چقدر در مديريت امور شهري كارآمد هستيم؟
. بلافاصله پس از اين رخداد دلخراش مسئولان ذيربط مدعي شدند كه تاكنون ١٤بار درباره ضعفهاي ايمني و خطراتي كه امنيت اين ساختمان را تهديد ميكند به هيأتمديره آن تذكر و اخطار دادهاند. ولي پرسش اينجاست كه آيا توجه به اين تذكرات الزام قانوني داشته است يا خير؟ اگر الزامي نداشته، چرا زمينههاي قانوني توجه به چنين الزامي فراهم و تصويب نشده و اگر توجه به تذكرات الزامآور بوده، چرا اقدامات مناسب پیشگیرانه انجام نشده است؟
ميگويند عيار دوستي را در لحظات خوش زندگي اندازه نميگيرند. در زمان خوشي كه هر كس ميتواند دوست ما و شما باشد و در چنين شرايطي دوستي نهتنها هزينهاي ندارد كه سراسر منفعت است. عيار واقعي دوستي را در لحظات سخت و بحراني بايد سنجيد؛ وقتي كه فرد نيازمند كمك ديگران است، دوستان واقعي وارد ميدان ميشوند. مديريت شهري نیز از اين نوع است. عيار مديريت شهري هنگام تصويب بودجه براي ساختن يك تونل يا اجراي آن خود را نشان نميدهد، بلكه در مواقع بحرانهاي شهري مثل سیل، زلزله و آتشسوزی است كه ميتوانيم بسنجيم تا چه حد از نظر مديريت امور شهري كارآمد هستيم.نخستین نكته در سنجش اين موضوع كارآمدي مديريت در پيشگيري از بحران و حادثه است. مهمترين ويژگي يك مدير نه فقط اداره و به پايان رساندن بحران، بلكه پيشگيري از وقوع آن است. در قضيه آتشسوزي و فروريختن ساختمان پلاسكو بيش از هر نكته ديگري، ضعف در پيشگيري ديده ميشود. بلافاصله پس از اين رخداد دلخراش مسئولان ذيربط مدعي شدند كه تاكنون ١٤بار درباره ضعفهاي ايمني و خطراتي كه امنيت اين ساختمان را تهديد ميكند به هيأتمديره آن تذكر و اخطار دادهاند. ولي پرسش اينجاست كه آيا توجه به اين تذكرات الزام قانوني داشته است يا خير؟ اگر الزامي نداشته، چرا زمينههاي قانوني توجه به چنين الزامي فراهم و تصويب نشده و اگر توجه به تذكرات الزامآور بوده، چرا اقدامات مناسب پیشگیرانه انجام نشده است؟
پاسخ به قضيه تا حدي روشن است. الان كه اين حادثه تأسفآور بزرگ رخ داده، اين پرسش طرح ميشود، ولی پيش از آن كسي حاضر نبود به چنين احتمالي فكر كند و چه بسا برخي از مديران با اين توجيه كه عدهاي مشغول كسبوكار هستند، مانع كار آنان نشويم، چشم بر خطرات بالقوه ميبستند و در مواردي هم به قول معروف سبيل آنان چرب ميشده است و کل ماجرا را نادیده میگرفتند. همانطور كه در ساختمان علاءالدين كه در فاصله نزديك اين پاساژ قرار دارد، هنوز مشخص نشده كه كدام مسئول شهرداري موافقت غيررسمي کرده كه يك طبقه بيشتر ساخته شود و در برابر این تخلف چه مبلغي گرفته است؟ در مورد ساختمان پلاسكو نيز ميتوان رگههايي از فساد و نيز رگههايي از توجه به حال و كماهميت دانستن خطر در آينده را ديد.
شهر چنان پديده تودرتويي است كه مديريت آن بايد كاملا آيندهنگر باشد. در غير اينصورت با بحرانهاي بزرگي مواجه ميشود كه قدرت كنترل و حل هيچكدام را نخواهد داشت. كافي است تصور كنيم داخل لولههاي گاز شهر تهران به اندازه چند بمب عظيم انرژي متراكم و آتشزا وجود دارد يا ساختمانهاي زيادي وجود دارند كه فاقد ضوابط ساختوساز استاندارد هستند. كدام عقل سليمي اجازه ميدهد كه در يك كوچه تنگ و باريك يك برج بزرگ ساخته شود. طبيعي است كه اگر در اين برج اتفاقي رخ دهد، هزينه آن را بايد مردم و آن آتشنشان قهرمانی بپردازد كه به جاي استفاده از تجهيزاتي كه نميتواند وارد كوچه شود، بدون اين تجهيزات اقدام كند.
اين لايه پنهان مديريت بحران بود كه كمتر ديده ميشود. ولي لايه آشكار آن همان مديريت صحنه حادثه است. بدترين وجه اين مسأله حضور مردم در محيط است كه مانع از انجام كار ميشود. بهطور قطع مسئوليت بخشي از اين مسأله متوجه مردم است، ولي حكومت و مديريت شهري و نيز رسانهها و بهطور مشخص صداوسيما مسئوليت دارند كه در اين زمينه اطلاعرساني كنند و آموزش دهند و بهطور عملي نيز مانع از تجمع چنين جماعت بزرگي شوند؛ جماعتي كه حضورشان هيچ نفعي ندارد، جز ضرر. كمك به حادثهديدگان يا خاموش کردن آتش و... در چنين حوادثي يك كار صددرصد تخصصي و حرفهاي است. حس كنجكاوي يا باخبر شدن از سرنوشت عزيزان نیز توجيهي براي حضور در محل نيست، زيرا اين حضور به ضرر همه است.
وجه ديگر سنجش مديريت بحران، اطلاعرساني است. بدون اطلاعرساني متمركز و معتبر، هيچ مديريتي موفق نخواهد شد. اينكه هر كس در هر مقامي اظهار نظر كند، خلاف قاعده است. همين اظهارات ضد و نقيض است كه موجب شكلگيري شايعات و ابهامات ميشود. در جريان اين آتشسوزي با ارايه اخبار متفاوت از منابع گوناگون و سپس رد آنها مواجه هستيم. وقتي هنوز هيچ جنازهاي پيدا نشده است، چگونه كسي به خود حق ميدهد تعداد شهدا را اعلام کند، حتی اگر شهردار باشد؟
آتشسوزي در ساختمان پلاسكو به ما يادآوري كرد كه نهتنها شهر تهران بهعنوان يك كلانشهر حدود ١٠ ميليون نفري، بلكه ساير كلانشهرهاي ايران نيز فاقد مديريت شهري كارآمد براي پيشگيري و مواجهه و نيز كنترل بحران هستند. درواقع ما بهعنوان يك مجموعه شهرنشين حاضر نيستيم هزينههاي زندگي در شهر را در يك افق آيندهنگرانه پرداخت كنيم. هميشه درحال و اکنون زندگي ميكنيم و بيشتر از آن نیز در گذشته سير ميكنيم. آينده براي ما مفهومی گنگ و به قول شاعر «بر نامده نبايد فرياد كرد» است. ولي واقعيت اين است كه در دنياي جديد، آينده واقعيتي عيني است. به شما نميگويد كه كدام ساختمان به چنين روزي خواهد افتاد، ولي ميگويد كه برحسب احتمال وقوع چنين حوادثي چقدر است، فارغ از اينكه در ساختمان پلاسكو باشد يا در ساختمانی ديگر. تجدید نظر در نگاه مدیریتی ما به هر موضوعی بهویژه اداره امور شهر امری ضروری است.
منبع: شهروند
ارسال نظر