اصولگرایان میانهرو حامی روحانی هستند
جریان میانهرو اصولگرایی که تعقل را در دستور کار خود قرار میدهد، به این نتیجه رسیده که رقابت با آقای روحانی شدنی نیست و همچنین به مصلحت کشور هم نیست.
کاندیدای اصولگرایان چه کسی است؟ این پرسشی است که اصولگرایان هم از پاسخ به آن بازمیمانند. باتوجه به اختلافاتی که درون این طیف سیاسی کشور وجود دارد، به نظر میرسد که وحدت و اجماع بر سر یک نامزد انتخاباتی، موضوعی بسیار بعید باشد. این اتفاق به قدری دور از ذهن است که اصولگرایان، به کمتر شدن کاندیداهای انتخاباتی از سوی این جبهه میاندیشند و تلاش دارند نامزدهای کمتری برای رقابت با روحانی معرفی کنند. برای بررسی شرایط اردوگاه اصولگرایان بهویژه ترفندهای احتمالی آنها برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ حجتالاسلام مصطفی درایتی فعال سیاسی اصلاحطلب با «آرمان» به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:احمدینژاد طی اطلاعیهای اعلام کرد که از هیچ کدام از جریانات و نامزدهای انتخابات ۹۶ حمایت نمیکند. او درصدد انتقال چه پیامی است؟
اطلاعیهای که احمدینژاد صادر کرد، نشان میدهد که توقع بسیار زیادی از جامعه دارد و خیال میکند که او محور اصولگرایان است. تلقی او چنین است که اصولگرایان باید بر او تکیه کنند، در حالی که چنین نیست و احمدینژاد مورد وثوق اکثریت اصولگرایان نیست. از سوی دیگر باید دانست که او از به هم ریختن اردوگاه اصولگرایان ابایی ندارد. اطلاعیهای که او در روزهای اخیر منتشر کرد، نشان دهنده این نکته است که تشتت در جریان اصولگرایی را بیشتر میپسندد. احمدینژاد در این اطلاعیه، حمایت خود را از جریان پایداری هم سلب کرد و نوشت که از نزدیکان خود نیز در انتخابات اردیبهشت ۹۶ حمایت نخواهد کرد. همچنین تاکید داشت که نقل قولهایی که از سوی او در حمایت از «کاندیداهایی خاص» میشود، حرف خودش نیست و آنها را تکذیب کرد. جبهه پایداری، بزرگترین حامی خود را از دست داد و احمدینژاد پشت آنها را خالی گذاشت.
باتوجه به اینکه او حمایت خود را از نزدیکانش سلب کرد، این جریان اکنون چه راهبردی را در پیش خواهد گرفت و آیا احتمال دارد که در انتخابات حضور پیدا نکنند؟
خیر، تصور من این است که این گروه، بدون حمایت احمدینژاد هم گزینه خود را معرفی خواهد کرد. اعضای جبهه پایداری به این موضوع میاندیشند که انتخابات فرصتی برای آنهاست. لازمه حفظ جایگاه آنها این است که به صورت مستمر در عرصههای مختلف کشور خودی نشان دهند. انتخابات ۹۶ نیز میتواند بهترین فرصت برای رسیدن به این هدف باشد و حتی اگر سبد رای هم نداشته باشند، برایشان اهمیتی ندارد. هدف آنها از شرکت در انتخابات، پیشبرد گفتمان خودشان است بنابراین شرکت آنها در انتخابات را میتوان تا حدود زیادی قطعی دانست. از سوی دیگر، جبهه پایداری و جریان نزدیک به احمدینژاد، قادر نیستند با دیگر جریانات اصولگرایی کنار بیایند. آنها خود را بزرگتر و برجستهتر از جریانات دیگر اصولگرایی میدانند. اگر بخواهند با دیگر اصولگرایان توافق کنند و وارد مجموعه آنها شوند باید مبانی اصولگرایان را بپذیرند، به همین جهت است که همراهی آنها با دیگر جریانهای اصولگرا بعید است؛ بنابراین به احتمال زیاد گزینه خود را معرفی میکنند. اینکه احمدینژاد حمایت خود را از آنها سلب کرد، دلیلی بر کنار کشیدن آنها از انتخابات نخواهد بود. در مجموع تصور من این است که این گروه، نامزد اختصاصی خود را معرفی میکند.
