مردم در دام پوپولیسم گرفتار نمیشوند
افرادی که در دنیای سیاست خود را به هیچ حزب و جناحی منتسب نمیدانند، هویتی برای خود متصور نمیشوند. البته به این معنی نیست که گروه منتسب به احمدینژاد هویت سیاسی خاصی ندارند. آنها به این دلیل که هویت سیاسیشان مورد وثوق مردم نیست، از جناح خود اعلام برائت میکنند.
تحرکات احمدینژادیها برای انتخابات سال ۹۶ پررنگتر از قبل شده است. این گروه که در آستانه انتخابات اردیبهشت، نقش برجستهای در به هم خوردن وحدت جبهه اصولگرایی دارند، با فعالیتهای مجازی، سفرهای استانی و موضعگیریهای عجیبوغریب خود سعی دارند که خود را زیر ذرهبین رسانهها نگه دارند. اکنون حمیدبقایی، یکی از چهرههای پرحاشیه این جریان با انتشار بیانیهای اعلام کاندیداتوری کرده تا برگی دیگر به تحرکات اطرافیان احمدینژاد اضافه شود. در اینباره داریوش قنبری، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگویی با «آرمان» کرده است که در ادامه میخوانید.حمیدرضا بقایی، با انتشار بیانیهای پیش از موعد ثبتنام انتخابات ۹۶ و با عنوان معاون دولتهای نهم و دهم اعلام کاندیداتوری کرد. تصور میکنید او کاندیدای نهایی طیف احمدینژاد یا حتی جبهه پایداری باشد؟
مدتهاست که این گروه فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز کرده است. احمدینژاد حدودا از سال گذشته وارد فاز انتخاباتی شد و با سفرهای استانی و سخنرانیهای متعدد خود تلاش میکرد که نظر مردم را به سمت خود بکشاند. اطرافیان احمدینژاد نیز از طریق مجلس و دیگر مناصبی که در اختیار داشتند، از ابتدای دولت یازدهم کارشکنیها را شروع کردند تا بتوانند به دولت آسیب برسانند. هدف آنها از این رفتارها، انتخابات سال ۹۶ بود. در ابتدا این افراد تلاش داشتند که احمدینژاد را بار دیگر به کارزار انتخاباتی بازگردانند، اما احمدینژاد از ورود به انتخابات منع شد. پس از اینکه احتمال ورود احمدینژاد به انتخابات سال ۹۶ به عنوان «کاندیدا» از بین رفت، فعالیتهای انتخاباتی این گروه و در راس آنها محمود احمدینژاد تداوم یافت. طبیعی بود که احمدینژاد گزینهای را برای کاندیداتوری به جای خود معرفی خواهد کرد. گزینههای زیادی مطرح شد و امروز آقای بقایی نشان داد که یکی از گزینههاست.
پیش ازاین گزینههایی مانند بذرپاش و جلیلی مطرح میشد. آیا با کاندیداتوری بقایی، احتمال نامزدی دیگر نفرات طیف احمدینژاد از بین میرود؟
احتمال دارد که از سمت این طیف گزینههای دیگری نیز برای کاندیداتوری انتخابات معرفی شود. باتوجه به اینکه احتمال رد صلاحیت این افراد وجود دارد، به همین دلیل احتمالا گزینههای متعددی را معرفی خواهند کرد. البته وقتی صحبت از منع احمدینژاد وجود دارد، به این معنی است که حضور او جامعه را دو قطبی میکند. این بحث تنها به شخص احمدینژاد ختم نمیشود. گفتمان و تفکر احمدینژاد هزینههای زیادی برای کشور داشتهاند. همفکران و نزدیکان او نیز برای کشور همان مشکلات را به دنبال داشته و خواهند داشت که احمدینژاد دردوران ریاست جمهوری مسبب آن بود. این اندیشه احمدینژاد بود که موجب تحریمها شد. وجود این اندیشه برای کشور جالب نیست. مردم نیز این موضوع را تشخیص دادهاند. جامعه باتوجه به تجاربی که بهدست آورده، پختهتر شده است. مردم در دام وعدههای احمدینژادو یارانش گرفتار نمیشود. اگر این طیف کاندیدایی را هم معرفی کند، مردم پاسخ مناسبی به آنها در انتخابات خواهند داد.
