مرکل برای صدراعظمي دوباره آماده ميشود
27 ژانويه 2017، آغاز خانهتکاني سياسي - حزبي براي آلمانيها بود، زيگمار گابريل، وزير اقتصاد با حکم يوآخيم گاوک، رئيسجمهوري آلمان، وزير امورخارجه اين کشور شد و فرانکوالتر اشتاينماير همزمان با گزينش گابريل، حکم کنارهگيري خود از مقام وزارت را از رئيسجمهوري دريافت کرد و از آنطرف هم قرعه وزارت اقتصاد بهنام بريگيته تسيپريس که مسئول امور پارلماني وزارت اقتصاد بود.
27 ژانويه 2017، آغاز خانهتکاني سياسي - حزبي براي آلمانيها بود، زيگمار گابريل، وزير اقتصاد با حکم يوآخيم گاوک، رئيسجمهوري آلمان، وزير امورخارجه اين کشور شد و فرانکوالتر اشتاينماير همزمان با گزينش گابريل، حکم کنارهگيري خود از مقام وزارت را از رئيسجمهوري دريافت کرد و از آنطرف هم قرعه وزارت اقتصاد بهنام بريگيته تسيپريس که مسئول امور پارلماني وزارت اقتصاد بود، افتاد اما دليل اين جابهجايي را بايد در توافق احزاب تشکيلدهنده ائتلاف دولتي (دموکراتمسيحي، سوسيالدموکرات و سوسيالمسيحي) بر سر انتخاب اشتاينماير بهعنوان رئيسجمهوري آينده آلمان ديد زيرا گاوک، مايل نيست براي دور دوم رياستجمهوري بهدليل آنچه خود ناتواني جسمي اعلام کرده، شرکت کند.در جلسه 12 فوريه 2017 مجمع فدرال آلمان (Bundesversammelung) اين اشتاینماير است که به احتمال فراوان بر کرسي رياستجمهوري اين کشور تکيه خواهد زد اما داستان اين خانهتکانيهاي آلماني به اينجا ختم نميشوند؛ مهمترين پست سياسي اين کشور هم در انتخابات 24 سپتامبر 2017، بايد صدراعظم جديدش را بشناسد. انتخاباتي که يک سرش را آنگلا مرکلي گرفته که در جايگاه رياست حزب دموکراتمسيحي، سوداي تصدياش را براي بار چهارم دارد و سر ديگرش را هم رقيب او، مارتين شولتس، رئيس پارلمان اتحاديه اروپا و رئيس حزب سوسيالدموکرات. حال بايد منتظر ماند و ديد که آلمان در پس اين همه تغيير، آبستن چه تحولاتي براي خود، اتحاديه اروپا و دنيا خواهد بود؟
ساکن جديد قصر شلوس بلويو
ساعت 10و 45 دقيقه صبح جمعه گذشته، 27 ژانويه بهوقت محلي آلمان، دوران جديد سياسي براي اشتاينماير آغاز شد. او با توافق سه ماه قبل احزاب ائتلافي دولت در 14 نوامبر 2016، اکنون با خيال آسوده به فکر انتخابات پارلماني پاييز 2017 و رفتن به قصر شلوس بلويو است. اعلام حمايت دو حزب دموکراتمسيحي و سوسيالمسيحي از نامزدي فرانک والتر اشتاينماير براي پست رياستجمهوري آلمان، راه قصر شلوس بلويو را براي رسيدن او هموار کرده است زيرا اين احزاب متحد مسيحي از اشتاینماير، گزينه مورد حمايتسوسيالدموکراتها در ابتدا چندان دل خوشي نداشتند و همين امر، آغاز چندين هفته تنش و درگيري سياسي - جناحي و حزبي را براي این کشور در پي داشت.
