تعیبر مردم از شانس و بدشانسی چیست؟
اليور بورکمن، روانشناس گاردين، معتقد است مشکل همه آدمهايي که زندگي متوسط و معمولي دارند اما از وضعيت خودشان تعبير به بدشانسي ميکنند، اين است که تعريف درستي از شانس ندارند. هر کسي در دنياي وحشتناک اقتصادي سال 2016 زنده بماند و باوجود همه مشکلاتي که امسال پيش آمده، موفق به ادامه زندگي شود، آدمی خوششانس و به همين اندازه ساده است.
روانشناسان بريتانيايي ميگويند، اگر از صد نفر از آدمها بپرسيد خوششانس هستند يا نه، 80 نفر آنها جوابشان منفي است و همه آنها يک جمله مشترک دارند: «شانس در زندگيمان معنايي ندارد و اگر ما به امروز رسيدهايم، حاصل اراده، پشتکار و زحمت بسيار زياد خودمان بوده است.» نتيجه مطالعات نشان ميدهد، افرادي که ماشينهاي لوکس و گرانقيمت دارند، به مراتب زندگي سختتري نسبت به ديگراني دارند که وسيله نقليهشان معمولي است. آنها ناچار هستند همه زندگيشان را در سطح و اندازه آن ماشينهاي گرانقيمت نگه دارند و اين موضوع موجب ميشود هميشه استرس و تنش زيادي براي بالانگه داشتن خودشان داشته باشند، درحالیکه افرادي که زندگي معموليتري دارند، همهچيزشان به همان اندازه معمولي است. شايد از ديدگاه آدمهاي معمولي شانس، بخت و اقبال فقط درِ خانه افراد پولدار را زده و آنها تنها کساني هستند که در اين کره خاکي حق زندگيکردن به سبک خوب و راحت را دارند اما افراد ثروتمند حرف ديگري دارند. نه اینکه آنها از داشتن ميزان زياد پول در حسابهاي خود شاکي باشند يا صندلي چرمي ماشينهاي لوکس به کمرشان فشار بياورد اما همانها وقتي ماشينشان در اثر تصادف يا اصابت به جايي خراب ميشود، از اينکه شانس با آنها يار نبوده و هزينه گزافي براي تعمير ماشين بايد بپردازند، اظهار بداقبالي ميکنند. رابرت فرانک، اقتصادداني که مطالعات زيادي درزمينه شانس و طرز فکر مردم درباره آن انجام داده است، ميگويد: « شانس، چيزي نيست که بتوانيد ردِ آن را در زندگي آدمهاي خودساخته پيدا کنيد. آنها به جاي اينکه به حضور يک چيز مجازي در زندگيشان چشم بدوزند، آستينهايشان را بالا ميزنند و خودشان دستبهکار ميشوند.»اليور بورکمن، روانشناس گاردين، معتقد است مشکل همه آدمهايي که زندگي متوسط و معمولي دارند اما از وضعيت خودشان تعبير به بدشانسي ميکنند، اين است که تعريف درستي از شانس ندارند. هر کسي در دنياي وحشتناک اقتصادي سال 2016 زنده بماند و باوجود همه مشکلاتي که امسال پيش آمده، موفق به ادامه زندگي شود، آدمی خوششانس و به همين اندازه ساده است. شمايي که وضعيت فعلي خودتان را تعبير به بيشانسي ميکنيد، يک بار با خودتان فکر کنيد اگر در دوران طاعون به دنيا آمده بوديد، چه ميشد؟ اگر در دوران مدرن آفريقايجنوبي که ميانگين طول عمر مفيد مردم 50 سال بود زندگي ميکرديد، چه سرنوشتي داشتيد؟ بوداييها ضربالمثل معروفي دارند که ميگويد: «هر کسي که در قالب انسان پا به اين دنيا گذاشته، فرد بسيار خوششانسي است، چون مرغ فَربهاي نيست که براي سيرکردن شکم ديگران کُشته شود و همچنين حشرهاي نيست که طول عمرش فقط يک روز باشد.» بورکمن بعد از تحقيقات بسيار زيادي که درزمينه باورهاي مردم درباره شانس انجام داده، مقالهاي دراينباره نوشته است؛ او مقالهاش را با اين جمله تمام ميکند: «يادتان باشد، شانس يکي به بدبختي ديگري منجر ميشود، چون او چيزي را که ديگري ميتوانست داشته باشد، گرفته و حالا او خوششانس است و ديگري بدبخت! يک لحظه فکرش را بکنيد! همين که شما عامل بدبختي ديگران نيستيد، شانس بزرگي نيست؟»
منبع: وقایع اتفاقیه
ارسال نظر