آسیبپذیریهای فیلترینگ
عمده وقت جامعه ایران در شبکههای مجازی از قبیل تلگرام و اینستاگرام سپری میشود. بر کسی پوشیده نیست گسترش این شبکهها مزایا و معایبی داشته است و مثلا باعث شده تا دامنه و عمق ارتباطات جامعه افزایش یابد به طوری که هر کاربر تعداد قابل توجهی کانال را دنبال میکند و در حلقههای دوستی متعددی عضویت دارد و از سویی دیگر موجب سطحی شدن و تاثیرپذیری بیش از حد کاربران از اطلاعات در چرخش این شبکهها شده است. امروزه اینترنت به یکی از اثرگذارترین ابزارهای سیاسی و اجتماعی کشور تبدیل شده است و به همین دلیل دولتهای ایران سیاستهای مختلفی نسبت به توسعه اینترنت در کشور داشتهاند. وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در تازهترین تصمیم هزینه دسترسی شهروندان به سایتها و فضاهای مجازی خارجی را افزایش داده است.
نسبت اینترنت با آزادی بیان چگونه قابل توضیح است؟
اینترنت وسیلهای برای مبادله اطلاعات است؛ فضای مجازی از منظر حقوقی همانند سایر وسایل مبادله اطلاعات مثل کتاب، روزنامه، سینما و موسیقی و... تحت تاثیر قوانین آزادی بیان است. از نظر حقوقی وقتی درباره آزادی بیان صحبت میکنیم، مقصودمان، آزادی وسایل بیان است. بیان به تنهایی یعنی انتقال احساس و اندیشه به دیگران، لذا وقتی از چیزی به عنوان آزادی بیان صحبت میکنیم به معانی آزادی در وسایل انتقال احساس و اندیشه است. از نظر حقوقی تفاوت ماهوی مهمی بین روزنامه، کتاب و سینما با اینترنت وجود ندارد. به این ترتیب فضای وب مشمول تمامی احکام مربوط به حق آزادی بیان است. همان طور که روزنامه مشمول حق آزادی بیان است.
اینترنت توان نظارت دولتها بر گردش اطلاعات را کاهش داده است. دولتها چطور با این پدیده مواجه شدهاند؟
ظاهرا مقررات اخیر، تلاشی برای کنترل کاربران در استفاده از اینترنت است که حتی میتوان از آن به عنوان سانسور یاد کرد. برای درک بهتر این موضوع خوب است نگاهی به سابقه مواجهه سیاستگذاران ایران با وسایل ارتباطی جدید داشته باشیم. در ایران از زمانی که روزنامه وارد فضای کشور شد تا به امروز، هر وسیله نوینی که وارد شده است، با برخوردی سختگیرانه روبهرو شده است و حکومتها همواره از مواجهه با وسایل ارتباطات جمعی جدید واهمه داشتهاند. دولتها تصور میکردند که میتوانند محتوای روزنامهها را کنترل کنند و برای رسیدن به این هدف خود وقت و انرژی زیادی را صرف کردند. اما در نهایت دولتها عقبنشینی کردند. تسلیم شدند و از کنترل همهجانبه روزنامهها دست برداشتند. پیشتر این قبیل برخوردها در خصوص دستگاه پخش نوار ویدئو و گیرندههای ماهوارهای نیز اتفاق افتاد و در نهایت این دولت بود که ناچار به عقبنشینی شد و این وسایل ارتباط جمعی را به رسمیت شناخت و نتوانست مانع از گردش اطلاعات شود.
در نهایت دولت نتوانست مانع از گردش اطلاعات در جامعه شود؛ هرچند برای مقابله با آن هزینه و وقت زیادی را صرف کرد. اما عجیب است که از این همه تجربه درس نگرفت و هماکنون، با وجود آنکه دو دهه از ورود اینترنت به ایران میگذرد، اما دولت همچنان در تکاپوی مقابله با اینترنت است، هرچند شواهد نشان میدهد تاکنون موفق نبوده هرچند در این دو دهه روشهای مختلفی را امتحان کرده است. مسدودسازی برخی سایتها جزو قدیمیترین راهکارهای دولت برای مدیریت دسترسی شهروندان به اطلاعات است. دولت اخیرا و احتمالا در پی شکست طرح فیلترینگ، طرح فیلترینگ هوشمند و دو نرخ کردن هزینه اینترنت داخلی و خارجی را پیش کشیده است.