نوربرت لامرت از حــــزب دموکراتمسيحــــي، فرانک والتر اشتاينماير از حزب سوسيالدموکرات و حتي زمزمههاي حضور ولفگانگ شويبله، وزير دارايي آلمان در جايگاه نامزد احزاب متحد مسيحي، بهعنوان مهرهها، بازي کسب قدرت براي احزاب ائتلافي دولت که مثلث قدرت را در آلمان تشکيل ميدهند، کاملا جدي کرد و تا جايي پيش رفت که بهنظر نميرسيد، راهحل مشترکي از طرف اتحاديه احزاب متحد مسيحي و حزب سوسيالدموکرات براي اين مسئله وجود داشته باشد اما سرانجام آنگلا مرکل، هورست زيهوفر و زيگمار گابريل، رؤساي اين سه حزب قبل از پايان سال ميلادي گذشته (2016)، بر سر اشتانماير بهعنوان نامزد رياستجمهوري آينده آلمان به توافق رسيدند. در پي اين توافق سه ماه پيش، علاوهبر اين سه حزب اصلي که اکثر کرسيهاي پارلماني را در اختيار دارند، حزب سبزها و حزب ليبرال نيز در مجموع از نامزدي اشتاينماير اعلام حمايت کردند؛ به موازات آن محبوبيت و جايگاه اشتاينماير در ميان مردم را هم نبايد از نظر دور داشت.
با اين وضعيت، انتخاب او بهعنوان جانشين گاوک در نخستين رأيگيري مجمع فدرال قطعي بهنظر ميرسد؛ مجمع فدرالي که نيمي از اعضايش را نمايندگان پارلمان (بوندستاگ) تشکيل ميدهند و نيمي ديگر از اعضاي آن، نمايندگان پارلمانهاي ايالتي. فراکسيونهاي احزاب در پارلمانهاي ايالتي ميتوانند در چارچوب سهميه خود، بهجاي نمايندگان مجلس ايالتي، اشخاص ديگري را به مجمع فدرال بفرستند که اين امر نشان از تأثير ائتلاف دولت بر مجمع دارد.
هرچند حمايت از نامزدي اشتاينماير در ميان نزديکان مرکل و اعضاي ارشد حزب سوسيالمسيحي بايرن، مخالفاني دارد و اين تصميم را با اکراه پذيرفتهاند اما اين مسئله نميتواند مشکل چنداني برايش ايجاد کند و با توجه به تجربه اشتاينماير در مذاکرات صلح يمن و سوريه، برجام، پرونده اوکراين و ساير مسائل مطرح در عرصه بينالمللي، احساس ميشود که او بهعنوان رئيسجمهوري آلمان از سوي مجلس تأييد ميشود زيرا تجربهاش در اين مدت، بسيار مفيد ارزيابي شده و از اين بابت با ورود او به مقام رياستجمهوري اين کشور رايزنيهاي گستردهاي را در سطوح عالي بينالمللي شکل خواهد داد و تعريف جديدي از نقش رياستجمهوري در آلمان نمايان خواهد کرد؛ بنابراين از فوريه 2017 ميتوان اشتاینماير را ساکن جديد قصر شلوس بلويو دانست.
چهارمين حضور
متحملشدن شکست سخت انتخابات ايالتي در ماههاي گذشته و ازدستدادن 9 کرسي درانتخابات برلين براي حزب دموکراتمسيحي که رهبرياش در دست مرکل است، سبب شده تا او به پايينترين محبوبيت در پنج سال اخير آلمان برسد اما با تمام اين نکات، مرکل خود را براي بار چهارم آماده تصدي صدراعظمي آلمان کرده است؛ سؤالي که پيش ميآيد اين است که چرا با کاهش محبوبيتي که مرکل پيدا کرده، بازهم خواستار ادامه مسير صدراعظمي آلمان است؟ پاسخ اين سؤال را ميتوان در چند نکته خلاصه کرد؛ از يکطرف با وجود اينکه ميزان مقبوليت مردمي مرکل به پايينترين حد رسيده ولي همچنان ميزان محبوبيتش بهمراتب از رهبران کشورهايي مانند فرانسه، ايتاليا و ساير دولتهاي قاره سبز بالاتر است؛ از طرف ديگر، با توجه به رشد اقتصادي و تجاري آلمان در زمان مرکل، صحبت از اقتصادي ميکنيم که بدون ترديد به يکي از بزرگترين قطبهاي اقتصادي و امنيتي جهان تبدیل شده است.
