دستان خالی ترامپ برای پاره کردن برجام
سخنان دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده در نطق سالانه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد درمورد توافق هستهای با ایران و اظهارات تند و تیز دیگری که درمورد برنامه جامع اقدام مشترک در ٩ ماه گذشته بر زبان رانده، تحلیلگران، کارشناسان و اعضای دولت سابق امریکا را به تکاپو برای نجات توافقی چندجانبه انداخته که تنها متعلق به یک کشور یا موضوعی میان دو کشور ایران و امریکا نیست.
سخنان دونالد ترامپ، رییسجمهور ایالات متحده در نطق سالانه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد درمورد توافق هستهای با ایران و اظهارات تند و تیز دیگری که درمورد برنامه جامع اقدام مشترک در ٩ ماه گذشته بر زبان رانده، تحلیلگران، کارشناسان و اعضای دولت سابق امریکا را به تکاپو برای نجات توافقی چندجانبه انداخته که تنها متعلق به یک کشور یا موضوعی میان دو کشور ایران و امریکا نیست. فرد کاپلان از کارشناسان مسائل سیاست خارجی ایالات متحده که در سالهای اخیر در مورد رابطه تهران- واشنگتن مطالب بسیاری نوشته است در تازهترین نوشتار تحلیلی خود در سایت Slate در این باره مینویسد: به نظر میرسد که ترامپ عزم خود را برای زیرسوال بردن برجام جزم کرده است اما تمام ادلههایی که او و مشاورانش در این خصوص میآورند بیشتر به تیر به خودی برای امریکا میماند. یکی از اصلیترین فواید این توافق این بود که تمامی راهها برای دستیابی ایران به تسلیحات اتمی را مسدود کرد.
حداقل میتوان گفت که این محدودیت برای مدت زمان مشخصی بر برنامه هستهای ایران وضع شده است. (این ادعا در حالی مطرح میشود که ایران همواره هرگونه تولید، ذخیره و استفاده از تسلیحات اتمی را تکذیب کرده و حتی فتوای مذهبی برای عدم حرکت در این مسیر از سوی رهبر ایران صادر شده است.) هیچ کدام از مخالفان این توافق نیز منکر این فایده برجام نیستند البته به جز شخص دونالد ترامپ که در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، توافق هستهای با ایران را یک توافق یک طرفه و بدترین توافق در طول تاریخ خواند. وی بارها و بارها زمین بازی خود را برای آسیب زدن به توافق هستهای با ایران تغییر داده و اخیرا هم اعلام کرده که ایرانیها در نتیجه این توافق به میلیاردها دلار دست پیدا کردهاند و این در حالی است که جیب امریکا خالی مانده است. به نظر میرسد که ترامپ عمدا این حقیقت را فراموش میکند که پولی که ایران دریافت کرده در امریکا به دلیل فعالیتهای هستهای این کشور بلوکه شده بود و با توافق هستهای با ایران، این کشور محدودیتهای هستهای را پذیرفته و تحریمهای هستهای آن هم از میان برداشته شده است.
امریکا نیز در این میان هم از زیر سایه درگیر شدن در یک جنگ نجات پیدا کرده و هم اینکه از ماهیت برنامه هستهای ایران برای حداقل ده تا دوازده سال مطمئن شده است. پایبندی طرفها به توافق هستهای در حال حاضر یکی از مهمترین مسائل است چرا که پس از حصول این توافق بود که مجلس سنای امریکا در یک طرح خواهان این شد که رییسجمهور هر٩٠ روز یک بار پایبندی ایران به تعهداتش در توافق هستهای را تایید کند. براین مبنا اگر ایران از انجام تعهدات خود سر باز بزند کنگره میتواند تحریمهای هستهای ایران را که اجرای آن متوقف شده، بازگرداند. در آن زمان مبتکر این طرح جمهوریخواهان بودند و تصور میکردند که اگر ایران در دوره توافق به تعهدات خود پایبند نماند، باراک اوباما، رییسجمهور وقت یا جانشین وی که در آن زمان تصور میشد هیلاری کلینتون خواهد بود، مجبور به اعلام این عدم پایبندی تهران به کنگره خواهند شد. اکنون مشکل اینجاست که آژانس بینالمللی انرژی اتمی که براساس برجام مرجع تصمیمگیرنده است چندین بار پایبندی ایران به توافق هستهای را تایید کرده است. با این وجود ترامپ تهدید کرده که به هرحال عدم پایبندی تهران به برجام را در نیمه ماه اکتبر اعلام میکند. وی حتی در ماه جولای نیز تصمیم گرفته بود که برای دومین بار در دولتش این پایبندی را اعلام نکند که مشاوران وی او را متقاعد به باقی ماندن در برجام کردند. با این وجود رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا اخیرا اعلام کرده که ایران از منظر فنی به برجام پایبند است اما روح برجام را با فعالیتهای ثبات زدای در منطقه و همچنین آزمایشهای موشکی زیر سوال برده است. این ادعا نیز به شکل شرم آوری عاری از هرگونه صداقتی است. توافق هستهای با ایران توافقی است که در مورد همه جزییات و ابهامها توضیح واضحی درون خود دارد. در هیچ حالتی قرار نیست و نبوده که این توافق چیزی جز فعالیتهای هستهای ایران و بحثهای پیرامون این فعالیتهای ایران را شامل شود. باراک اوباما، رییسجمهور سابق ایالات متحده بارها و بارها در سخنان خود ابراز امیدواری کرده بود که با اجرای این توافق هستهای در رابطه کلی میان ایران و غرب و البته به شکل دقیقتر ایران و امریکا، گشایشهای بیشتری صورت بگیرد اما همزمان تاکید کرده بود که حتی اگر چنین گشایشی رخ هم ندهد باز این توافق در چارچوب منافع امریکا خواهد بود.
