صدا و سیما، ترس از شکست انحصار یا نگران از شفافیت؟
افسوس ما براي سرمايهي مردم است که بر باد ميرود، رسانهي ملي با اين همه هزينه که از جيب مردم خرج ميکند بايد چشم و گوش مردم باشد، بايد آنچه را که مردم امکانش را ندارند ببينند به آنها نشان دهد، بايد با به کارگيري بهترين تحليلگران واقعيت را شفافتر نمايد نه اينکه تصور کند با سرگرم کردن مردم به فوتبال اروپايي و بسکتبال آمريکايي ميتواند ذهنها را منحرف و مردم را راضي نمايد.
علی بهرامی رئیس حزب اعتدال و توسعه کرمان نوشت:فرو ريخته، شک نکنيد. انحصار خبر در دنيا ديگر در دست کسي نيست. انتخابات آمريکا جداي از خوب يا بد بودن نتيجهاش نبرد بين رسانههاي رسمي بود با آنچه که رسانههاي اجتماعي ناميده ميشود که به زعم اين قلم رسانهي مردم است. مردمي که تا پيش از اين بايد ساکت مينشستند و به راست و دروغي که رسانههاي صاحب ثروت و قدرت ميگفتند، گوش ميدادند و ناچار و کمکم آنها را باور ميکردند. اما زمانه عوض شده، هر چند که بسياري نميخواستند. دنياي جديد ديگر دنياي انحصار نيست، تکتک مردم حالا خود صاحب رسانهاند، رسانههايي که وقتي در کنار هم قرار ميگيرند، قويترين رسانه را شکل ميدهند و اين خيليها را ميترساند، بخصوص کساني که تنها وقتي يکطرفه به قاضي ميروند، برنده ميشوند و تنها در گفتگوهاي طراحي شده و فرمايشي صاحب منطق و خرد جلوه ميکنند.
متاسفانه شايد دستگاه عرض و طويل صدا و سيماي ما هم دارد مسيرش را از مسير مردم جدا ميکند، تضاد بين خبرها و تفسيرهاي رسانهي ملي با آنچه که مردم ميگويند و ميبينند آنقدر برجسته شده که حالا مقامات رسمي نيز از بياثر شدن اين رسانه صحبت ميکنند. رسانهاي که در نوع خود يکي از پرخرجترين و بيتاثيرترينها در دنيا است، يکسويه، جانبدارنه و به نوعي جناحي. رسانهاي که براي مدت طولاني در مقابل بسياري از مفاسد و مظالم سکوت کرد و ميکند ولي تلاش دارد از هر عيب و ايراد مخالفان خود يک فاجعه ملي بسازد. رسانهاي که بسياري از تباهيها را نديد، سقوط کشور در رتبههاي جهاني را نديد و به سياست خارجي که کشورمان را در دنيا منزوي ميکرد، ستايشگرانه نگاه ميکرد. اما بسياري از امور ديگر را پر رنگتر از واقعيت جلوه ميداد و ميدهد. اين روزها رسانه ملي بيشترين جدلاش با واعظي وزير ارتباطات است، کسي که فشارها را تحمل کرده و مانع از فيلتر شدن رسانهي مردم شده و با بالا بردن سرعت اينترنت، دسترسي آسان به اخبار را براي همگان مهيا کرده است و اين کار را نه براي جناحي خاص که براي همه انجام داده، تريبوني غيرانحصاري که هرکس در آن حرف حسابي دارد، ميتواند به گوش ديگران برساند، حال که صدا و سيما انحصار خود را بر باد رفته ميبيند عملکرد مردمي و مدني اين وزير را جناحي مينامد و شبکههاي اجتماعي که بيشترين تاثير را در افشاي مفاسد داشتهاند منبع فساد معرفي ميکند.
دفاع وزیر ارتباطات از حقوق اجتماعی و اینترنت و حمله صدا و سیما به او!
به نظر ميرسد تعريف اين رسانه از انحصار و فساد با آنچه که در واقعيت وجود دارد کاملا متضاد است. شکي نيست که نهتنها وزير ارتباطات که همه داراي اشکالاتي هستند و بايد با شنيدن صداي منتقدان نسبت به آنها آگاهي پيدا کنند و در جهت رفع آنها و هر چه قويتر شدن، پيش بروند چرا که منافع ملي در آن است، اما پر واضح است که بسياري را اساسا نميتوان منتقد خواند، که مخالفند و بدون توجه به خواستهها و مشکلات مردم ترجيح ميدهند هر روز دولت دچار مشکل شود.
افسوس ما براي سرمايهي مردم است که بر باد ميرود، رسانهي ملي با اين همه هزينه که از جيب مردم خرج ميکند بايد چشم و گوش مردم باشد، بايد آنچه را که مردم امکانش را ندارند ببينند به آنها نشان دهد، بايد با به کارگيري بهترين تحليلگران واقعيت را شفافتر نمايد نه اينکه تصور کند با سرگرم کردن مردم به فوتبال اروپايي و بسکتبال آمريکايي ميتواند ذهنها را منحرف و مردم را راضي نمايد. اگر رسانهي ملي همين روند را ادامه دهد و تغييرات اساسي در نگرش و عملکرد خود ايجاد نکند به زودي حتي خود جناحهاي منتفع هم ديگر به آن اقبال نشان نخواهند داد، چرا که رسانهي بيتاثير ديگر رسانه نيست؛ غول فربهاي است که تنها سرمايهي ملي را ميبلعد.
ارسال نظر