آخرین مصاحبه با گودرزی در سمت وزیر ورزش
گفتن ما چیزی را تغییر نمیدهد، درواقع تأثیری ندارد. مردم خودشان این موضوع را بهتر میدانند. یکی از دلایل خرابی این بوده که دولت قبل به دنبال مدیریت دنیا بودند. طبیعتا مدیریتکردن دنیا آدم را از مدیریت کشور خودش غافل میکند.
محمود گودرزی در نوزدهم آبان ١٣٩٢ با ١٩٩ رأی موافق نمایندگان مجلس، وزیر ورزش و جوانان دولت تدبیر و امید شد و سهشنبه ٢٧ مهر خبر کنارهگیریاش از این وزارتخانه اعلام شد.رئیس دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران تنها چند روز با سومینسال حضورش در ساختمان سئول فاصله داشت. گودرزی در این سه سال تلاش کرد به سمت سالمسازی ورزش حرکت کند، اما اقدامهایش بدون حاشیه نبود.شاید یکی از دلایل کناررفتن گودرزی همین حواشی بود. تصمیمها و نظرات او بهویژه در حوزه فوتبال چالشهای زیادی برایش ایجاد کرد؛ از انتقاد از رفتار کارلوس کیروش گرفته تا مشکل پیداکردن با علی کفاشیان. در همین اواخر هم اختلافنظرش با مدیریت استقلال روزهای پرتنشی را برای او ایجاد کرد. باوجوداین محمود گودرزی اعتقاد داشت برای سالمکردن محیط ورزش حرکت کرده و در مدت وزارتش، اقدامات مؤثری در حوزه ورزش قهرمانی، همگانی و بانوان صورت گرفته است.روزنامه «شرق» به مناسبت هفته تربیتبدنی چند روز پیش گفتوگویی با وزیر ورزش انجام داد. در ادامه، آخرین صحبتهای محمود گودرزی بهعنوان وزیر ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران را میخوانید.بسیاری از صاحبنظران معتقدند در این سالها ورزش هیچگاه جزء اولویتهای کشور نبوده است. آیا شما بهعنوان یک تحصیلکرده ورزش این نظر را قبول دارید؟
بله قبول دارم. بالاخره اگر ما اولویتبندی هم کنیم و حتی این موضوع را به آرای مردمی بگذاریم، اولویتهایی مثل امنیت، دفاع، توسعه اقتصادی، رفاه، بهداشت و درمان گزینه اصلی هستند. در این میان یکی از اجزای رفاه اجتماعی میتواند ورزش باشد. اگر به برنامههای توسعه هم نگاه کنیم؛ چه برنامههایی که قبل از انقلاب داشتیم و چه پنج برنامه بعد از انقلاب، در آنجا هم ورزش اولویت نیست. حتی در برنامهها هم گنجانده نشده است. شاید فقط در بخش خدمات و آموزش اشاراتی به ورزش شده باشد.
بااینحال به نظر میرسد در مقطع کنونی بهویژه پس از فضایی که المپیک و پارالمپیک ایجاد کرد، نگاه به ورزش کمی جدیتر شده باشد؟
ورزش برای اینکه اولویت بشود، باید به یک گفتمان اجتماعی تبدیل شود و این اتفاق در حال رقمخوردن است. شما میبینید پس از توفیقاتی که ما در ورزش کسب میکنیم، مقام معظم رهبری و رئیسجمهور پیامهای محبتآمیزی میدهند. احساس میکنید که ورزش بهعنوان گفتمان رایج غالب خواهد شد. ورزشکاران در سطح جامعه بیش از قبل در حال مطرحشدن هستند. مطالبات ورزشکاران از طریق رسانه و مردم پیگیری میشود. مردم علاقهشان به ورزشکاران بیشتر شده و ورزشکاران دارند بهعنوان یکی از گروههای مرجع جامعه مطرح میشوند. اگر این گفتمان، گفتمان غالب شود، ورزش در اولویتهای کشور قرار خواهد گرفت، آنهم نهتنها حوزه قهرمانیاش. اکنون همه پذیرفتهاند که با توجه به آسیبهای اجتماعی از قبیل اعتیاد و بیماریهای مختلف ناشی از کمتحرکی و زندگی صنعتی و ماشینی ورزش باید در اولویت باشد. همه پذیرفتهاند که ورزش میتواند از آسیبهای اجتماعی، روانی و فرهنگی پیشگیری کند. اگر این گفتمان تداوم یابد، گرایش مردم هم به ورزش بیشتر میشود و در پی آن ورزش جزء اولویتهای کشور قرار میگیرد. البته تا آن زمان که ورزش بخواهد جزء اولویتهای اصلی کشور مثل دفاع و امنیت قرار بگیرد، زمان زیادی میبرد. اگر ما در باقی مباحث مثل اقتصاد و رفاه به یک شرایط پایدار برسیم، ورزش خودش را به صورت یک اولویت نشان خواهد داد.
