دیپلماسی ایرانی چه روزهایی پیش رو دارد؟
شاهزاده دلباخته سرخ مسکو بالاخره صاحب گم شده لنگه کفش جشن کرملین را پیدا کرده باشد، منطقا میتوان به موضوع نگاه آمریکایی به ایران از زاویه متفاوتی نگریست.این به ترکیب معادلات درسطوح بالا بستگی دارد.
روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی به قلم متین مسلم تحلیلگر نوشت:نخستوزیر رژیم صهیونیستی اذعان کرده درصدد است توافق ایران با قدرتهای بینالمللی بر سر برنامه اتمی این کشوررا به یک خاطره در حال محو تبدیل کند. او روز یکشنبه دربرنامه "60 دقیقه" شبکه "سیبیاس" تصریح کرد در دیدار آتی خود با دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب ایالات متحده از وی خواهد خواست توافق هستهای با ایران را بر هم بزند. نتانیاهو در پاسخ به این سوال که دقیقا چه اقدامی خواهد کرد گفت"من در مورد پنج راه با ترامپ صحبت خواهم کرد". ناتانیاهو البته در موردراه های پنج گانه توضیحی نداد اما پارهای ناظران دیپلماتیک مقیم منطقه از جمله یک دیپلمات ارشد اردنی مقیم کویت گفته مبنای طرح های او به جز تمرکز روی ترکیب دولت و کنگره، احتمالا برمحور همکاری اعراب محافظه کار خلیج فارس استوار شده است. نخست وزیر اسرائیل در این گفتگو تصریح کرد" از دید اعراب تل آویو دیگر یک دشمن نیست."
موضع جدید وتند نخست وزیر رژیم صهیونیستی علیه هرگونه توافق با ایران به خودی خود امر تعجب برانگیزی نیست. اما تا آنجا که به واکنشهای اخیر مربوط میشود اقدامات تازه وی که احتمالا همانهاییاست که مقام اردنی به آنها اشاره کرده، مبتنی بر 2 پیش فرض ذهنی نامطمئن است. نخست،همراهی قطعی ترامپ در نابودی برجام. دوم، امید بستن به اتحاد عربی - اسرائیلی در منطقه.اما این پیش فرض هامتاثر از 3 اشتباه محاسباتی قبل از خود هستند.اول، تصورایرانی - آمریکایی بودن توافق اتمی. دوم، قطعی فرض کردن آمادگی اعراب برای اتحاد و نهایتا رویارویی با ایران.سوم،تسلیم شدن جامعه بین المللی وشرکای توافق اتمی ایران در برابر منطق شکننده نتانیاهو. از نگاه تئوریک شاید تصورات ذهنی او درست.
به نظربرسند. اما از جنبه فنی و عملیاتی، احتمال به نتیجه رسیدن همه آنها موضوع چندان راحتی به نظر نمی رسد(دستکم آنگونه که نتانیاهو تمایل دارد). به چند دلیل:
نخست، به صرف مواضع تند ترامپ علیه توافق با تهران در ایام انتخابات، نمیتوان قسم خورد که او به هر آنچه گفته وفادار خواهد ماند. او در قبال ایران فعلا ترجیح داده در سایه بماند. هرچند شرایط برای ایران دیگر به آسانی و سهولت زمان آقای اوباما پیش نخواهد رفت.دوم، از کیفیت نهایی روابط آتی واشنگتن با مسکو حداقل در آنچه مربوط به ایران میشود اطلاعی نداریم. اگر آنگونه که شواهد نشان می دهد.
شاهزاده دلباخته سرخ مسکو بالاخره صاحب گم شده لنگه کفش جشن کرملین را پیدا کرده باشد، منطقا میتوان به موضوع نگاه آمریکایی به ایران از زاویه متفاوتی نگریست.این به ترکیب معادلات درسطوح بالا بستگی دارد.
سوم، مشکل نتانیاهو بیشتر به برداشتهای او از منافع استراتژیک ایالات متحده برمیگردد. نوام چامسکی معتقد است "در تامین منافع ایالات متحده 3 نکته را باید در نظر گرفت.
آنجا که پای منافع اسرائیلیها در میان باشد آمریکا منافع آنها را درنظر خواهد گرفت. هر زمان که پای منافع آمریکا و اسرائیل درمیان باشد، بازهم واشنگتن منافع آنها را درنظرمیگیرد. اما زمانی که صرفا پای منافع ایالات متحده در میان باشد قطعا واشنگتن منافع خود را در نظر میگیرد. اسرائیل باید این را بفهمد".
چهارم، تئوری اتحاد یکپارچه عربی- اسرائیلی علیه ایران بعید است در مرحله عمل، پروژه ای موفق از آب درآید. شاید از درون پروژه ایران هراسی تل آویو بتواند سطحی از روابط با اعراب خلیج فارس مانند مصر، اردن یا مراکش را شکل دهد- که هدف هم همین است - اما پروژه در همین مرحله دیپلماتیک متوقف خواهد شد.
البته بخش زیادی از تحولات آتی منطقه به نوع دیپلماسی ایران و اینکه تهران بالاخره با اعراب همسایه خود میخواهد چه کند!؟ مربوط میشود. قابل درک و شاید گریزناپذیر، طی 3 سال اخیر نوع برخورد سیاستمداران ایرانی در مرحلهای فراتر از واکنشهای کلامی، نشان داده آنها به خوبی قادرند در مقابل اعراب بر اعصاب خود مسلط باشند. اما برای آینده این کنترل عصبی کافی نبوده و منطقاً لازم است با توجه به واقعیات با پدیدهها برخورد وموضوع روابط عربی در چارچوب "درک منافع مستقل و مشترک" مورد ارزیابی قرار گیرد. در همین چارچوب جدای از مواضع و اقدامات رئیس جمهور ایران، بیشک نمیتوان به راحتی از کنارسخنان غیرمترقبه اما مثبت روز یکشنبه علی لاریجانی رئیس پراگماتیست مجلس ایران در کنفرانس امنیتی تهران به راحتی عبور کرد. آنگاه که به صراحت خواهان روابط بهتر با اعراب همسایه و مشخصاً عربستان شد و اینکه کشورش دشمن عربستان نیست. این سخنان نشان میدهد بحث تصحیح روابط با اعراب در سطحی بالاتر از دولت در ایران مورد توجه قرار گرفته است. از حل عجیب و به یکباره معضل سیاسی لبنان و نیز توافق نفتی اخیراوپک گرفته تا موضوع تبادل نامههای محرمانه اخیر میان رئیس جمهور ایران و امیر کویت، همگی حکایت از اتفاقاتی مهم در آینده دارد.
دیپلماسی ایرانی روزهای آسانی پیش رو ندارد، آنچنانکه حسن روحانی روزهای سختی را انتظار میکشد!. اما فکر میکنم آنچه بیش از هر چیزی باید برای او مهم باشد جهت دیپلماسی عربی ایران است که بالقوه میتواند توازنی جامع،ثباتی پایدار، امنیتی تضمین شده و تعهدی متقابل در منطقه را موجب شود.شرایط آسان نیست، اما مگر دیپلماسی وظیفهای غیر از ایجاد درک واقعی از پدیدهها دارد؟
ارسال نظر