هیاهوی کارشکنان داخلی/ سرنوشت برجام در خشت خام
آخرين صحنة بيرونق و بيمزه در اين عرصه، بازهم توسط امريکاييها روي صحنه رفت. دونالد ترامپ که بسيار کوشيده است فاتحة برجام را بخواند يا به قول تيلرسون، دولت کنوني امريکا را از مشکلات برجام برهاند، به کنگره و سنا متوسل شد اما استحکام برجام که حاصل هوشمندي و آگاهي ديپلماتهاي ايراني در تيم مذاکرات وين بوده، در چند لايه پيشبينيهاي ضروري را در متن معاهده گنجانده است. به نحوي که براي مثال در يک حرکت، تمامي مصوبات سازمان ملل متحد مبني بر تحريمهاي ايران ملغي شده ولي برنامه موشکي ايران را خارج از شمول اين معاهده قرار داده است. تيم ترامپ هنوز هم تا اين لحظه نتوانسته است از اين دام رهايي يابد و ايران را به چالة تحريمها بکشاند.
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم سيدمسعود رضوي نوشت:فشارها بر برجام بسيار گسترش يافته و به طور ويژه در سه سطح از سوي آمريکا و رژيم صهيونيستي، اعراب متحد امريکا در منطقه و منتقدان داخلي و رقيبان مخالف دولت روحاني، بدون لحظهاي توقف و تأخير ادامه دارد و اکنون در بالاترين ارتفاع و ارتقاي ممکن قرار گرفتهاست. کساني که جنگ را اولويت ميدانند يا پرواي منازعهاي ويرانگر و جنگ خونين ديگري را ندارند، جملگي در همين محور قرار گرفته و اتحادي شوم عليه صلح، گفتگو، ديپلماسي مبتني بر عقلانيت، منافع ملي و مصالح بينالمللي سامان داده و ميدهند. تبعات اين رفتارها از هماکنون بر عقلا و صلحطلبان آشکار است و آنچه را اين دوستان بدسليقه و دشمنان بدکار در آينه نميبينند، مصلحتانديشان و اهل حل و عقد در خشت خام ديدهاند.
باري، ما بر اين باوريم که برجام يک دستاورد سياسي و موجب حرمت و اعتبار ملي است. حتي اگر ملغي هم شود، از اين اعتبار تاريخي و اهميت آن به مثابه تجربهاي ملي و جهاني در جهت صلح و دستاوردي براي سياست و حقوق بينالملل کاسته نخواهد شد. معماران خردمند، حاميان دورانديش و تصميمسازان شجاع برجام، از هماکنون در عرصة داوري تاريخ برندهاند. به راستي در يک سدة اخير کدام جنگ، پيروز و برندة واقعي داشته است؟ حتي مظلومترين ملتها که ناچار از مدافعه بودهاند سالها و دهههاست از آسيب اين مخاصمات و ستم و ويراني نرسته و رهايي نيافتهاند؛ نظير ويتنام و بوسني يا مقاومترين مدافعان روزگار که رزمندگان دفاع مقدس در مقابل بعثيان شقي بودند در جنگي که جز ويرانيهاي بزرگ براي دو ملت ايران و عراق و نابودي امکانات و ثروت مسلمانان، ثمري نداشت و به راستي جز تضعيف ملتهاي مسلمان و نفوذ بيشتر استکبار چه حاصلي براي صداميان ملعون به بار آورد؟
دفاع از صلح و گفتگوهاي بينالمللي از سوي مديران و دولتها و ديپلماتهاي تمامي کشورهاي جهان، يک شيوة مرسوم و بلکه تنها روش آزموده است که اگر هوشمندانه و توسط افرادي باتجربه و آگاه به قواعد بينالملل به کارگرفته شود، منافع بسيار دارد و حداقل از زيانهايي که ريسک و مخاطرة جنگها و منازعات به بار ميآورد جلوگيري خواهد کرد. شکي نيست که برجام ازين حيث موجب مصونيت کشورمان در برابر جنگافروزان امريکايي - صهيونيستي و وهابي- سلفي در جهان و منطقه بوده و فرصت مناسبي براي ايجاد امنيت در داخل و ارتقاي فعاليت در منطقه، به ويژه در سوريه و همکاري با دولت دوست و همسايه عراق ايجاد کرده است.