یک مساله دیگر که بر نگرانیها در مورد توافق هستهای با ایران افزوده و شاید هم این توافق را برای عدهای از جذابیت کافی انداخته، آزمایشهای موشکی ایران است. این مساله در جریان مذاکرات هستهای نیز یکی از سوژههای پردردسر بود. به گفته منابع حاضر در مذاکرات هستهای در نهایت امریکا و سایر قدرتهای حاضر در مذاکرات هستهای به دو دلیل حاضر شدند از خیر سختگیری بر ایران در این خصوص بگذرند. نخستین دلیل این بود که برخلاف برنامه هستهای ایران که عدهای آن را مشکوک یا غیرقانونی میدانستند هیچ ایرادی بر آزمایشهای موشکی ایران هیچگاه وارد نبوده است. دلیل دوم نیز این بود که این موشکها تنها زمانی میتوانند خطرناک باشند که کلاهکهای هستهای حمل کنند. اکنون که با برجام، محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران اعمال شده است این موشکها نیز حداقل در دورهای که توافق میان ایران و ١+٥ در جریان است، نمیتوانند تهدید باشند. مساله دیگر هم این است که تحریمهای غیرهستهای بر ایران چه به دلیل فعالیتهای منطقهای این کشور و چه آزمایشهای موشکی آن در جریان است. انتقاد دیگری که عدهای بر برجام میگیرند تاریخ انقضای آن است. منتقدان میگویند که این توافق در دهمین سال از زمان اجرای آن منقضی خواهد شد و این بدان معنا است که ایران میتواند اندکی صبر کند، در این مدت اوضاع اقتصادی خود را تقویت کند و در نهایت پس از آنکه مدت زمان توافق به پایان رسید به قول نتانیاهو دکمه فعالیتهای هستهای نظامی را فشار دهد.
برخی نیز برای پایان دادن به این نگرانیها میگویند که باید از اینکه توافق دیگری به برجام متصل شود و مدت زمان محدودیتهای ایران را افزایش دهد، حمایت کرد. در این مساله نیز چند اشتباه فاحش وجود دارد. مساله نخست این است که اگر برجام نبود، ایران میتوانست در بازه زمانی یک ساله به بمب هستهای دست پیدا کند و این در حالی است که این بازه زمانی حداقل با برجام به ١٠ سال افزایش پیدا کرده است. (ایران همواره ادعا کرده که ما به دنبال بمب هستهای نیستیم اما اگر عدهای دوست دارند ادعا کنند که با برجام بمب هستهای را از ما گرفتند با این توهمسازی آنها مشکلی نداریم.) مساله دوم این است که تاریخ انقضای تمام تعهدات ایران ١٠ سال نیست و تنها برخی از محدودیتها بر برنامه هستهای ایران پس از ١٠ سال برداشته میشوند و این در حالی است که نظارت بر برنامه هستهای ایران همچنان ادامه خواهد داشت و بسیاری از تعهدهای ایران نیز در سال پانزدهم از زمان اجرای برجام به پایان خواهد رسید. از سوی دیگر، آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مدت ٢٥ سال بر تولید سانتریفیوژهای ایران نظارت خواهد داشت و همچنین در سایه برجام یکی از سخت گیرانهترین نظامهای بازرسی بر برنامه هستهای ایران اعمال خواهد شد. تعهد به ان پی تی یا پیمان منع تکثیر سلاحهای هستهای نیز برای کشورهای امضاکننده این پیمان یک مساله ابدی و دایمی است. با توجه به همه این مسائل میتوان گفت که نه ایران و نه هیچ کدام از کشورهای امضاکننده این توافق دلیلی برای بازگشایی مجدد پرونده مذاکرات هستهای نمیبینند. برخی نیز این طرح را روی میز گذاشتهاند که شاید بهتر باشد با حفظ برجام، مذاکرات جدید برای رسیدن به یک توافق جانبی را آغاز کنیم. اما مساله اینجا است که ترامپ برای اجرایی کردن این طرح نیز ابتدا باید توافق موجود با ایران را به رسمیت بشناسد و به آن پایبند بماند. این بدان معنا است که حتی دولت جدید باید کارهای بیشتری را برای بهرهبرداری ایران از توافق هستهای انجام دهد نه اینکه صرفا همین رویه کجدار و مریزی را که در پی گرفته ادامه دهد.
