شناخت نادرست از سيره سيدالشهدا و فرزندانش
اگر كسي درست امام حسين و دشمنان ايشان مانند يزيد، ابن زياد و عمر سعد را ميشناخت، هرگز نميگفت كه امام حسين هم ناسزا ميگفت.
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم احمد مسجدجامعي عضو شوراي شهر تهران نوشت:يكي از علماي بنام كه روضههاي او بر سر منبر و در مجالس خصوصي با حال و اوضاع شگفتانگيزي توصيف ميشد، مرحوم شيخ حسين سيبويه بود. از جمله روضههاي جالب او اشاره به يك مجلس تاريخي روضه در سامرا، در حضور ميرزاي شيرازي مرجع اعلي و صاحب فتواي معروف است. در مجلس ميرزا، واعظي به نام شيخ حسنعلي تهراني عبارتي از مقتل ميخواند ولي هنوز جمله خود را تمام نكرده بود كه ميرزاي شيرازي در برابر عموم، عمامه بر زمين زد و به روضهخوان گفت، ديگر بس است. بگذار حق «همين كلمه» را ادا كنيم. آن جمله از نظر ظاهري بسيار ساده و خبري است ولي طرز تلقي ميرزاي شيرازي است كه نشان ميدهد معرفت نسبت به مقام حضرت، به عنوان الگوي آزادگان، به آن جمله معنايي كاملا متفاوت ميدهد. در ضمن بايد بدانيم كه در آداب و رسوم روحانيت، كاري بالاتر از عمامه بر زمين زدن نيست و اين بيانگر اوج تاثر است.
آن جمله چنين بود: دخلتْ زيْنبُ علي ابنِ زِيادٍ و... يعني: زينب بر ابن زياد وارد شد. اين عبارت در كتاب ارشاد شيخ مفيد و همچنين به نقل از ابومخنف آمده است و دنباله آن نشان ميدهد كه حضرت زينب در حالي كه با آستين صورت خود را پوشانده بود وارد مجلس ابن زياد شد. فضاي اطراف اين جمله و صاحبان اين دو ناماند كه به آن معنايي چنين عميق ميدهند. به علاوه در حالت عادي زينب را با ابن زياد چه كار؟ هر كس اندك آشنايي با حكام آن دوره داشته باشد، ميداند كه اصلا معمول نبود كه زنان، نزد حكام بروند. رفتار ميرزا در وهله اول نشان دهنده جايگاه و حرمت زنان نزد اين مرجع است. در عين حال نشاندهنده احترامي است كه او براي اهل بيت قايل است. به احتمال بسيار زياد ميرزا از ادامه مطلب اطلاع داشت و نميخواست تكرار آن شأن حضرت زينب را كاهش دهد. بديهي است هرچه معرفت نسبت به بزرگان دين بيشتر باشد، رفتار و اعمال آنها بهصورت عميقتري فهميده ميشود و هر كس با اندك اطلاعي به خود اجازه نميدهد درباره شخصيتي همچون سيدالشهدا و خاندان ايشان هرطور كه خود يا مجلساش ميپسندند، سخن بگويد و بدتر آنكه رسانههاي فراگير هم آن را انعكاس دهند كه آن حضرت ناسزا ميگفته است!
اگر كسي درست امام حسين و دشمنان ايشان مانند يزيد، ابن زياد و عمر سعد را ميشناخت، هرگز نميگفت كه امام حسين هم ناسزا ميگفت. زيرا امام كلمه «دعي» را كه مثلا به يزيد يا عمرسعد يا شمر و مانند اينها نسبت ندادهاند، بلكه آن را در مورد ابن زياد بهكار بردهاند. كساني كه اندكي آشنايي با تاريخ صدر اسلام دارند، ميدانند كه ابن زياد و پدرش از نظر خانوادگي نسب روشني نداشتند. همه ميدانستندكه در مورد پدر ابن زياد چند نفر «ادعاي» پدري ميكردند. در واقع كلمه دعي در اينجا ناسزا نيست و اشاره به همان سابقه است. در صورتيكه اگر اين كلام نسبت به ديگر اشقيا هم بهكار ميرفت از نظر فقهي تعزير لازم ميآمد. حتي در همين كلام هم در حقيقت درسي نهفته است: امام وقتي با دشمن خود هم سخن ميگويد از انصاف و عدالت خارج نميشود و اصلا همين نكته است كه اردوگاه امام را از بني اميه جدا ميكند.
صحنه كربلا مملو از ناسزاگويي است، ولي در جانب سپاه خليفه، اما از اين سو امام حسين(ع) و يارانش جز با ادب و اميد به هدايت آن سپاهيان سخن نميگفتند. ريشه بياخلاقي كه نتيجه ظاهرتر آن در گفتار است، به سبب درست نشناختن سيره سيدالشهدا و فرزندان آن بزرگوار است؛ وگرنه وقتي كه مرجع اعلايي چون ميرزاي شيرازي در برابر گزارش آمدن حضرت زينب به نزد ابن زياد چنين آشفته ميشود، چگونه ميتوان درباره آزادگان زمان خودمان، كه افتخار آنها تلاش در پيروي از سيره زينب (س) است، بدون ادب و به دور از اخلاق، سخن بگوييم. چنين برخوردي اتفاقا بياحترامي به همان آزاده محترم است كه به بهانه دفاع از او مورد بيمهري قرار گرفته است. سخن گفتن با چنين ادبياتي درباره بانوان اين سرزمين به هيچوجه شايسته نيست و توهين به همه جامعه سربلند و شريف ايران است. گمان نكنيم پاداش آنهمه مجاهدتها و اسارتها و از خود گذشتگيها، چند متر زمين و آپارتمان احتمالي است. مگر نه آن است كه رزمندگان براي دفاع از نظامي به جبهه رفتهاند كه جلوي امتيازات ويژه براي اين و آن را بگيرند. توضيح و توجيه آن عزيزان با اين قبيل عبارات عذرهايي بدتر از گناه است.
اميدوارم راه درست دفاع از شهرونداني كه در راه انجام مسووليت، مظلومانه در معرض اتهام قرار گرفتهاند، به نحوي فراهم آيد كه شاهد رفتارهاي اخلاقي حسينوار در همه سطوح نظام باشيم.
ارسال نظر