چه كسي مسئول اين فساد است؟
مطابق با استانداردهاي موجود حدود ٣٠درصد اين مصرف اضافه است، بنابراين روزانه حداقل ٣ ميليون ليتر بنزين فقط به دليل ضعف فناوري خودرويي در حال سوزاندن بيهوده هستيم. نهتنها اين مقدار سوخت را از دست ميدهيم، بلكه آلودگي ناشي از آن و عوارض بعدي اين سوختن را نيز به جان ميخريم.
وقتي كلمه فساد را به كار ميبريم فوري ذهن ما متوجه كلاهبرداري و اختلاس و رشوه به معناي رايج ميشود كه درست هم هست؛ ولي نوع ديگري از كلاهبرداري و اختلاس يا رشوه داريم كه كمتر توجه ما را جلب ميكند، در عين حال كه هميشه و در همه لحظات جلوي چشم ماست ولي آن را پديدهاي طبيعي ميدانيم؛ در حالي كه در يك جامعه توسعهيافته حساسيت به اين نوع كلاهبرداري و اتلاف منابع كشور و مردم بيشتر است. اجازه دهيد وارد اصل ماجرا شويم.همه شما روزانه كه در خيابان يا جاده رفتوآمد ميكنيد، وانتهاي آبيرنگ نيسان را ديدهايد كه با صداي گوشخراش و آزاردهندهاي كه مختص همين خودرو است در حال عبور است. اين خودرو از سال ١٣٤٩ وارد چرخه توليد در ايران شد و تاكنون نزديك به ٨٠٠هزار دستگاه از آن توليد و استفاده شده است. به جز مسأله صداي ناهنجار اين خودرو كه واقعا اعصابخردکن است، مصرف بنزين آن يكي از معضلات صنعت حملونقل ايران است. ميزان مصرف آن برحسب قولها و مدلهاي گوناگون و قدمت تولید متفاوت است؛ از ٢٠ ليتر در هر ١٠٠ كيلومتر تا ١٥ ليتر در هر ١٠٠ كيلومتر گفته شده و ممكن است هر دو رقم درست باشد. ٢٠ ليتر مربوط به خودروهاي قديمي و ١٥ ليتر براي خودروهاي جديد باشد.
فرض كنيم كه ١٠٠هزار دستگاه از خودروهاي مذكور از چرخه حملونقل خارج شده باشند. باز هم فرض كنيم كه همان ميزان حداقل ١٥ ليتر مصرف در ١٠٠ كيلومتر را داشته باشند و اگر متوسط ١٠٠ كيلومتر در روز رانندگي كنند، ١٥ ليتر بنزين مصرف ميكنند و با توجه به حضور ٧٠٠هزار دستگاه از اين خودرو، روزانه حدود ١٠ ميليون ليتر بنزين را اين خودرو ميسوزاند.
مطابق با استانداردهاي موجود حدود ٣٠درصد اين مصرف اضافه است، بنابراين روزانه حداقل ٣ ميليون ليتر بنزين فقط به دليل ضعف فناوري خودرويي در حال سوزاندن بيهوده هستيم. نهتنها اين مقدار سوخت را از دست ميدهيم، بلكه آلودگي ناشي از آن و عوارض بعدي اين سوختن را نيز به جان ميخريم.
اين مقدار بنزين را اگر ليتري يك دلار ارزشگذاري كنيم، سالانه بيش از يك ميليارد دلار فقط خسارت مستقيم ناشي از اتلاف سوخت خودروهاي مزبور را ميدهيم و اين هزينه مستقيم است و هزينههاي آلودگي صوتي و هوايي ماجرا نيز جاي خود دارد؛ به عبارت ديگر به ازاي هر دستگاه خودرو حدود ١٥٠٠ دلار در هر سال خسارت ميدهيم.
اگر متوسط عمر مفيد يك خودرو را با بهترين استانداردهاي جهاني ١٠سال فرض كنيم، به ازاي هر دستگاه خودرو حدود ١٥هزار دلار مفت و مجاني سوخت اضافي ميسوزانيم. ولي فراموش نكنيد كه هيچ خودرويي در ايران پس از ١٠سال كار از گردونه حملونقل خارج نميشود و بايد آن را ٢٠سال فرض كرد؛ يعني هزينه اتلافشده مزبور ٣٠هزار دلار به ازاي هر دستگاه وانت نيسان است.
اگر يكسوم اين مبلغ را پرداخت كنيم، ميتوانيم وانتهاي مناسب با آخرين استانداردها خريداري كرده و در صنعت حملونقل كشور به كار بريم يا اينكه سرمايهگذاران خط توليد آن را در ايران به كار اندازند. البته قضيه شايد به اين سادگي نباشد، زيرا اين موضوعي است كه در طول ٤٥سال گذشته شكل گرفته است، ولي جا دارد كه سوال كنيم چرا اين محاسبات ساده (با همه خطاهاي احتمالي كه وجود دارد، ولي اصل ماجرا را تغيير نميدهد) موجب هيچ تصميمي نميشود؟ آيا اتفاقي را كه در اين ميان رخ ميدهد، متأثر از كلاهبرداري، رشوه يا اختلاس ناپیدا نيست؟ آيا نباید گمان كنيم كه تصميمگيران گوناگون از محيطزيست گرفته تا مديريت انتظامي حملونقل تا وزارت ذيربط تا وزارت بازرگاني و صنعت تا كارخانجات توليدكننده و... همه و همه در يك تفاهم نانوشته، منافع خود را پشت ملاحظات و مصلحتهاي عادي پنهان ميكنند و اجازه ميدهند كه چنين خودرويي توليد شود؟ در كدام كشور جهان ميتوان توليد اين خودرو را با اين ميزان مصرف سوخت و صداي ناهنجار ديد؟ حتما عقل سليم با توليد آن مخالف است و تنها چيزي كه ميتواند مانع اجراي اين عقل سليم شود، فساد است.
مسأله آنقدر بحراني شده كه وزير نفت اعلام كرده است: «اگر وزارت نفت پول داشته باشد کل وانتنیسانهای کشور را باید بخرد و تحویل ذوبآهن بدهد و بسوزاند. از دور خارجشدن نیسانها باعث صرفهجویی قابل توجهی در مصرف سوخت خودروها میشود و حتی امکان افزایش صادرات سوخت از کشور فراهم میشود.»
در حالي كه بايد پرسيد چرا بايد خودرويي در وزارت صنعت توليد شود كه وزارت نفت بايد آن را بخرد و تبديل به آهنپاره كند؟! پاسخ به اين پرسش ساده نشان ميدهد كه مشكلات ريشهايتر از آن است كه به نظر ميرسد.
منبع: شهروند
ارسال نظر