در جریان نشست گروه ٢٠ در هامبورگ آلمان در ماه جولای، ترامپ از متحدان خود خواست که از هرگونه تجارتی با ایران سر باز بزنند و این در حالی بود که با برداشته شدن تحریمهای هستهای ایران، عملا این کشورها میتوانند با ایران رابطه تجاری خود را از سر بگیرند. این اعمال فشاری که ترامپ بر متحدان اروپایی برای عدم عادیسازی رابطه تجاری با ایران وارد کرد در حقیقت نقض ماده ٢٩ برجام است که میگوید کشورهای امضاکننده این توافق باید از هرگونه اقدامی که منتفع شدن ایران از دستاوردهای توافق هستهای را تحتالشعاع قرار میدهد، سر باز بزنند. از سوی دیگر تهدیدهای برجام توسط ترامپ بر رابطه تجاری و اقتصادی کمپانیها و بانکها به خصوص از نوع امریکایی آنها با ایران تاثیر منفی میگذارد. در سایه این تهدیدها است که کمپانیها و بانکهای بزرگ واهمه نزدیک شدن به ایران را دارند و میترسند که در صورت ورود به ایران در نهایت به دلیل تحریمهای امریکا یا جریمه شوند یا وادار به متوقف کردن فعالیتهای خود در ایران در آینده نزدیک شوند. به نظر میرسد که نمیتوان به راحتی ادعا کرد که ترامپ با تهدید به خروج از برجام قصد دارد مانع از عادیسازی رابطه با ایران شود اما میتوان گفت که این سیاست وی عملا اجرای موفقیتآمیز برجام به نحوی که ایران از فوائد آن منتفع شود را نیز تحت الشعاع قرار داده است. کلام آخر این است که خروج از برجام یا زیرسوال بردن توافق هستهای با ایران به هیچوجه نمیتواند روندی اعتمادساز باشد. حتی اگر فرض کنیم که ترامپ اصولا علاقهای به اعتمادسازی با ایران هم ندارد باید بگوییم که زیرسوال بردن برجام میتواند ضربه جدی به امنیت ملی ایالات متحده بزند.
حداقل میتوان گفت که این محدودیت برای مدت زمان مشخصی بر برنامه هستهای ایران وضع شده است. (این ادعا در حالی مطرح میشود که ایران همواره هرگونه تولید، ذخیره و استفاده از تسلیحات اتمی را تکذیب کرده و حتی فتوای مذهبی برای عدم حرکت در این مسیر از سوی رهبر ایران صادر شده است.) هیچ کدام از مخالفان این توافق نیز منکر این فایده برجام نیستند البته به جز شخص دونالد ترامپ که در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، توافق هستهای با ایران را یک توافق یک طرفه و بدترین توافق در طول تاریخ خواند. وی بارها و بارها زمین بازی خود را برای آسیب زدن به توافق هستهای با ایران تغییر داده و اخیرا هم اعلام کرده که ایرانیها در نتیجه این توافق به میلیاردها دلار دست پیدا کردهاند و این در حالی است که جیب امریکا خالی مانده است. به نظر میرسد که ترامپ عمدا این حقیقت را فراموش میکند که پولی که ایران دریافت کرده در امریکا به دلیل فعالیتهای هستهای این کشور بلوکه شده بود و با توافق هستهای با ایران، این کشور محدودیتهای هستهای را پذیرفته و تحریمهای هستهای آن هم از میان برداشته شده است.
