مدیریت بحران و نسبت آن با توسعهیافتگی
پیشگیری، کاهش خطر و مقابله : در جوامع در حال توسعه توجه و سرمايهگذاري بيشتر براي مرحله حاد وقوع حادثه و پاسخگويي اضطراري پس از وقوع آن است ولي در جوامع توسعهيافته توجه و سرمايهگذاري بيشتر براي پيشگيري و كاهش خطر حوادث است.
پس از وقوع زلزله اخیر مردم ایران مانند همیشه عواطف نوعدوستانه و ارزشهای انسانی و دینی خود را در کمک به آسیبدیدگان از این حادثه به خوبی نشان دادند. صرفنظر از وجود برخی مشکلات در مدیریت پاسخگویی به این حادثه از نظر هماهنگی در اطلاعرسانی عمومی و جذب و توزیع کمکهای امدادی که در جای خود باید مفصلا به آن پرداخته شود، همبستگی مردم ایران و تلاش سازمانهای مسئول برای ارایه کمکهای اضطراری به آسیبدیدگان چشمگیر و قابل توجه بوده است. نگارنده این یادداشت که در بیستوپنج سال گذشته افتخار شرکت در بسیاری از عملیات امدادی و برنامههای مدیریت ریسک حوادث در داخل کشور و بسیاری از مناطق دیگر دنیا را داشته، همواره تابآوری و همبستگی مردم ایران در برابر حوادث را یکی از ویژگیهای درخشان جامعه ایرانی در مقایسه با بسیاری دیگر از کشورها و جوامع میداند. اما تابآوری و همبستگی افتخارآمیز مردم ایران در برابر حوادث نباید موجب نادیدهگرفتن علل ریشهای بروز خطرات حوادث و نیز ضعفهای راهبردی مدیریت ریسک حوادث و سوانح در کشور شود؛ بلکه باید با شناخت عمیقتر این علل به دنبال راهحلهای پایدار جهت پیشگیری و کاهش خطر و نیز تقویت ظرفیتهای ملی برای آمادگی و پاسخگویی موثرتر پس از وقوع حوادث بود. براساس تجارب و شواهد موجود در سطح ملی و بینالمللی ارتباط مدیریت بحران با توسعهیافتگی یکی از ریشهایترین مباحث در زمینه پیشگیری و کاهش خطر و نیز پاسخگویی به حوادث است. ارتباط نزدیک میان توسعه اقتصادی و اجتماعی و میزان خطر حوادث و سوانح امری قطعی است و امروزه در مورد آن اجماع جهانی وجود دارد. از یک سو توسعه غیرمتوازن مانند گسترش سریع ولی بیبرنامه شهرها و استفاده ناهنجار از منابع طبیعی خطر حوادث و سوانح را بشدت افزایش میدهد و از سوی دیگر توسعه صحیح اقتصادی و اجتماعی موجب تقویت تابآوری و آمادگی مردم و جامعه در برابر حوادث و کاهش تلفات و خسارات آن میشود. چالشهای جدید جهانی مانند گسترش سریع و بیبرنامه شهرها و نیز تغییرات اقلیمی آینده جوامع انسانی را با تهدید جدی مواجه كرده است. به همین دلیل بانکیمون، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد در سال ٢٠٠٩ اعلام كرد كه گسترش سریع و بیبرنامه شهرها و آثار منفی تغییرات اقلیمی بزرگترین چالشهای بشر در قرن بیستویکم است. وی همچنین اظهار كرده بود که سرنوشت نبرد برای توسعه پایدار در صحنه شهرها تعیین خواهد شد.راهحل درازمدت و واقعی برای پیشگیری و کاهش خطر حوادث و سوانح اصلاح اندیشه و روشهای توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشور است. به نحوی که در مسیر توسعه کشور بنیادهای اخلاقی و انسانی جامعه شامل کرامت، سلامت، ایمنی و رفاه افراد همواره در اولویت قرار گرفته و تحت تأثیر اهداف کوتاهمدت سازمانی، بخشی، مالی و اقتصادی قرار نگیرد.