این اقدام از منظر حقوقی چطور قابل تحلیل است؟
این اقدام به منزله نقض آزادیهای ملت تلقی میشود؛ از طرف دیگر با یک استقرای تاریخی بسیار ساده قابل پیشبینی است که این طرح محکوم به شکست است و تنها باعث میشود دولت از فرآیند گردش اطلاعات عقب بیفتد و از میزان اثرگذاری دولت در افکار عمومی کاسته شود که این وضعیت برای کشور بسیاری خطرناک است.
این قبیل محدودیتها چه تاثیری بر جامعه مدنی خواهد گذاشت؟ به هر حال اینترنت برای جامعه ابزاری پرکاربرد است.
برای جامعه مدنی اتفاقی نمیافتد؛ تجارب قبلی نشان میدهد برای عبور از این محدودیتها شیوههای مختلف فنی وجود دارد. تکنولوژیهای جدید تقریبا غیرقابل سانسور هستند به بیانی دیگر اینترنت غیرقابل مهار است. البته تاکید دارم که تلاش برای کنترل اینترنت در مسائل مجرمانه، خشن و نامناسب برای کودکان تردیدی وجود ندارد. محل بحث ما بر سر محدودیت جامعه مدنی در دسترسی به اطلاعات سالم است.
آیا به نظر شما اینترنت تاکنون به توسعه سیاسی کمک کرده است؟
درباره تاثیر اینترنت بر دموکراتیزاسیون باید با احتیاط و تامل بیشتری قضاوت کرد چراکه میزان و نوع اثرگذاری اینترنت در جوامع به وضعیت سیاسی آن کشور بستگی دارد. هراندازه دموکراسی در کشوری کمتر و شرایط سختگیرانه باشد اینترنت میتواند به تشدید ضعف انسجام اجتماعی منجر شود مثلا در ماجرایی که با عنوان نادرست بهار عربی مشهور شد، شاهد چنین وضعیتی بودیم و در کشوری مثل لیبی و مصر به دلیل محدودیتهای جامعه، فیسبوک توانست نظام سیاسی و اجتماعی را به شکل شورشی و غیرهدفمند، ساقط کند. اما ماجرا در سودان متفاوت بود. سودان سطحی از دموکراسی و تا حدی توسعهیافتگی سیاسی را تجربه کرده بود و به همین خاطر توانست تنشهای مردمی را مهار کند و جامعه دچار فروپاشی نشود. اما در مصر به کودتایی خونبار منتهی شد.
اما در جوامع دموکراتیک وضعیت کاملا متفاوت است. در جوامع دموکراتیک اینترنت به بسط دموکراسی منجر میشودو همانند کشورهای نامبرده عامل فروپاشی و از هم گسیختن انسجام اجتماعی نمیشود. به طور کلی نمیتوان برای پاسخ به این سوال حکم ثابتی صادر کرد.
جامعه مدنی و اینترنت در ایران چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
در ایران اگرچه فرآیند دموکراتیزاسیون آغاز شده اما بهشدت شکننده است و بین ساختار سیاسی و جامعه مدنی تعارض وجود دارد. رسانههای رسمی بهشدت ضعیف هستند، مرجعیت خبری از رسانههای ایران رخت بر بسته است و در عوض مرجعیت به شبهرسانههای فضای مجازی منتقل شده است. این وضعیت برای جامعه ایران خطرناک است و باید مسیر فعلی عوض شود و نیازی نیست ما راههایی که بارها به شکست منتهی شده است را بار دیگر امتحان کنیم. مسیر اصلی از طریق توسعه دموکراسی و آزادی رسانهها اتفاق میافتد اگر توسعه آزادی رسانهها اتفاق بیفتد این احتمال وجود دارد این رسانههای حرفهای رسمی بتوانند مرجعیت خبری خودشان را پیدا کنند و از میزان اثرگذاری بر گسیختگی اجتماعی جلوگیری کنند. اما اگر آزادی رسانهای به مدیاهای رسمی داده شود آنها میتوانند اعتماد مردم را مجددا جلب کنند و مانع از تاثیرپذیری جامعه مدنی از محتواهای مخدوش اینترنت شوند و از گسیختگی اجتماعی جلوگیری کنند.
به نظر میرسد شما باور دارید اینترنت عامل گسیختگی اجتماعی است.