امریکا نیز در این میان هم از زیر سایه درگیر شدن در یک جنگ نجات پیدا کرده و هم اینکه از ماهیت برنامه هستهای ایران برای حداقل ده تا دوازده سال مطمئن شده است. پایبندی طرفها به توافق هستهای در حال حاضر یکی از مهمترین مسائل است چرا که پس از حصول این توافق بود که مجلس سنای امریکا در یک طرح خواهان این شد که رییسجمهور هر٩٠ روز یک بار پایبندی ایران به تعهداتش در توافق هستهای را تایید کند. براین مبنا اگر ایران از انجام تعهدات خود سر باز بزند کنگره میتواند تحریمهای هستهای ایران را که اجرای آن متوقف شده، بازگرداند. در آن زمان مبتکر این طرح جمهوریخواهان بودند و تصور میکردند که اگر ایران در دوره توافق به تعهدات خود پایبند نماند، باراک اوباما، رییسجمهور وقت یا جانشین وی که در آن زمان تصور میشد هیلاری کلینتون خواهد بود، مجبور به اعلام این عدم پایبندی تهران به کنگره خواهند شد. اکنون مشکل اینجاست که آژانس بینالمللی انرژی اتمی که براساس برجام مرجع تصمیمگیرنده است چندین بار پایبندی ایران به توافق هستهای را تایید کرده است. با این وجود ترامپ تهدید کرده که به هرحال عدم پایبندی تهران به برجام را در نیمه ماه اکتبر اعلام میکند. وی حتی در ماه جولای نیز تصمیم گرفته بود که برای دومین بار در دولتش این پایبندی را اعلام نکند که مشاوران وی او را متقاعد به باقی ماندن در برجام کردند. با این وجود رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا اخیرا اعلام کرده که ایران از منظر فنی به برجام پایبند است اما روح برجام را با فعالیتهای ثبات زدای در منطقه و همچنین آزمایشهای موشکی زیر سوال برده است. این ادعا نیز به شکل شرم آوری عاری از هرگونه صداقتی است. توافق هستهای با ایران توافقی است که در مورد همه جزییات و ابهامها توضیح واضحی درون خود دارد. در هیچ حالتی قرار نیست و نبوده که این توافق چیزی جز فعالیتهای هستهای ایران و بحثهای پیرامون این فعالیتهای ایران را شامل شود. باراک اوباما، رییسجمهور سابق ایالات متحده بارها و بارها در سخنان خود ابراز امیدواری کرده بود که با اجرای این توافق هستهای در رابطه کلی میان ایران و غرب و البته به شکل دقیقتر ایران و امریکا، گشایشهای بیشتری صورت بگیرد اما همزمان تاکید کرده بود که حتی اگر چنین گشایشی رخ هم ندهد باز این توافق در چارچوب منافع امریکا خواهد بود.
یک مساله دیگر که بر نگرانیها در مورد توافق هستهای با ایران افزوده و شاید هم این توافق را برای عدهای از جذابیت کافی انداخته، آزمایشهای موشکی ایران است. این مساله در جریان مذاکرات هستهای نیز یکی از سوژههای پردردسر بود. به گفته منابع حاضر در مذاکرات هستهای در نهایت امریکا و سایر قدرتهای حاضر در مذاکرات هستهای به دو دلیل حاضر شدند از خیر سختگیری بر ایران در این خصوص بگذرند. نخستین دلیل این بود که برخلاف برنامه هستهای ایران که عدهای آن را مشکوک یا غیرقانونی میدانستند هیچ ایرادی بر آزمایشهای موشکی ایران هیچگاه وارد نبوده است. دلیل دوم نیز این بود که این موشکها تنها زمانی میتوانند خطرناک باشند که کلاهکهای هستهای حمل کنند. اکنون که با برجام، محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران اعمال شده است این موشکها نیز حداقل در دورهای که توافق میان ایران و ١+٥ در جریان است، نمیتوانند تهدید باشند. مساله دیگر هم این است که تحریمهای غیرهستهای بر ایران چه به دلیل فعالیتهای منطقهای این کشور و چه آزمایشهای موشکی آن در جریان است. انتقاد دیگری که عدهای بر برجام میگیرند تاریخ انقضای آن است. منتقدان میگویند که این توافق در دهمین سال از زمان اجرای آن منقضی خواهد شد و این بدان معنا است که ایران میتواند اندکی صبر کند، در این مدت اوضاع اقتصادی خود را تقویت کند و در نهایت پس از آنکه مدت زمان توافق به پایان رسید به قول نتانیاهو دکمه فعالیتهای هستهای نظامی را فشار دهد.
