پاسخ تند یک روزنامهنگار خطاب به رامبد جوان
روز گذشته و پس از جر و بحث بهناز جعفری، بازیگر یک سریال تلویزیونی با خبرنگاران، رامبد جوان یک فیلم صوتی در این باره منتشر کرد، که ساعتی پیش خواندید.
روز گذشته و پس از جر و بحث بهناز جعفری، بازیگر یک سریال تلویزیونی با خبرنگاران، رامبد جوان یک فیلم صوتی در این باره منتشر کرد، که ساعتی پیش خواندید.حالا عیسی محمدی روزنامهنگار در پاسخ به واکنش جوان، یادداشتی نوشته که در کافه سینما منتشر میشود:
برادر عزیز و ارجمند، رامبد جوان، هنرمند دوستداشتنی سینما و تلویزیون
من به عنوان یک خبرنگار و روزنامهنگار گمنام، متن شما مجری و بازیگر و کارگردان ناماشنا را مطالعه کردم. اگر به ساحت همایونی شما بر نمیخورد، نکاتی را میخواستم گوشزد کنم؛ امید که مفید واقع شود.
1. من طبق گزارشهای منتشر شده قضاوت میکنم؛ نه بر اساس اینکه آنجا بودهام یا نه (که البته شما هم طبق همین گزارش قضاوت کردهاید). واقعاً این صحبتهایی که مطرح شده یعنی چه؟ کسی به شما بگوید میخواهم صد سال شما بازیگران و هنرمندان نباشید، چه برخوردی خواهید کرد؟ کسی بگوید چرا خماری، یعنی چه؟ به شما بر نمیخورد؟ اینجا بحث تحمل شخصی نیست؛ بحث برخورد اجتماعی و عمومی است...
2. تشکر میکنم که اشاره کردهاید که «همان قدر که تعداد قابل توجهی از بازیگران ما بی سوادند، تعداد قابل توجهی از خبرنگارهای ما هم بی سوادند...» این عین واقعیت است و چه ما و چه طیف شما باید قبولش کنیم.
3. واقعیتاش این است که ما هم دوست داریم به عنوان خبرنگارانی که وظیفهای داریم و در همه جای دنیا این وظیفه تعریف شده است و به آن احترام گذاشته میشود ولی در ایران با شهرت و نوع برخوردهای بد شما هنرمندان گره میخورد و قیافه و شکلش عوض میشود، از روی [...] رد شویم؛ البته که از پس این کار هم به خوبی بر میآییم و نمونههایش را هم دیدهاید، ولی خب دوست نداریم این کار را بکنیم. بالاخره ما هم از «بالاشهر»های این مملکت نیامدهایم و از طبقات متوسط و متوسط به پایین آمدهایم؛ بالاخره آموختهایم که جواب هر کسی را چطور باید بدهیم؛ اگر که لازم باشد.
4. در مورد لحن «ننه من غریبم» صحبت کرده بودید. طبیعی بود که در لحن شما نیز، «ریشسفید بازی» و «ما چقدر خوبیم، شما چقدر بد» و «بندهنوازی» به چشم میخورد. امیدوارم توجه باشید که چند سالی است دیگر دوره توجه محض به چهرهها طی شده و به لطف دوران جدید، حرف و واکنشهای شما بیجواب نمیماند. طبیعی است که در چنین فضایی، اگر احترام بگذارید، احترام جمع میکنید؛ اگر هم طعنه بزنید، با طعنهزنی روبهرو خواهید شد؛ اگر هم بیاحترامی بکارید، طبیعی است که بیاحترامی درو خواهید کرد. دوران جدید، یک جورهایی مثل مزرعهای فوری میماند؛ هر جوری باشید، همانجور محصول برداشت خواهید کرد. میدانم این دوران به ذائقه شما سازگار نیست؛ چرا که روزگاری فقط متکلم وحده بودید و فقط توجهها به سمت و سوی شما بود.
5. در فرهنگ کشورهای پیشرفته، وقتی عزیزی مورد مصاحبه قرار میگیرد و علاقهای به پاسخگویی ندارد، به راحتی میگوید «سئوال بعدی.» این را حتی عادل جبیر، وزیر خارجه عربستانی که این روزها نزد ایرانیها به نوعی مغضوب است هم میداند، چطور هنرمندان مدعی ما از این قواعد معمول و مرسوم آداب معاشرت خبر ندارند؟ از سوی دیگر، ارتباط خبرنگاران و روزنامهنگاران با هنرمندان و سلبریتیها، ارتباطی تعریف شده و قاعدهمند است؛ هر دو میدانند که دارند از وجود دیگری منتفع میشوند و منتی بر سر یکدیگر ندارند. متأسفانه فرهنگ ما ایرانیها در این زمینه دچار ضعفهای فراوانی است. هنرمندان و سلبریتیهایی دیده شدهاند که به واسطه شهرت نشأت گرفته از تلویزیون و خبرنگاران و رسانهها و روجلدها، حالا خودشان را بالاتر و برتر میدانند تا هرطور که میخواهند برخورد کنند. این، یک ضعف فرهنگی است. شامل ما خبرنگاران هم نمیشود؛ حتی شامل تلویزیون هم میشود. مثل اینکه بازیگری که با همین تلویزیون رو آمده است، حالا برای حضور در مصاحبهها، حق قدم و حق شرکت و هدیه و سکه هم میخواهد! اینها را نوشتم تا صرفاً کمی توجیه شده باشید که قاعده و روال چگونه است.
6. قصد ندارم بیشتر از این طعنه و کنایه راهی متنی که نوشتهام، کنم. یاد بگیریم از حرف حق، دفاع کنیم و از حرف ناحق، به راحتی بگذریم و خودمان را محق جلوه ندهیم. منطقی بیندیشیم، نه صنفی. من کاری ندارم بهناز جعفری بازیگر است یا خبرنگار، لحنی که داشته است و جملههایی که به کار برده، نه تنها بار غیراخلاقی داشته، که حتی میتواند برای این عزیز بازیگر بار حقوقی هم داشته باشد؛ اگر که گزارش توصیف شده از این جلسه را درست بدانیم. گفتارهای شفاهی شما هم میتواند برای شما عزیز مجری یا بازیگر یا سرمایهگذار یا ...، بار اجتماعی یا سوء برندینگ جدی داشته باشد. ما میپذیریم که خبرنگاران و منتقدان بیسواد داریم؛ شما هم بپذیرید که بازیگران و هنرمندان بیسواد و بیاخلاق و بداخلاق دارید... اینگونه به صواب نزدیکتر است برادر من؛ باقی مانورها و حرف و حدیثها و قدرتنماییها و ریشسفیدبازیها را هم بگذاریم برای بقیه...
ارسال نظر