بسیاری معتقدند که احمدینژاد با رفتارهای پوپولیستی خود ممکن است سبد رای داشته باشد و از این طریق در صورت تایید صلاحیت بقایی این آرا به او اختصاص یابد.
برخلاف تحلیل برخی افراد که معتقدند احمدینژاد به دلیل رویکرد پوپولیستی خود، احتمال رای آوری دارد، معتقدم که اینطور نیست. جامعه رشد بسیاری داشته ونمیتوان سطح آگاهی مردم را با سالهای قبل مقایسه کرد. مردم در چند دوره انتخابات، راههای مختلفی را آزمودهاند و اکنون به بلوغ رسیدهاند. خیر و شر را به راحتی تشخیص میدهند و در دام بازیهای رسانهای و تبلیغاتی هیچ گروهی نمیافتند. مردم درک درستی از تفکر احمدینژاد دارند. ملت مسبب وضعیت نامطلوب اقتصادی امروز را میشناسد. میدانند که ترمیم مشکلات پدیدآمده در دولتهای نهم و دهم نیاز به سالها زمان دارد. فقر، بیکاری و... دوران احمدینژاد در ذهن مردم هست و از آن عبرت گرفتهاند.
باتوجه به اذعان رقبای آقای روحانی، آیا ورود یاران رئیسجمهور سابق به انتخابات اردیبهشت باعث نمیشود که این طیف بیش از پیش در موضع ضعف قرار بگیرد؟
مردم شاهد اقدامات دولت تدبیر و امید هستند و گامهایی را که برای حل مشکلات کشور در دولت آقای روحانی برداشته شده است میبینند. مردم قدردان تلاشهای روحانی برای رفع تحریمها، کمتر شدن فقر و بازگشت ثبات اقتصادی و اجتماعی به کشور هستند. به عقیده من انتخابات اردیبهشت ماه فرصت خوبی است که مردم به این طیف احمدینژادی نشان دهند که آنها را مورد تایید خود نمیدانند. اطرافیان احمدینژاد با معرفی بهترین نامزد خود به صحنه بیایند تا متوجه شوند که وزن پایگاه اجتماعی آنها در بین مردم تا چه حد ناچیز است. جامعه ایران تحت تاثیر حرفها و اقدامات عوامفریبانه این گروه قرار نمیگیرد. تخریبها و تبلیغات رسانهای آنها باعث نمیشود که رای بیاورند. انتخابات ۹۶ میتواند فرصتی برای مرگ سیاسی طیف نزدیکان احمدینژاد و تفکرات آنها باشد.
احمدینژاد و نزدیکانش عادت دارند که از همه جریانات سیاسی اعلام برائت کنند. دلیل برائت جویی این طیف را چگونه ارزیابی میکنید؟
شناسنامه سیاسی افراد در کشور ما به دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا تقسیم شده است. ما احزاب قدرتمندی نداریم، اما هویت سیاسی شخصیتهای سیاسی کشور به این دو جناح ربط پیدا میکند. افرادی که در دنیای سیاست خود را به هیچ حزب و جناحی منتسب نمیدانند، هویتی برای خود متصور نمیشوند. البته به این معنی نیست که گروه منتسب به احمدینژاد هویت سیاسی خاصی ندارند. آنها به این دلیل که هویت سیاسیشان مورد وثوق مردم نیست، از جناح خود اعلام برائت میکنند. در این میان نکته دیگری وجود دارد که باید به آن توجه کرد: افرادی که حمایت حزبی را پشت سر خود ندارند، نمیتوانند از پس امور در ریاستجمهوری برآيند و نمیتوان به آنها اعتماد کرد. کنترل و هدایت کشور نیازمند حمایت و اتاق فکر حزبی است. نیروهای اجرایی احزاب باید در اداره کشور به کمک رئیسجمهور بروند. فردی که هیچ نیروی اجرایی و اتاق فکر قدرتمند و تجربه حزبی ندارد، قادر به مدیریت کشور نیست. وظیفه ریاست جمهوری وظیفه بسیار سنگینی است که یک فرد به تنهایی نمیتواند عهدهدار آن شود.
ارسال نظر