برخی نیز برای پایان دادن به این نگرانیها میگویند که باید از اینکه توافق دیگری به برجام متصل شود و مدت زمان محدودیتهای ایران را افزایش دهد، حمایت کرد. در این مساله نیز چند اشتباه فاحش وجود دارد. مساله نخست این است که اگر برجام نبود، ایران میتوانست در بازه زمانی یک ساله به بمب هستهای دست پیدا کند و این در حالی است که این بازه زمانی حداقل با برجام به ١٠ سال افزایش پیدا کرده است. (ایران همواره ادعا کرده که ما به دنبال بمب هستهای نیستیم اما اگر عدهای دوست دارند ادعا کنند که با برجام بمب هستهای را از ما گرفتند با این توهمسازی آنها مشکلی نداریم.) مساله دوم این است که تاریخ انقضای تمام تعهدات ایران ١٠ سال نیست و تنها برخی از محدودیتها بر برنامه هستهای ایران پس از ١٠ سال برداشته میشوند و این در حالی است که نظارت بر برنامه هستهای ایران همچنان ادامه خواهد داشت و بسیاری از تعهدهای ایران نیز در سال پانزدهم از زمان اجرای برجام به پایان خواهد رسید. از سوی دیگر، آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مدت ٢٥ سال بر تولید سانتریفیوژهای ایران نظارت خواهد داشت و همچنین در سایه برجام یکی از سخت گیرانهترین نظامهای بازرسی بر برنامه هستهای ایران اعمال خواهد شد. تعهد به ان پی تی یا پیمان منع تکثیر سلاحهای هستهای نیز برای کشورهای امضاکننده این پیمان یک مساله ابدی و دایمی است. با توجه به همه این مسائل میتوان گفت که نه ایران و نه هیچ کدام از کشورهای امضاکننده این توافق دلیلی برای بازگشایی مجدد پرونده مذاکرات هستهای نمیبینند. برخی نیز این طرح را روی میز گذاشتهاند که شاید بهتر باشد با حفظ برجام، مذاکرات جدید برای رسیدن به یک توافق جانبی را آغاز کنیم. اما مساله اینجا است که ترامپ برای اجرایی کردن این طرح نیز ابتدا باید توافق موجود با ایران را به رسمیت بشناسد و به آن پایبند بماند. این بدان معنا است که حتی دولت جدید باید کارهای بیشتری را برای بهرهبرداری ایران از توافق هستهای انجام دهد نه اینکه صرفا همین رویه کجدار و مریزی را که در پی گرفته ادامه دهد.
در جریان نشست گروه ٢٠ در هامبورگ آلمان در ماه جولای، ترامپ از متحدان خود خواست که از هرگونه تجارتی با ایران سر باز بزنند و این در حالی بود که با برداشته شدن تحریمهای هستهای ایران، عملا این کشورها میتوانند با ایران رابطه تجاری خود را از سر بگیرند. این اعمال فشاری که ترامپ بر متحدان اروپایی برای عدم عادیسازی رابطه تجاری با ایران وارد کرد در حقیقت نقض ماده ٢٩ برجام است که میگوید کشورهای امضاکننده این توافق باید از هرگونه اقدامی که منتفع شدن ایران از دستاوردهای توافق هستهای را تحتالشعاع قرار میدهد، سر باز بزنند. از سوی دیگر تهدیدهای برجام توسط ترامپ بر رابطه تجاری و اقتصادی کمپانیها و بانکها به خصوص از نوع امریکایی آنها با ایران تاثیر منفی میگذارد. در سایه این تهدیدها است که کمپانیها و بانکهای بزرگ واهمه نزدیک شدن به ایران را دارند و میترسند که در صورت ورود به ایران در نهایت به دلیل تحریمهای امریکا یا جریمه شوند یا وادار به متوقف کردن فعالیتهای خود در ایران در آینده نزدیک شوند. به نظر میرسد که نمیتوان به راحتی ادعا کرد که ترامپ با تهدید به خروج از برجام قصد دارد مانع از عادیسازی رابطه با ایران شود اما میتوان گفت که این سیاست وی عملا اجرای موفقیتآمیز برجام به نحوی که ایران از فوائد آن منتفع شود را نیز تحت الشعاع قرار داده است. کلام آخر این است که خروج از برجام یا زیرسوال بردن توافق هستهای با ایران به هیچوجه نمیتواند روندی اعتمادساز باشد. حتی اگر فرض کنیم که ترامپ اصولا علاقهای به اعتمادسازی با ایران هم ندارد باید بگوییم که زیرسوال بردن برجام میتواند ضربه جدی به امنیت ملی ایالات متحده بزند.
منبع : اعتماد
ارسال نظر