در شرایط فعلی ایران، اینترنت میتواند موجب گسیختگی اجتماعی شود. ما با واقعیت اجتنابناپذیری مواجه هستیم که نمیتوان جلوی گسترش اینترنت را گرفت و برنامههای سیاستگذاران فرهنگی ایران در برخورد با اینترنت همیشه شکست خورده است. اینترنت مثل بارانی است که شما نمیتوانید جلوی بارش آن را بگیرید. اگر خیابانها و زمینها مناسب بارش باشند باران، باران رحمت میشود ولی اگر خیابانها نامناسب باشند، باران عامل زحمت و ویرانی میشود. در نتیجه اگر نظام اجتماعی و رسانههای رسمی قدرتمند باشند و ساختارهای سیاسی کارآمد باشد اینترنت رحمت میشود اما اگر ساختار سیاسی متصلب و رسانهها ناکارآمد باشند در این صورت اینترنت میتواند به گسیختگی منجر شود. بنابراین مساله اصلی ما اینترنت نیست که هر از چندگاهی به دنبال ایجاد محدودیت در برابر آن باشیم. مقصر اصلی نظام اجتماعی است. اینترنت نتیجه تحول عمیق علم است و مزایای آن غیرقابل انکار است؛ اما اگر در جایی منجر به از هم گسیختگی بشود، ناشی از جامعه و زمینههای آنجاست که مرجعیت رسانههای رسمی از بین رفته است.
ارزیابی شما از سیاست اخیر مدیریت محتواهای فضای مجازی و اینترنت چیست؟ آیا منجر به سخت شدن دسترسی اقشار کمدرآمد به محتواهای جامعه جهانی خواهد شد؟
برآورد من این است این سیاست موفقیتآمیز نخواهد بود و تنها تاثیر آن دشوار کردن دسترسی به اطلاعات است که برای آن هم جامعه در گذر زمان راهحلهایی پیدا میکند؛ هرچند پیشقدم شدن دولت در این مساله تاسفآور است. به گواه تجربه راهکارهای اینچنین کارآمد نخواهند بود چراکه تا زمانی که علت وجود دارد معلول هم تولید میشود و فقط شکل بازتولید معلول تغییر میکند و در شرایط مختلف معلوم مدام به شکلهای مختلف بازتولید میشود.
ریشه آسیبپذیری اینترنت برما در جایی است که در حال حاضر تاثیرگذاری ساختارهای رسمی مانند قوه مجریه و مقننه و رسانههای رسمی بر افکار عمومی کاهش پیدا کرده است و قوای سیاستگذار کشور از فرآیند گردش اطلاعات دور شدهاند. اجرای این سیاستها باعث فاصله گرفتن کشور از جهان امروز میشو د. این فاصله گرفتن از واقعیات جهان امروز به نفع هیچ کسی نیست و تنها ما را در برابر جهان آسیبپذیر میکند. در پایان تاکید موکد میکنم که برای آنکه جامعه ما از اینترنت استفاده خوب داشته باشد باید بپذیرند رسانهها در جامعه آزادی و امنیت داشته باشند تا جامعه خودش، خود را تغذیه اطلاعاتی کند.
نسبت اینترنت با آزادی بیان چگونه قابل توضیح است؟
اینترنت وسیلهای برای مبادله اطلاعات است؛ فضای مجازی از منظر حقوقی همانند سایر وسایل مبادله اطلاعات مثل کتاب، روزنامه، سینما و موسیقی و... تحت تاثیر قوانین آزادی بیان است. از نظر حقوقی وقتی درباره آزادی بیان صحبت میکنیم، مقصودمان، آزادی وسایل بیان است. بیان به تنهایی یعنی انتقال احساس و اندیشه به دیگران، لذا وقتی از چیزی به عنوان آزادی بیان صحبت میکنیم به معانی آزادی در وسایل انتقال احساس و اندیشه است. از نظر حقوقی تفاوت ماهوی مهمی بین روزنامه، کتاب و سینما با اینترنت وجود ندارد. به این ترتیب فضای وب مشمول تمامی احکام مربوط به حق آزادی بیان است. همان طور که روزنامه مشمول حق آزادی بیان است.
اینترنت توان نظارت دولتها بر گردش اطلاعات را کاهش داده است. دولتها چطور با این پدیده مواجه شدهاند؟
ظاهرا مقررات اخیر، تلاشی برای کنترل کاربران در استفاده از اینترنت است که حتی میتوان از آن به عنوان سانسور یاد کرد. برای درک بهتر این موضوع خوب است نگاهی به سابقه مواجهه سیاستگذاران ایران با وسایل ارتباطی جدید داشته باشیم. در ایران از زمانی که روزنامه وارد فضای کشور شد تا به امروز، هر وسیله نوینی که وارد شده است، با برخوردی سختگیرانه روبهرو شده است و حکومتها همواره از مواجهه با وسایل ارتباطات جمعی جدید واهمه داشتهاند. دولتها تصور میکردند که میتوانند محتوای روزنامهها را کنترل کنند و برای رسیدن به این هدف خود وقت و انرژی زیادی را صرف کردند. اما در نهایت دولتها عقبنشینی کردند. تسلیم شدند و از کنترل همهجانبه روزنامهها دست برداشتند. پیشتر این قبیل برخوردها در خصوص دستگاه پخش نوار ویدئو و گیرندههای ماهوارهای نیز اتفاق افتاد و در نهایت این دولت بود که ناچار به عقبنشینی شد و این وسایل ارتباط جمعی را به رسمیت شناخت و نتوانست مانع از گردش اطلاعات شود.