اما تفاوتهای عینی و ملموس در نحوه مدیریت بحران در جوامع توسعهیافته و در حال توسعه چیست؟ با آنکه تفاوت و تنوعهاي بسیاری در کیفیت مدیریت بحران کشورها حسب نوع حوادث، جغرافیا و جمعیت، ساختارهای رسمی و نوع اقدامات (پیشگیرانه و مقابلهای) وجود دارد، لکن میتوان برخی از تفاوتهای کلی مدیریت بحران در جوامع توسعهیافته و در حال توسعه را ملاحظه كرد؛ برخی از این تفاوتها عبارتند از:
١. درک نوع و اندازه خطر و آثار منفی حوادث و سوانح : خطرات و آثار منفی حوادث را میتوان به کوه یخی تشبیه كرد. در جوامع در حال توسعه معمولا بخش کوچک خطرات مادی حوادث مانند تلفات انسانی و تخریب ساختمانها و تأسیسات روی آب برای همگان قابل مشاهده است؛ ولی بخش بزرگتر و مهمتر که خطرات و خسارات اقتصادی و روانی اجتماعی است، زیر آب قرار دارد و به راحتی قابل مشاهده نيست و جامعه آن را در اولویت پیشگیری، کاهش خطر و نیز کمکرسانی پس از وقوع حوادث قرار نمیدهد. اما در جوامع توسعهیافته به دلیل حاکمیت نظام سلامت و رفاه بهویژه مکانیسمهایی مانند بیمه جامع به بخشهای غیرمادی و بلندمدت هم در پیشگیری و کاهش خطر و هم در پاسخگویی و امدادرسانی بیشتر توجه میشود.
٢. پیشگیری، کاهش خطر و مقابله : در جوامع در حال توسعه توجه و سرمايهگذاري بيشتر براي مرحله حاد وقوع حادثه و پاسخگويي اضطراري پس از وقوع آن است ولي در جوامع توسعهيافته توجه و سرمايهگذاري بيشتر براي پيشگيري و كاهش خطر حوادث است. دلیل این امر میتواند تفاوت در اولویتهای کشورهای گوناگون باشد. در برخی از کشورها به دلیل مشکلات و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و کمبود منابع کافی، رفع نیازهای کوتاهمدت مردم مانند آب، غذا و سلامت پایه تبدیل به بالاترین اولویت میشود، در حالی که کشورهای توسعهیافته به دلیل وجود زیرساختها قوی و منابع کافی و اهداف و روشهای توسعه ملی امکان بهتری را برای برنامهریزی جهت پیشگیری و کاهش خطرات حوادث آینده پیدا میكنند.
٣. عادت و استراتري : در كشورهاي در حال توسعه توجه عمومي بيشتر به سوانح سريعالوقوع مانند زلزله و سقوط هواپيما جلب میشود و خسارات حوادث تدريجي مانند خشكسالي، آلودگي هوا و تصادفات جادهاي توجه زيادي جلب نمیكند هر چند ميزان خسارات و تلفات اين حوادث بسيار بيشتر است؛ چون افراد به اين حوادث «عادت» میكنند اما در كشورهاي توسعهيافته توجه به حوادث تدريجي كمتر نيست زيرا استراتژي توسعه ملي و محلی مستلزم شناخت و ارزيابي واقعي خطر همه حوادث و كاهش مقدار كلي خسارات و تلفات در جامعه برای تأمین ایمنی و رفاه تعریفشده در برنامههای توسعه ملی است.
