موج جدید تحلیلهای جهت دار ضد برجام
به نظر میرسد تحلیلهای جهتدار و سازمانیافته برخی رسانهها چیزی جز سناریوی سیاهنمایی دولت روحانی نیست. بنابراین غیرمنتظره نیست که تحت تفسیر دو استدلال فوق تبلیغات ضدبرجام مخالفان ادامه یابد.با همه مشکلاتی که هماینک برجام را تهدید میکند، لازم است چنین تحلیلها و تفسیرهایی کنار گذاشته شود.
جهان صنعت در یادداشتی به قلم دکتر صلاحالدین هرسنی نوشت:- بعد از تصویب تمدید قانون تحریم ایران در سنای آمریکا موج جدیدی از تبلیغات ضدبرجام در رسانهها و افکار عمومی به راه افتاده است. شاهبیت و ثقل مرکز این بحثها و محاجات آن است که تمدید قانون تحریم سنای آمریکا به معنای نقض و شکست برجام است. بنابراین آنچه در این شکست نقش محوری و اساسی داشته، سیاست سازش و گرایش به غرب و دیپلماسی هستهای دولت روحانی بوده است. اگرچه آنچه رسانهها و جراید در خبرها و تحلیلها انعکاس دادهاند، بخشی از مسوولیت و کارویژه آنان بوده است اما به نظر میرسد همه حقایق و واقعیت نیست چراکه این رسانهها از نقد منصفانه و تحلیل واقعبینانه دورمانده و اساسا یکطرفه و با فضاسازی همراه بوده است. این رسانهها مبنای تحلیل خود مبنی بر شکست و نقض برجام را بر دو استدلال و نشانه بنا نهادهاند. اولین استدلال آن استناد به ماده «26» برجام است که آمریکا را متعهد کرده در چارچوب اختیارات قانونی رییسجمهور یا کنگره از بازگرداندن یا تحمیل مجدد تحریمهای مشخصشده در بند دوم برجام خودداری کند. بنابراین در تفسیر این رسانهها، تمدید قانون داماتو در راستای بند دوم برجام به معنای نقض و شکست برجام است. دومین استدلال آنها هم به سلسله اقداماتی ارتباط مییابد که دولت آمریکا از تیرماه 1394 با هدف ضربه به برجام و جلوگیری ایران برای برخورداری از مزایای پیشبینی شده در برجام به آن مبادرت کرده است. در نگاه این رسانهها عمده اقداماتی همچون تمدید قانون داماتو، تمدید وضعیت اضطراری علیه ایران توسط اوباما، ممنوعیت فروش بوئینگ به ایران، مصادره دو میلیارد دلار از اموال بلوکهشده ایران در آمریکا، محدودیت مسافرت به آمریکا در کنگره و تحریم موشکی به معنای سیاهه نقض برجام است و همین سیاهه نشان داد که دولت آمریکا همواره یک عنصر نامطمئن در عرصه معادلات بینالمللی است.واقعیت اما آن است که این تحلیلها تلاش داشته همه واقعیت دیده نشود و بر برخی از حقایق شفاف عامدانه و هدفمند و البته به منظور سیاهنمایی کارنامه دولت روحانی پرده بگذارند. این حقایق در بعد اول همان اذعان و اعتراف صریح جریانهای سیاسی از جمله اصولگرایان و مخالفان دولت در کارشکنیهای آمریکاست. اصولگرایان و حتی دلواپسان که به چیزی جز ناکامی دولت روحانی رضایت نمیدهند، اذعان داشتهاند که دلیل نقض برجام، کارشکنی آمریکاست.
همین جریان سیاسی مخالف اعلام داشته است که تمدید قانون تحریم به معنای نقض برجام نیست. از دیگر سو هم جریان دیگر سیاسی یعنی اصلاحطلبان در کنار افکار عمومی جامعه و حتی اپوزیسیون قسمخورده و هم وجدان بیدار ملتهای دیگر نیز شهادت و گواهی میدهند که ایران در راستای تعهدات خود در به فرجام رساندن برجام پایبند بوده است.در بعد دیگر بزرگترین دلیل و نشانهای که دلالت بر عدم نقض برجام میکند، ماهیت قرارداد برجام است که این رسانهها از آن غافل ماندهاند. ماهیت قرارداد برجام، نه دوجانبه بلکه چندجانبه است. بنابراین نقض یکسویه آمریکا به معنای آن نیست که سایر بازیگران با مواضع آمریکا همسویی دارند. در ضمن طرف اصلی این قرارداد ایران است که به جد و به تمامی خواهان استفاده از مزایای پیشبینی شده در برجام است. به این ترتیب با وجود آنچه در رسانهها و افکار عمومی دیده و شنیده میشود، برجام شکست نخورده است و محققا فرجامی دارد.به نظر میرسد تحلیلهای جهتدار و سازمانیافته برخی رسانهها چیزی جز سناریوی سیاهنمایی دولت روحانی نیست. بنابراین غیرمنتظره نیست که تحت تفسیر دو استدلال فوق تبلیغات ضدبرجام مخالفان ادامه یابد.با همه مشکلاتی که هماینک برجام را تهدید میکند، لازم است چنین تحلیلها و تفسیرهایی کنار گذاشته شود. با چنین مشکلاتی به نظر میرسد برجام هماینک مسالهای ملی است و نه حزبی و جناحی. اینکه برخی جریانهای سیاسی تهدیدات پیش روی برجام را بخواهند به اهمال در دیپلماسی دولت روحانی نسبت دهند، نه کاری به صواب است و نه گرهی از کار فروبسته برجام باز خواهد کرد. بدون تردید برای برونرفت از وضع موجود، نیاز به یک راهبرد معطوف به عقلانیت نزد نخبگان دیپلماسی و اجرایی است به این معنا که این نخبگان بخواهند و بتوانند با اقدام و واکنش متقابل و در عین حال اتکا به حمایت روسیه، چین و اتحادیه اروپا و سایر بازیگران ذینفع در برجام از اجرای تحریمهای جدید علیه ایران جلوگیری کنند با این هدف که برجام به فرجام برسد.
ارسال نظر