پشت پرده ها و محرمانه های اصولگرایی
با این اظهارات میرسلیم و قالیباف به نظر میرسد که شکاف در فضای انتخابات بین اصولگرایان عمیق بوده و هر دو طرف از مواضع خود کوتاه نمیآمدند، اما با این حال این جریان روند و مذاکره انتخاباتی را ادامه دادند. میرسلیم در توضیح فضای این شکاف میگوید که «شکاف به تشکیلات برمیگردد به مسائل سیاسی برنمیگردد.»
روزنامه ابتکار نوشت:انتقاد و حملاتی که این روزها برخی از عناصر فعال اصولگرا به این اردوگاه وارد میکنند، نشان از اختلاف یا گسلهایی عمیق در این جریان است. اختلافی که البته به گفته برخی از فعلان اصولگرا معطوف به مسائل پشت پردهای است که هویت سیاسی آنها چندان مشخص نیست.به عقیده برخی در وضعیت کنونی فرم گفتمانی اصولگرایان از حالتی عادی خارج شده و تمامی سمت و سوها در جهت وجهی پنهان در پشت پرده این جریان جا خوش کرده است و این جریان سیاسی تنها در روزهای منتهی به انتخابات بود که به صورتی نسبی یا حداقل در ظاهر حالتی یکدست و متشکل داشت اما بعد از آن از حالتی عادی خارج شد و فضای غیرعادی به خود گرفت.
به نظر میرسد جنگی پنهان میان رهبران این جریان در حال رخ دادن است که عرصه را بر تمامی کسانی که نگاه متفاوت دارند تنگ کردهاند. ادامه این وضعیت سبب شده که برخی عناصر فعال در این جریان راه خود را این جریان جدا کنند و در موضعی انتقادی کمین کردهاند.
پشت پرده ای که منتقدان از آن رونمایی کردند
سخنان اخیر محمدباقر قالیباف در برنامه «جهانآرا» را باید در این راستا ارزیابی کرد. قالیباف همچنان از کنار گذاشتن خود در انتخابات و ترجیح ابراهیم رئیسی به وی ناراضی و به همین سبب مدعی شده است که «یکی از اشکالات ما این است که فکر میکنیم میشود سه سال خوابید و یکباره برای انتخابات بیدار شد، بنابراین اصولی را برخی باید انجام میدادند که انجام ندادند.»
انتقادات قالیباف علاوه بر اینکه معطوف به جریان اصولگرایی است اما وجه پنهان سخنان انتقادیاش به رویکردی است که جریانی خاص که برخی از آن به عنوان جریان پشتپرده نام میبرند، است. جریانی که قالیباف درباره آن معتقد است از «خود انتقادی» گریزان است و ساحت آن را اینگونه تشریح میکند که «ما باید بنشینیم و به ما بگویند این کار را بکن این کار را نکن این که نمیشود.»
قالیباف در ادامه مباحث خود از «زد و بندهای پشت پردهای سخن میگوید که مردم را نمیبیند» و مدعی شده که آنها اعلام کردهاند «مانیفست اصولگرایی را ما نوشتهایم و خودمان هم آن را تغییر میدهیم.»
در همین راستا چندی پیش مصطفی میرسلیم به سخنانی اشاره کرد که با انتقاداتی از سوی هم سلفان خود در موتلفه و برخی از اصولگرایان روبهرو شد؛ سخنانی که به نوعی قرابت خاصی با انتقادات مطرح شده از سوی قالیباف داشت و در تداوم همان وجه پنهان یا جریانات پشت پرده بود.
میرسلیم به انتقاد از اصولی که جریان پشت آن را زیر پاگذاشت، مدعی شد که «آنان مبنای خود را کار حزبی قرار ندادند، بنابراین از ابتدا به سراغ ما بهعنوان حزب نیامدند؛ هر چند سراغ شخصیتهای حزب آمدند. ما هم چون در نیت، آنان را با خود مشترک میدیدم، با این همکاری موافقت کردیم و گفتیم در استانها هم این همکاری صورت بگیرد؛ زیرا نیت آنها را هم مثل خودمان اصلاح امور کشور میدیدیم؛ هر چند به لحاظ روش به آنان انتقاد داشتیم.»
نفس سخنان میرسلیم به عدم تجانس فعالیت مشترک فرد و حزب که به گفته وی از همان ابتدا هویدا بود، برمیگردد. مورد «فرد» را برخی از اصولگرایان در سازوکار «جمنا» خلاصه میکنند که به گفته میرسلیم با رویکردهای حزبی موتلفه دو وصله ناجور بود. مشی «فردیت» که برآمده از تصمیمات شخصی همان جریان پشت پرده بود را میرسلیم به باد انتقاد میگیرد و میگوید: «خوب بود آنها در سازماندهی از تجربه ما استفاده میکردند که در بهترین وضع به نتیجه مطلوب میرسیدیم. این نقیصه تا آخر وجود داشت و اکنون هم هست و من خبر ندارم در آینده میخواهند چه کاری انجام دهند.»
با این اظهارات میرسلیم و قالیباف به نظر میرسد که شکاف در فضای انتخابات بین اصولگرایان عمیق بوده و هر دو طرف از مواضع خود کوتاه نمیآمدند، اما با این حال این جریان روند و مذاکره انتخاباتی را ادامه دادند. میرسلیم در توضیح فضای این شکاف میگوید که «شکاف به تشکیلات برمیگردد به مسائل سیاسی برنمیگردد.»