٤. علاقهمندی به نجات افراد آسیبدیده و رشد و تكامل آنان : در كشورهاي در حال توسعه عموم مردم علاقهمند به اظهار همدردي و كمك براي رفع نيازهاي فوري آسيبديدگان هستند اما بسیاری از آنان با وجود علاقهای که دارند، امکان زيادي برای توجه به سرنوشت و موفقيت درازمدت آنان ندارند. چند نفر از افراد كمككننده در زلزله بم و ورزقان بازماندگان آن را تاكنون سرپرستي كرده و يا بعد از سالها به اين شهرها رفتهاند تا ببينند چه بر سر افرادي كه به آنان كمك كردهاند، آمده است و آيا تبديل به انسانهاي خوشبخت شدهاند و...؟ در جوامع توسعهيافته مردم این امکان را دارند تا علاوه بر کمکرسانی در مرحله اضطراري به سرنوشت بلندمدت و رشد و خوشبختي آسيبديدگان نيز توجه و در آن مشارکت كنند مانند تقبل سرپرستي كودكان و بازماندگان حوادث و كمك به تحصيل و اشتغال آنان. زیرا انگیزه و هدف اصلی افراد کمککننده مشارکت در موفقیت و خوشبختی درازمدت افراد آسيبديده است و نهتنها کمکهای اضطراری برای انجام وظیفه و مسئولیتهای انسانی که البته در حد خود مقدس و مهم است. بر این اساس کمک مردم و جامعه به آسیبدیدگان از حوادث میتواند «وظیفهمحور یا حداقلی» و یا «توسعهمحور و حداکثری» باشد. راهبرد و مدل توسعه و مدیریت بحران در هر کشور نقش مهمی در تعیین این مسیر زمینه ایفا میکند. سازمانهای جامعهمحور مانند جمعیت هلالاحمر نقش بسیار مهمی در ایجاد فرصتهای اجتماعی برای مشارکت مردم در کمکرسانی بلندمدت برای رشد، تکامل و موفقیت افراد آسیبدیده از حوادث ایفا میکنند؛ به طور مثال جمعیت هلالاحمر در تاریخ نودوپنج ساله خود فرصتهای ارزشمندی برای مشارکت مردم در حمایت بلندمدت از ایتام و بازماندگان حوادث و سوانح ایجاد كرده است که بسیاری از آنان به موفقیتهای بزرگی در زندگی خود دست یافتهاند.
٥. «همبستگي اجتماعي» و «پيوستگي يا انسجام اجتماعي»: در جوامع در حال توسعه به دلايل گوناگون عامل همبستگي اجتماعي (همدردي و ابراز احساسات، اقدام فردي مستقل و كوتاهمدت) بسيار قوي است؛ اما عوامل پيوستگي يا انسجام اجتماعي (همكاري سيستمي و گروهي، اعتماد به سازمانهاي رسمي و عمومي، نظم و توجه به نتايج و آثار بلندمدت اقدامات) رشد کمتری دارد. به همين دليل بعضي افراد ترجيح میدهند شخصا كمكهاي خود را به منطقه آسيبديده از حوادث حمل كرده و به آسيبديدگان تحويل دهند. در جوامع توسعهيافته افراد جامعه داراي الف) نظم بهتر و ب) اعتماد عمومی بيشتر و ج) همكاري قويتر هستند و به همين دليل كمكهاي خود را به نزديكترين شعبه سازمانهاي رسمي مسئول در محله خود يا از طريق سيستمهاي موجود در فضاي مجازي با اعتماد و اطمينان خاطر تحويل میدهند.
با وجود اینکه کمکهای انساندوستانه و داوطلبانه توسط هر فردی از افراد جامعه امری پسندیده و ارزشمند است، لکن بینظمی و اختلال در امدادرسانی و اتلاف منابع و عدم بهرهبرداری موثر از کمکهای مردمی و عمومی غیر قابل دفاع و مردود است. حل چنین مشکلاتی مسئولیت مشترک سازمانهای رسمی و نیز مردم است. نهادهای عمومی و رسمی باید با ارتقاي کیفیت برنامهریزی و عملکرد سازمانی و اجرایی و نیز با مسئولیتپذیری کافی اعتماد عمومی را به کارایی و کارآمدی خود جلب كنند و متقابلا مردم هم باید با افزایش آگاهی و مهارتها و نیز تقویت نظم و ارتقاي مشارکتهای اجتماعی نظام مدیریت بحران و امدادرسانی را در حوادث و سوانح یاری كنند.
نقطه آغاز در پیشگیری و کاهش خطر حوادث و سوانح و مقابله موثر با آثار منفی آن بازگشت به اندیشه، برنامهها و روشهای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور و تعریف مجدد و تضمین جایگاه کرامت، سلامت، ایمنی و رفاه کلیه افراد جامعه در کلیه سطوح و بخشهای آن است.
مصطفی محقق مشاور رئیس جمعیت هلالاحمر در امور بینالملل
ارسال نظر