اگر رسانه ملی گلایه ها را روی چشم بگذارد!
برخلاف تصور عدهاي كه گمان دارند با رحلت آيتالله هاشمي، تندروي و افراط و انحصارطلبي و طرفداران اين منش و عقيده گستردهتر ميشود و جبهه طرفداران اعتدال ضعيفتر، نگارنده اميدوار است درگذشت آيتالله هاشمي فرصتي نيكو براي انس و همدلي و وفاق بيشتر و دگرگوني در ديدگاهها فراهم آورد و نيز عرصهاي ايجاد كند براي رفع اختلافات و پرهيز از تفرقه و تشتت. دستيابي به چنين هدفي چندان دور از ذهن و ناممكن نيست.
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قمل فتح الله آملي نوشت:ديروز در جريان تشييع باشكوه مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني، بخش معتنابهي از جمعيت هرگاه به خبرنگاران صدا و سيما ميرسيدند، شعارهايي عليه عملكرد رسانه ملي سر ميدادند. از جمله گلايههايشان هم اين بود كه چرا رسانه ملي كه اكنون اينهمه از آيتالله صحبت ميكند و رخت عزا به تن كرده است، پيش از اين انعكاس حرفهاي ايشان را برنميتافت و او را نامحرم ميپنداشت؟ بگذريم كه در اين چند روزه نيز تصويري را كه خود بهتر تشخيص ميداد از مواضع متنوع و آزادانديشانه و مدارا محور او ارائه ميداد. نكته قابل تأمل واكنش مدير رسانه ملي بود. دكتر علي عسكري نه صداي منتقدان را صداي ضد انقلاب خواند و نه در برابرش موضع تند و عتابآلود گرفت و از همه قابل اعتناتر اينكه آنها را نيز مردم خواند و گفت:
ـ من گلايههاي مردم را روي چشم خودم ميگذارم و تغييرات مناسب را صورت خواهم داد.
حتي اگر بخواهيم اينگونه تصور كنيم كه اين حرف، بسيار كلي و چند پهلوست و به هيچ عنوان به معناي تأييد حرف و سخن معترضاني نيست كه برخي از آنان شايد حتي با بغض و كينه و با تعابيري ناروا عليه صدا و سيما شعار دادند و ممكن هم هست كه اصولاً صداي آنها نه صداي مردم، بلكه سخن برخي عناصر ضد انقلاب باشد كه در ميان آنان رخنه كرده بودند؛ اما به هر حال چنين رويكردي را شايان تقدير و قابل اعتناست. همين كه رسانه ملي بپذيرد كه بايد «صداي همه مردم» باشد و لازم است تغييري در اين مسير به وجود آورد، در بازيابي اعتمادي كه سخت آسيب خورده است، راهگشاست و ميتواند به توفيقات بسياري دست يابد.
نه تنها رسانه ملي، بلكه همه دولتمردان در نظام جمهوري اسلامي ميتوانند با درك اين نكته كه همه شهروندان در زير چتر جمهوري اسلامي حق اظهار نظر، انتقاد و حتي مخالفت دارند و تا زماني كه در قامت برانداز اقدامي صورت ندادهاند، بايد تحمل شوند، سرمايه اجتماعي بسيار قدرتمندي براي پيشرفت كشور و موفقيت انقلاب فراهم ميآورند.
