فوتبال ایران رویای برگزاری جامجهانی داشته و ورزش ما خود را برای برگزاری المپیک آماده میکرده؛ همان مسیری که چین و ژاپن و کرهجنوبی بعد از ما رفتند و موفق شدند اما ما که سالهاست نتوانستهایم یک تورنمنت معتبر فوتبال در داخل کشور برگزار کنیم، نتوانستهایم میزبانی جام ملتها را بگیریم و حتی برای برگزاری مسابقات لیگ قهرمانان آسیا در ورزشگاههایمان مدام با دردسر و ایرادات کنفداراسیون فوتبال قاره مواجهیم، میتوانیم کمی فروتن و خاضع باشیم و در کنار همه افتخاراتی که در کرنا میکنیم، در جا زدنهایمان را هم بگوییم. اینکه ورزش همگانی ما اوضاع رقتباری دارد را هم بگوییم. درباره ورزش دانشآموزی و دانشجویی و حال نزارش هم بگوییم. در روزهای گذشته جعفری، رئیس فدراسیون ورزش روستایی از این گفته بود که در سالهای پس از انقلاب مردم با بازیهای بومی-محلی آشتی کردهاند! حرفهایی که بیشتر مایه تأسف است و شأن انقلاب و بلندبودن اهداف و آرمانهایش را به سخره میگیرد. این روزها فرصت مناسبی است تا در کنار مرور پیشرفتها، در بعضی بخشها به ظرفیتهای به کار گرفته نشده اشاره کنیم و به برخی کمکاریهایمان اعتراف کنیم. مردم در ورزش توقعات بسیاری دارند و ندیدهگرفتن ظرفیت جوانان و مردم و بیتوجهی به انتظارات بهحق آنها کاری شایسته جامعه انقلابی ما نیست.
ارسال نظر