در نهایت دولت نتوانست مانع از گردش اطلاعات در جامعه شود؛ هرچند برای مقابله با آن هزینه و وقت زیادی را صرف کرد. اما عجیب است که از این همه تجربه درس نگرفت و هماکنون، با وجود آنکه دو دهه از ورود اینترنت به ایران میگذرد، اما دولت همچنان در تکاپوی مقابله با اینترنت است، هرچند شواهد نشان میدهد تاکنون موفق نبوده هرچند در این دو دهه روشهای مختلفی را امتحان کرده است. مسدودسازی برخی سایتها جزو قدیمیترین راهکارهای دولت برای مدیریت دسترسی شهروندان به اطلاعات است. دولت اخیرا و احتمالا در پی شکست طرح فیلترینگ، طرح فیلترینگ هوشمند و دو نرخ کردن هزینه اینترنت داخلی و خارجی را پیش کشیده است.
این اقدام از منظر حقوقی چطور قابل تحلیل است؟
این اقدام به منزله نقض آزادیهای ملت تلقی میشود؛ از طرف دیگر با یک استقرای تاریخی بسیار ساده قابل پیشبینی است که این طرح محکوم به شکست است و تنها باعث میشود دولت از فرآیند گردش اطلاعات عقب بیفتد و از میزان اثرگذاری دولت در افکار عمومی کاسته شود که این وضعیت برای کشور بسیاری خطرناک است.
این قبیل محدودیتها چه تاثیری بر جامعه مدنی خواهد گذاشت؟ به هر حال اینترنت برای جامعه ابزاری پرکاربرد است.
برای جامعه مدنی اتفاقی نمیافتد؛ تجارب قبلی نشان میدهد برای عبور از این محدودیتها شیوههای مختلف فنی وجود دارد. تکنولوژیهای جدید تقریبا غیرقابل سانسور هستند به بیانی دیگر اینترنت غیرقابل مهار است. البته تاکید دارم که تلاش برای کنترل اینترنت در مسائل مجرمانه، خشن و نامناسب برای کودکان تردیدی وجود ندارد. محل بحث ما بر سر محدودیت جامعه مدنی در دسترسی به اطلاعات سالم است.
آیا به نظر شما اینترنت تاکنون به توسعه سیاسی کمک کرده است؟
درباره تاثیر اینترنت بر دموکراتیزاسیون باید با احتیاط و تامل بیشتری قضاوت کرد چراکه میزان و نوع اثرگذاری اینترنت در جوامع به وضعیت سیاسی آن کشور بستگی دارد. هراندازه دموکراسی در کشوری کمتر و شرایط سختگیرانه باشد اینترنت میتواند به تشدید ضعف انسجام اجتماعی منجر شود مثلا در ماجرایی که با عنوان نادرست بهار عربی مشهور شد، شاهد چنین وضعیتی بودیم و در کشوری مثل لیبی و مصر به دلیل محدودیتهای جامعه، فیسبوک توانست نظام سیاسی و اجتماعی را به شکل شورشی و غیرهدفمند، ساقط کند. اما ماجرا در سودان متفاوت بود. سودان سطحی از دموکراسی و تا حدی توسعهیافتگی سیاسی را تجربه کرده بود و به همین خاطر توانست تنشهای مردمی را مهار کند و جامعه دچار فروپاشی نشود. اما در مصر به کودتایی خونبار منتهی شد.
اما در جوامع دموکراتیک وضعیت کاملا متفاوت است. در جوامع دموکراتیک اینترنت به بسط دموکراسی منجر میشودو همانند کشورهای نامبرده عامل فروپاشی و از هم گسیختن انسجام اجتماعی نمیشود. به طور کلی نمیتوان برای پاسخ به این سوال حکم ثابتی صادر کرد.