میرسلیم در ارتباط با این تشکیلات میگوید: تکلیف یک تشکیلات باید به شکل قانونی مشخص باشد؛ ولی یک جبههای به نام «جمنا» ایجاد شد که نه متشکل از احزاب است و نه هنوز تکلیف ثبت قانونی آن مشخص است؛ باید بنشینند و خیلی موارد را درست کنند تا به قول خودشان این تجربه موفق، موفقتر شود.
سخنان میرسلیم در ارتباط با سازوکار جمنا بیپاسخ نماند و ناصر ایمانی از فعالان سیاسی اصولگرا درباره اظهارات اخیر وی گفته است: مسئله حمایتهای غیرقانونی در هر دو طرف وجود دارد. البته آقای میرسلیم باید شفافتر درباره این اظهارات خود توضیح دهد و جمنا هم قاعدتاً نسبت به صحبتهای او پاسخگو باشد که کدام نهاد نظامی دست به حمایت زده و چه نوعی از حمایت را بهکاربرده است.»
البته طرح این مسئله که نهادی از دور سازوکار جمنا را هدایت میکرده را صرفا میرسلیم مطرح نکرده و از سوی برخی از اصولگرایان مورد تایید قرار گرفته است.
در این راستا حسن بیادی از فعالان سیاسی اصولگرا با بیان اینکه نمی تواند زیاد در این باره توضیح دهد به «ابتکار» میگوید: در تمامی کشورهای دنیا سازمانها و نهادهای غیرسمی وجود دارد، اما در ارتباط با این مسئله که قدرت این نهادها کجا به کار گفته میشود، محل اختلاف است. در کشور ما هم این سازمانهای غیررسمی وجود دارند با این تفاوت که در دنیا احزاب جایگاه ویژهای دارند و مردم به آنها اعتماد دارند و توانستهاند جایگاه خودشان را داشته باشند. بیادی با انتقاد از سازوکار جمنا و رویکردی که در انتخابات اتخاذ کردند گفت: جمنا مانند حزب رستاخیز عمل کرد که قصد داشت با ارعاب، تطمیع و تحقیر یک جمع را بزرگ کنند. روی این اصل بود که در مقابل این تشکیلات موضع گرفتم در غیر اینصورت تمایلی به صحبت درباره احزاب ندارم.
ارزیابی برخی فعالان اصولگرا از فضای پشت پرده و بنبستی که هماکنون این جریان با آن مواجه شده، تا حدودی مشخص کرده که اصولگرایان چه وضعیتی دارند.
جمنا ملغمه ای در دستان یک تشکل بزرگ بود
در این میان برخی تحلیلگران اصلاحطلب ارزیابی نزدیکی نسبت به وضعیت برزخی که اصولگرایان به آن اذعان کردهاند، دارند؛ عبدالله ناصری عضو بنیاد باران در گفتوگو با«ابتکار» معتقد است: اشتباه استراتژیک اصولگرایان زمانی بود که سال 84 با چک سفید امضا شده پشت سر احمدینژاد راه افتادند. این دوران دورانی بود که اصولگرایان سنتی از میدان خارج شدند و آنها را دچار مسئله کرد. همین مسائل جریان اصولگرایی را به سمت دوقطبی پیش برد. دو قطبی که در نهایت موجب شد تا طیفی از اصولگرایان میانهرو به بدنه اصلاحطلبان نزدیک شوند که حاصل آن ائتلافهای فراگیری بوده که به پیروزی جریان تحولخواه کمک کرده است.
ناصری در ادامه به تبارشناسی گذشته جریانی میپردازد که امروزه نبض اصولگرایان را در اختیار گرفته و پشت پرده همه تصمیمات این جریان قرار دارد: جریانی که از فضای اصولگرایی سنتی فاصله گرفت، زود دچار مسئله شد و در واقع این خطر را احساس میکرد که با حذف کانونهای اقتصادی و قدرت سیاسی خود حذف سیاسیاش از جامعه نیز فرابرسد. تلاش این جریان ادامهدار شد و بعد از برجام رویکردی را در پیش گرفتن تا دولت را زمینگیر کنند. آخرین تلاشهای این جریان در انتخابات اخیر ریاستجمهوری بود که از قصد داشتند با کاستیها و مشکلات اقتصادی که بین مردم وجود داشت بهرهبرداری سیاسی کنند. در همین راستا بود که قصد داشتند رئیسجمهوری روحانی را به تکدورهای تقلیل دهند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب به دستاوردهای سیاسی این جریان اشاره کرد و ظهور جمنا را فرزند آن خواند و گفت: جمنا یک جریان ملغمه هفت جوشی بود که اجلاسهایی که گذاشت بیانگر وضعیتی بود که مشخص بود یک تشکیلات بزرگ آن را هدایت میکند.
جمنا تشکیلات حزبی نبود؛ چون فراگیرترین حزب اصولگرایان حزب موتفه است که نامزد مستقل معرفی کرد. این تشکیلات فراگیر که به تعبیر من تشکیلات غیر حزبی و سیاسی بود آمد و جمنا را تشکیل داد و تمام اصولگرایان غیرهمسو با دولت را اجباراً زیر یک چتر قرار دهند. ماحصل کار این تشکیلات غیرحزبی این بود که با آوردن رئیسی قصد بازسازی فضای انتخابات سال 76 را داشتند که این بار سید روحانی نامزد اصولگرایان باشد که نتیجه عکس داد.
ارسال نظر