همین اولویتنبودن ورزش در این چند دهه هزینههای زیادی به ورزش وارد کرده حتی باعث شده نگاه مجلس و دولت نیز به مقوله ورزش جدی نباشد. در دولتهای قبل مشاهده میشد که سازمان تربیتبدنی حیاطخلوت کابینه بوده، در مجلس هم بیشتر مباحث، قومی- منطقهای بوده است. شما بهعنوان نماینده دولت چه تلاشهایی کردهاید که این نگاه را تغییر دهید؟
من بهعنوان نماینده دولت تلاشم این بوده که کمتر در عرصههای تنشزا، مجازی و غیرواقعی ورزش ورود کنم و به این حاشیههایی که معمولا خیلیها علاقهمندند به خاطر نام و نان وارد شوند، ورود نکنم. تلاش کردیم خودمان ورود نکنیم و نیز مجموعهای را که با آن کار میکنیم از ورود به این عرصه پرهیز دهیم.
در درجه اول ورزش باید از یک حالت حیاطخلوت، فوقبرنامه و باری به هر جهت، خارج شده و به یک موضوع در متن کشور، مردم و متن زندگی وارد شود. در چند حوزه باید به این موضوع نگاه شود؛ حوزه قوانین و مقررات، یعنی محیط قانونی؛ باید برای ورزش قانون نوشته شود. طبیعتا قانون ١٣٥٠ پاسخگو نیست. اکنون پیشنویس این قانون تهیه و لایحه آن تقدیم دولت شده است و باید در صحن دولت به رأی وزرا گذاشته و تقدیم مجلس شود. قوانین باید بهطور دقیق مشخص کند که ورزش یکی از ارکان مهم موجود در جامعه ماست و باید به آن توجه شود. دوم ساختار است؛ ساختارهای بیمارگونه، متعارض، متناقض و روشننبودن تکالیف هر دستگاه در حوزه ورزش. این ساختارها باید بازتعریف شود. اقداماتی در این زمینه انجام شده ولی در فضای حقوقی و قانونی باید این ساختارهای جدید تعریفشده تثبیت شود و شکل بگیرد. مهمتر اینکه یکسری گفتمانهای
فرهنگی – علمی باید وارد این عرصه شود.