جامعه مدنی و اینترنت در ایران چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
در ایران اگرچه فرآیند دموکراتیزاسیون آغاز شده اما بهشدت شکننده است و بین ساختار سیاسی و جامعه مدنی تعارض وجود دارد. رسانههای رسمی بهشدت ضعیف هستند، مرجعیت خبری از رسانههای ایران رخت بر بسته است و در عوض مرجعیت به شبهرسانههای فضای مجازی منتقل شده است. این وضعیت برای جامعه ایران خطرناک است و باید مسیر فعلی عوض شود و نیازی نیست ما راههایی که بارها به شکست منتهی شده است را بار دیگر امتحان کنیم. مسیر اصلی از طریق توسعه دموکراسی و آزادی رسانهها اتفاق میافتد اگر توسعه آزادی رسانهها اتفاق بیفتد این احتمال وجود دارد این رسانههای حرفهای رسمی بتوانند مرجعیت خبری خودشان را پیدا کنند و از میزان اثرگذاری بر گسیختگی اجتماعی جلوگیری کنند. اما اگر آزادی رسانهای به مدیاهای رسمی داده شود آنها میتوانند اعتماد مردم را مجددا جلب کنند و مانع از تاثیرپذیری جامعه مدنی از محتواهای مخدوش اینترنت شوند و از گسیختگی اجتماعی جلوگیری کنند.
به نظر میرسد شما باور دارید اینترنت عامل گسیختگی اجتماعی است.
در شرایط فعلی ایران، اینترنت میتواند موجب گسیختگی اجتماعی شود. ما با واقعیت اجتنابناپذیری مواجه هستیم که نمیتوان جلوی گسترش اینترنت را گرفت و برنامههای سیاستگذاران فرهنگی ایران در برخورد با اینترنت همیشه شکست خورده است. اینترنت مثل بارانی است که شما نمیتوانید جلوی بارش آن را بگیرید. اگر خیابانها و زمینها مناسب بارش باشند باران، باران رحمت میشود ولی اگر خیابانها نامناسب باشند، باران عامل زحمت و ویرانی میشود. در نتیجه اگر نظام اجتماعی و رسانههای رسمی قدرتمند باشند و ساختارهای سیاسی کارآمد باشد اینترنت رحمت میشود اما اگر ساختار سیاسی متصلب و رسانهها ناکارآمد باشند در این صورت اینترنت میتواند به گسیختگی منجر شود. بنابراین مساله اصلی ما اینترنت نیست که هر از چندگاهی به دنبال ایجاد محدودیت در برابر آن باشیم. مقصر اصلی نظام اجتماعی است. اینترنت نتیجه تحول عمیق علم است و مزایای آن غیرقابل انکار است؛ اما اگر در جایی منجر به از هم گسیختگی بشود، ناشی از جامعه و زمینههای آنجاست که مرجعیت رسانههای رسمی از بین رفته است.
ارزیابی شما از سیاست اخیر مدیریت محتواهای فضای مجازی و اینترنت چیست؟ آیا منجر به سخت شدن دسترسی اقشار کمدرآمد به محتواهای جامعه جهانی خواهد شد؟
برآورد من این است این سیاست موفقیتآمیز نخواهد بود و تنها تاثیر آن دشوار کردن دسترسی به اطلاعات است که برای آن هم جامعه در گذر زمان راهحلهایی پیدا میکند؛ هرچند پیشقدم شدن دولت در این مساله تاسفآور است. به گواه تجربه راهکارهای اینچنین کارآمد نخواهند بود چراکه تا زمانی که علت وجود دارد معلول هم تولید میشود و فقط شکل بازتولید معلول تغییر میکند و در شرایط مختلف معلوم مدام به شکلهای مختلف بازتولید میشود.
ریشه آسیبپذیری اینترنت برما در جایی است که در حال حاضر تاثیرگذاری ساختارهای رسمی مانند قوه مجریه و مقننه و رسانههای رسمی بر افکار عمومی کاهش پیدا کرده است و قوای سیاستگذار کشور از فرآیند گردش اطلاعات دور شدهاند. اجرای این سیاستها باعث فاصله گرفتن کشور از جهان امروز میشو د. این فاصله گرفتن از واقعیات جهان امروز به نفع هیچ کسی نیست و تنها ما را در برابر جهان آسیبپذیر میکند. در پایان تاکید موکد میکنم که برای آنکه جامعه ما از اینترنت استفاده خوب داشته باشد باید بپذیرند رسانهها در جامعه آزادی و امنیت داشته باشند تا جامعه خودش، خود را تغذیه اطلاعاتی کند.
منبع : اعتماد
ارسال نظر