همانطورکه اشاره کردید، این گروه حمایتی از سوی اصولگرایان ندارند و احمدینژاد نیز حمایت خود را از آنها سلب کرد، اما آیا ورود این جریان به انتخابات ۹۶ باعث نمیشود بیش از پیش در موضع ضعف قرار بگیرند؟
این جریان که در سالهای اخیر در برخی دستگاههای کشور نفوذ کرده است، تلاش دارند تا با استفاده از این نفوذ، خود را در قدرت نگه دارند. بنابراین احمدینژاد نقطه اتکای آنها نیست و عدم حمایت او از این جریان باعث نمیشود که تغییر تاکتیک ملموسی را در پیش بگیرند. باتوجه به اینکه قادر نیستند مشی سیاسی خود را با دیگر جریانهای اصولگرایی هماهنگ کنند، پس نامزد اختصاصی خود را مطرح خواهند کرد. اگر شرایط سیاسی کنونی تغییر خاصی نکند، این گروه، جایگاه سیاسی خود را بیش از پیش از دست خواهد داد.
دیگر جریانات اصولگرایی چه وضعیتی دارند و آیا میتوان چشماندازی برای انتخابات سال ۹۶ برای اصولگرایان پیشبینی کرد؟
جریان میانهرو اصولگرایی که تعقل را در دستور کار خود قرار میدهد، به این نتیجه رسیده که رقابت با آقای روحانی شدنی نیست و همچنین به مصلحت کشور هم نیست. این طیف از اصولگرایی به این نتیجه رسیده است که رقابت با روحانی نتیجهای برای آنها در پی نخواهد داشت. برخی از این افراد به صورت ضمنی و برخی دیگر صراحتا حمایت خود را از آقای روحانی اعلام کردهاند و به او گرایش سیاسی دارند. جریان موتلفه هم از آقای میرسلیم به عنوان کاندیدای مورد نظر خود حمایت کرده است. به نظر من اصولگراها عزمی برای رقابت جدی با روحانی ندارند. این موضوع میتواند به این دلیل باشد که قادر نیستند بر نام یک نامزد واحد به وفاق برسند و از طرفی، میدانند که رقابت با روحانی کار سادهای نیست. اصولگرایان، انتخابات سال ۹۶ را جدی نگرفتهاند و خود را از پیش باخته میدانند.
چه مشکلاتی در جریان اصولگرایی باعث این اختلافات و تشتتها شده است؟
جریان نزدیک به احمدینژاد، اصولگرایی را به هم ریخته است. حلقه وفاق اصولگرایان توسط این جریان از بین رفته است. از طرفی، شخصیتهای برجسته و به اصطلاح «ریش سفید» هم در این جریان وجود ندارد که بتواند با جامعیت خود، اختلافات را حلوفصل کند و انسجام اصولگرایان را بازسازی کند. متاسفانه برخی از مبانی جبهه اصولگرایی هم دچار خدشه و لطمه شده است. همه این عوامل باعث این تفرقه در جریان اصولگرایی شده و برزخی سیاسی را برای آنها پدید آورده است. تا زمانی که این جریان به یک جمعبندی و تفکیک مرزبندی شده بین خود نرسد و مبانی اصلی خود را مشخص نکند، قادر نیست از این وضعیت سر بیرون بیاورد. تحت این شرایط، انسجام و وحدت اصولگرایان بهدست نخواهد آمد. ادامه این روند باعث میشود طیفبندیها در این جریان پررنگتر شود و جریانهای دیگری نیز از دل آنها بیرون بیاید. همچنین تداوم این مسیر سبب میشود آنها بیش از پیش نفوذ اجتماعی خود را از دست بدهند. با بسیاری از اصولگراها رفاقت دارم ولی به نظر من این جریان رو به تضعیف میرود. بزرگترهای این جریان باید نقش «ریش سفید» را بازی کنند و اختلافات را حل کنند. اصولگراها با ریشهیابی این اختلافات میتوانند «پوستاندازی» کنند.
ارسال نظر