زمانی که مردم مرا در جاهای مختلف میبینند، برداشت بیشتر آنها همین موضوعات رایج است. این موضوعات رایج بد نیستند، سرگرمیاند، اوقات فراغت را پر میکنند، در جامعه نشاط ایجاد میکنند؛ اما اصل ماجرا نیستند. درواقع فرع آمده و جای اصل را گرفته است. اینها باید تغییر کند. چگونه تغییر میکند؟ ما باید به هر مقوله در جایگاه خودش توجه و اعتنا کنیم و به آن بپردازیم. اقداماتی در این زمینه انجام شده اما اینکه رویکرد کلان حاکمیت به این سمت باشد که ورزش بهعنوان اولویت اصلی جا بیفتد، قاعدتا کار میبرد. از طرفی این کار بهتنهایی ممکن نیست. رسانه بهعنوان رکن چهارم دموکراسی باید ورود جدی به این موضوع داشته باشد. وقتی من با بیشتر رسانهها روبهرو میشوم، مطالبهشان این است که رقم قرارداد این بازیکن یا پاداش آن ورزشکار چقدر است. البته این نوع سؤالها و مطالبات ایرادی ندارد و پیگیریاش هم خوب است، اما مشروط بر اینکه نگاه، توسعه ورزش باشد. فرضا در مجلس عزاداری یک ورزشکار از ما پرسیده میشود به فلان ورزشکار چقدر میدهید؟ اینها مباحث سطح پایینی است که کمکی به ورزش نمیکند. این مباحث نگاه منفی قبل نسبت به ورزش را تقویت میکند. خود رسانهها باید تلاش کنند این نگاه تغییر یابد.
در این میان نگاه دولت تدبیر و امید و شخص رئیسجمهور به ورزش چگونه است؟ از آقای هاشمیطبا نقل شده که در دوران ریاست ایشان بر سازمان تربیت بدنی، در جلسات دولت آخرین صحبتها درباره هنر و ورزش بوده است. آیا این نگاه تغییر کرده است؟
من این نقلقول را نمیدانم ولی آنچه خودم دیدم، این است که رئیسجمهور عمیقا به ورزش همگانی و همگانیشدن ورزش باور دارند. در اولین جلسه هم که من برای تشریح مواضع و برنامههایم قبل از وزارت خدمت ایشان رسیدم، ایشان تأکید داشتند که مردم ما باید ورزش کنند. آقای روحانی عنوان کردند که در کشورهای توسعهیافته شهروندان میدوند، دوچرخه سوار میشوند و فعالیت ورزشی دارند. این عمق نگاه ایشان است. از منظر دیگر هم قهرمانیهایی که معمولا سیاسیون نمیدیدند، ایشان همواره دیدهاند. کمااینکه رهبر معظم انقلاب هم این نگاه را داشته و دارند. این پیامها نشان توجه ویژه رئیسجمهور به ورزش است. ایشان نگاه متوازنی به همه رشتههای ورزشی دارند و توجهشان به ورزشهایی که موجی ایجاد میکند، نیست. ضمن اینکه تأکید ویژهای به ورزش بانوان نیز دارند. پس نگاه متوازن و منطقی به ورزش وجود دارد و نگاه و علاقه ویژه هست اما عرض کردم که دولت و حاکمیت حتما اولویتهایی برای خودش تعریف میکند.
یکی از صحبتهایی که رئیسجمهور درباره ورزش داشتند، عدالت در ورزش است. آیا عدالت در ورزش جزء برنامههای خود شما هم بود؟ در این سه سال چه اقداماتی در مسیر عدالت در ورزش انجام شده است؟
اولین کاری که موضوع عدالت در ورزش به ذهن متبادر میکند، توزیع درست و عادلانه امکانات و اعتبارات است. توزیع امکانات به این صورت است که ما یکسری شاخصه تعریف کنیم و از سلایق بپرهیزیم. من تا این لحظه در توزیع اعتبارات به فدراسیونها، هیچ حقی برای خودم قائل نشدم. آنچه سوابق به من نشان میدهد، در گذشته بخش عمدهای از اعتبارات در اختیار وزیر ورزش یا رئیس سازمان ورزش بوده که چگونه توزیع کند. وقتی کار، شخصی و فردی شد حتما سلیقه در آن دخالت میکند؛ ممکن است رابطهام با یک فدراسیون مناسبتر باشد و آنها را بیشتر مورد توجه قرار دهم. من از این پرهیز کردم. معاونتهای مختلف با توجه به شاخصههایی که دارند توزیع اعتبارات میکنند. تلاش شده این توزیع اعتبارات متوازن و عادلانه باشد. کمتر فدراسیونی است که در این زمینه اعتراض داشته باشد. مگر چند فدراسیون که بدون برنامه تعهدات زیادی میدهند، تعهد ایجاد میکنند و بعدا میآیند و میگویند این تعهدات را شما باید بپردازید. چنین چیزی درست نیست. نسبت به بودجهای که توزیع شده و معیارهایی که وجود دارد، باید رفت و هزینه و تعهد کرد. بعضی از مدیران فدراسیونهای ما مطلقا تابع هیچگونه برنامهای نیستند باوجود اینکه ادعای برنامه دارند.