مراسم تشييع باشكوه آيتالله هاشمي رفسنجاني آزمون خوبي بود. از هر طيف و جريان و نحلهاي در اين مراسم شركت كردند. صداهاي مخالف هم شنيده و تحمل شد. در نهايت امنيت و آرامش هيچ اتفاق ناخوشايندي نيز نيفتاد. گويي آيتالله در هنگام مرگ نيز توانست مردم را گرد آورد و وحدت بيافريند و به عنوان يك استوانه انقلاب، روزي ماندگار براي انقلاب رقم بزند. و اين آخرين خدمت او بود به انقلاب، امام، رهبري و مردم. تحقق و نمايش «وحدت كلمه«اي كه هميشه توصيه بنيانگذار فقيد انقلاب بود. اين خيلي خوب است كه بتوانيم دور هم جمع شويم و يكديگر را تحمل كنيم و همه را «مردم» بخوانيم. در اين صورت است كه ميتوان به انقلاب خدمت كرد و به نظام اسلامي مدد رساند و بيشترين سرمايه اجتماعي را پشتوانة مسير پيشرفت و توسعه كشور قرار داد و توطئههاي دشمنان را نقش برآب كرد. با درك اين نكته كه حتي تندترين مخالفان هم اگر كمي دلسوزي و عشق حداقلي براي كشور و ملت داشته باشند، به براندازي نظام جمهوري اسلامي نميانديشند و ضد انقلاب به حساب نميآيند و در زمره معاندان قرار نميگيرند، فرصتي نيك فراهم خواهد شد تا با گذر از تنگنظريها و افراطگريها و دشمنانگاريهاي بيفرجام و با اندكي مدارا و تحمل و مهر، دايره دوستداران انقلاب را بزرگ و بزرگتر كنيم.
برخلاف تصور عدهاي كه گمان دارند با رحلت آيتالله هاشمي، تندروي و افراط و انحصارطلبي و طرفداران اين منش و عقيده گستردهتر ميشود و جبهه طرفداران اعتدال ضعيفتر، نگارنده اميدوار است درگذشت آيتالله هاشمي فرصتي نيكو براي انس و همدلي و وفاق بيشتر و دگرگوني در ديدگاهها فراهم آورد و نيز عرصهاي ايجاد كند براي رفع اختلافات و پرهيز از تفرقه و تشتت. دستيابي به چنين هدفي چندان دور از ذهن و ناممكن نيست.
بهخصوص آنكه حال بيش از هر برهه ديگري به وحدت و انسجام نيازمنديم. كافي است دريابيم كه براي حل مشكلات داخلي و خارجي، از جمله اعمال قدرت در عرصههاي بينالمللي و دفاع از حقوق كشور و ملت در صحنههاي جهاني و نيز فائقآمدن بر مشكلات سخت و دشواري چون حل مشكل بيكاري و ايجاد هزاران و صدهاهزار فرصت شغلي، رشد توليد ملي، مقابله با تورم و حل مشكلات اجتماعي و فرهنگي و دهها مشكل و مسأله ديگر، بيش از هر چيز به وحدت كلمه، رفع اختلافات، استفاده از حداكثر ظرفيت مادي و معنوي نيروي انساني و سرمايه اجتماعي گسترده و مؤثر نيازمنديم و هرگز نبايد اين مهم را در زيرپاي منافع حزبي و جناحي و يا منافع مادي و يا كسب قدرت قرباني كنيم. در اين راه البته اصلاح رويكرد و عملكرد رسانه ملي بسيار مهم است.
رسانه ملي ميتواند با مهندسي هوشمندانه و با بالابردن آستانه تحمل خويش و با اهميتدادن به ضرورت داشتن نگاه فراجناحي و دستكشيدن از مواضع يكسويه و نزديكتر كردن هرچه بيشتر خود با مردم و مطالبات مشروع آنان و امكان دادن به همه فرزانگان آزادانديش و دلسوز براي بيان ديدگاههايشان در مسير رشد و توسعه كشور و نظام و انقلاب و وسيعتر كردن دايره خوديها، هم اعتماد از دسترفته را بازگرداند و هم خود را از تهمت نمايندگي يك جريان فكري خاص برهاند و هم وفاق و اتحاد ملي را تقويت كند و هم بر ميزان سرمايه اجتماعي انقلاب و نظام بيفزايد. در اينصورت وقتي رسانه ملي كه به گفته مديرش گلايههاي مردم را روي چشم خويش مينهد، مردم نيز بيترديد رسانه ملي را روي چشم خود خواهند گذاشت. انشاءالله!
ارسال نظر