برجام از جانبي ديگر، موجب تقويت ديدگاه مستقل اروپايي در برابر فزونخواهي و تکروي امريکا شده و به ما امکان بهرهبردن از سرمايهگذاري خارجي و درآمدهاي ممکنالحصول نفتي را داده و بسياري از معاملات اقلام صادراتي و وارداتي را تسهيل کرده است. اگر اصلاح سريعتر قوانين و مانعتراشي برخي از عناصر رقيب و ذينفوذ دولت روحاني نميبود، بيشک در تمامي اين عرصهها ما صاحب منافع و رونق بيشتري ميبوديم و احيانا شاهد رکود و کسالت کنوني در اقتصاد و نظام مالي کنوني نبوديم. اساساً فلسفة برجام همين بود؛ نه اين که پس از آن مذاکرات سخت و فرساينده و گرداندن ورق بازي از دست نتانياهو و نئوکانهاي امريکايي و کاسبان منطقهاي تحريم در حاشيه خليجفارس و همگنان داخليشان، تازه با امواج پياپي و نابخردانهاي روبهرو شويم که منافع مردم و ميهن را براي دفع رقيب سياسي جايز ميدانند. انصافتان را شکر! حتي اگر با برجام مخالف بوديد چرا جلوي منافع ملت و صاحبان سرمايه و صنايع ايران ميايستيد؟ چرا براي ورود سرمايه به کشور مانعتراشي کرده و ميکنيد؟ چرا کيفيت خدمات و کالاها و سامانههايتان را ذرهاي بالا نميبريد تا لااقل نياز ما به واردات خدمات و کالاي چيني کاهش يابد؟
آخرين صحنة بيرونق و بيمزه در اين عرصه، بازهم توسط امريکاييها روي صحنه رفت. دونالد ترامپ که بسيار کوشيده است فاتحة برجام را بخواند يا به قول تيلرسون، دولت کنوني امريکا را از مشکلات برجام برهاند، به کنگره و سنا متوسل شد اما استحکام برجام که حاصل هوشمندي و آگاهي ديپلماتهاي ايراني در تيم مذاکرات وين بوده، در چند لايه پيشبينيهاي ضروري را در متن معاهده گنجانده است. به نحوي که براي مثال در يک حرکت، تمامي مصوبات سازمان ملل متحد مبني بر تحريمهاي ايران ملغي شده ولي برنامه موشکي ايران را خارج از شمول اين معاهده قرار داده است. تيم ترامپ هنوز هم تا اين لحظه نتوانسته است از اين دام رهايي يابد و ايران را به چالة تحريمها بکشاند. باز هم پاي انصاف را اگر به ميان بکشيم بايد بگوييم انصافاً بيشترين لطمه را هياهوي کارشکنان داخلي به برجام زده و ميزند زيرا سرعت منافع آن را گرفته و دولت را در شرايط دشوار کنوني در سربالايي فرسايندهاي قرار ميدهد، سرمايهگذاران خارجي و داخلي را دچار هراس کرده و گاهي منتقدان اروپايي امريکا را از ما دور ميکند و همصدا با نتانياهو از ضرورت لغو برجام سخن ميگويند.
اما آخرين پرده از نمايش کابويي امريکا را نيکي هيلي، نمايندة دولت ترامپ در سازمان ملل، روي سن آورد. چيزي شبيه نقاشي بمب و کميک استريپ نتانياهو در نطق مجمع عمومي سال 2013 براي سالن بيمخاطب سازمان ملل متحد! هيلي، لاشه موشکي را در معرض ديد خبرنگاران قرار داده بود تا به اصطلاح به صورت تکنيکي و علمي ثابت کند اين موشک ساخت ايران بوده و حتي آرم يکي از مراکز صنايع دفاعي ايران را هم داشته است. ادعايي مسخره که خود او هم ميداند هيچ ارزش استنادي و اقناعي نخواهد داشت و اگر لحظاتي هم در بالاي تصاوير چند شبکه خبري و چند روزنامه يوميه قرار گيرد، نميتواند در شوراي امنيت سازمان ملل موجب اجماع عليه ايران باشد و علاوه بر آن اين بازي نمايشي تأثيري هم در سرنوشت برجام نخواهد نهاد زيرا اگر اين امر ممکن ميبود تيم ترامپ و مشاوران سياسي و حقوقي او تاکنون سندهاي کافي براي الغا در اختيار داشتند.
مسئله اينها نيست. بلکه نمايشي کمخرج براي قوت قلب به متحدان منطقهاي امريکا در خليج فارس است. متحداني که صورت حساب گزافي از جيبشان وصول شده و زير پرچم شاه سلمان و پسرش در عربستان سعودي جمع شدهاند؛ اما از باتلاق يمن و ارتباط ناموجه با بنيادگرايان سلفي و القاعده و داعش نتوانستهاند رهايي يابند و هر روز برگي تازه بر اين صورت حساب و سدي تازه در راه ناهموار و پر دستاندازشان پيدا ميشود؛ مانند خشم اکثريت شهروندان بحريني و شکست در سوريه و سياست مستقل قطر و بياعتباري ائتلافهاي ناسيوناليستي و سوداگرانه و...
ارسال نظر