تراز تجاري اين کشور در سالهاي گذشته، چيزي در حدود ۲۴۰ تا ۲۵۰ ميليارد برآورد شده که همين موضوع، امتياز بزرگي براي مرکل محسوب ميشود و نشان ميدهد که آلمان در محور صادرات بسيار قدرتمند ظاهر شده است؛ افزون بر اين نکات، سياستهاي نسبتا مثبت و صلحطلبانه مرکل درباره پناهجويان، مواضع معتدلش در قبال اسلام و همچنين پذيرش دين اسلام در خاستگاه گفتمان فکري - سياسي او، احتمال حضورنیافتن والتر اشتانماير (يکي از رقبای اصلي مرکل) به سبب حضورش در پست رياستجمهوري، باعث شده که مرکل براي بار چهارم، نامزد صدراعظمي آلمان شود که اگر بتواند رأي کافي را در پارلمان اين کشور بياورد، بهمدت ۱۱ سال، صدراعظمي و ۱۶ سال، رهبري حزب دموکراتمسيحي را در دست خواهد داشت.
در اين صورت، مرکل رکورد هلموت کوهل را شکسته اما سوي ديگر ماجرا هم به مارتين شولتسي ميرسد که در غياب اشتانماير و استعفاي زيگمار گابريل، اکنون هم رئيس حزب سوسيالدموکرات و هم رقيب مرکل براي تصدي پست صدراعظمي در آلمان شده است؛ هرچند شولتس وضعيت بهتري نسبت به گابريل در انتخابات دارد اما توان و پتانيسل اشتانماير را هم ندارد؛ از همينرو کساني چون ماتياس ميرش، سخنگوي پارلماني حزب سوسيالدموکرات اعتقاد دارند، حزبشان بايد بهعنوان يک حزب يکپارچه و متحد پا به گستره کارزار انتخاباتي 24 سپتامبر 2017 بگذارد تا توان مقابله با مرکل را بيابد.
مرکلي که رکورددار مازاد ماليات، امنيت پايدار، تجارت و حتي سياست مدون درباره پناهجويان است که ميتواند وجهه صدراعظم فعلي را در انتخابات ۲۰۱۷ افزايش داده يا حداقل تثبيت کند اما درنهايت در تحليلي کلي بايد گفت که در صورت رويکارآمدن دوباره مرکل و انتخاب اشتاينماير بهعنوان رئيسجمهوري آلمان، شاهد مدل جديدي از تقسيم وظايف در ساختار سياسي و اقتصادي اين کشور خواهيم بود.
مرکل توانسته رابطه خوبي با غربيهايي که معتقد به اروپا هستند، برقرار کند که اين امر ميتواند تکميلکننده سياستهاي اشتاينماير باشد و از اين جهت، مرکل را ميتوان قطب ارتباط با جريان ترانس - آتلانتيک و کشورهاي اروپايي معرفي کرد. در مقابل هم اشتاينماير را ميتوان برقرارکننده ارتباط در محورهايي مانند اوراسيا، خاورميانه و ساير جغرافياهاي ديگر دانست که قرارگرفتن اين دو در کنار يکديگر ميتواند، مسئوليتپذيري و بار وظايف آلمان را افزايش دهد.
به نوشته وقایع اتفاقیه ، از اين روی، بايد اذعان کرد با توجه به احتمال پررنگ تشکیل دولت ائتلافي مرکب از حزب دموکراتمسيحي به رهبري مرکل و اشتاینماير از حزب سوسيالدموکرات، احساس ميشود که يک تقسيم وظايف ميان دو حزب و رهبران آنها صورت بگيرد و بهواسطه گذر از اين مهم، آلمان را ميتوان يکي از وزنههايهاي استراتژيک جهاني در سالهاي آينده قلمداد کرد که رهبري سياسي، اقتصادي و حتي امنيتي اروپا و ساير نقاط ديگر بعد از خانهتکانيهاي سياسي 2017 را بهدست گيرد.
ارسال نظر