این در حالی است که همین مدیران به ما تعهد دادهاند که هرچقدر از ما بگیرند باید از آن عدد به توان دو درآمدزایی و جذب اسپانسر کنند. بعضا فدراسیونها میآیند و به ما میگویند که میخواهیم مستقل باشیم. ما که خیلی مشتاقیم شما بروید و مستقل باشید. بروید خودتان اعتبارات را تأمین کنید البته ما هم کمک میکنیم. خیلیها هم هستند که متوقفاند و فقط چشمشان به کمک دولت است. در عرصه عدالت در ورزش یکسری اقدامات دیگر هم انجام شده است. تلاش شده ورزشهایی را که معمولا خیلی دیده نمیشوند، مطرح کنیم و تمام ورزشها در سایه یکی، دو ورزش مغفول نماند. من در مصاحبههایم از ورزشهایی نام بردهام که در گذشته هیچکس هیچ عنایتی به آنها نداشته است.
یکی از وظایف اصلی وزارت ورزش توسعه ورزش همگانی است. شما اشاره کردید که تأکید اصلی رئیسجمهور نیز این موضوع بوده؛ برای توسعه ورزش همگانی، وزارت ورزش در این سه سال چه اقداماتی انجام داده است؟
درحالحاضر بیشتر نوجوانان و جوانان ما بهویژه در مراکز استانهای بزرگ و مناطق مرفهتر اضافهوزن دارند. تحقیقات دانشگاهی نشان میدهد این اضافهوزن در بین دختران بیشتر است. اضافهوزنهایی که بعدا مشکلات جدی و پرهزینهای برای کشور در بر خواهد داشت. جامعه متوجه این معضل شده است. ما هم بهعنوان معلم از قبل متوجه این قضایا بودهایم. اندیشه و شعار ما از قبل این بوده که تمامی اقشار جامعه بیایند ورزش کنند و از میان آنها نخبهها به ورزش قهرمانی بپردازند. از طرفی فعالیت قهرمانی باعث علاقه بیشتر جوانها به ورزش میشود.
برهمین اساس یکی از برنامههای ما احیای معاونت همگانی بود و اختصاص اعتبار ویژه برای همگانیشدن ورزش. من بارها این را تکرار کردم و بد نیست یک بار دیگر هم بگویم. خوشبینانهترین تحقیقات دانشگاهی ما نشان میداد که قبل از این دولت ١٢ درصد مردم ورزش میکردند. تحقیقات دیگری داریم همراه با آمار از پنج تا ١٢ درصد. من شخصا عدد هفت را باور دارم. اما خوشبینانه نگاه میکردیم و میگفتیم ١٠ درصد مردم ما ورزش میکردند. در پایان سال ٩٤ به حوزه معاونت همگانی ابلاغ کردم آمارگیری انجام دهند که در سطح کشور وضعیت ورزش مردم چگونه است. دو گروه مأمور این کار شدند، از دو جهت مختلف، با هم هیچگونه هماهنگی هم نداشتند. یک گروه به بیش از ٢٠,٩ درصد رسید و گروه دیگر به ٢١.٢ درصد که ما به عدد ٢١ درصد رسیدیم. البته پراکندگیاش در استانهای مختلف متفاوت است. مثلا در تهران نزدیک به ٢٨ درصد مردم ورزش میکنند اما در قم عدد خیلی پایینتر از این حرفهاست.
این رشد ١٠، ١١ درصدی به این معنی است که در این سه سال حدود ١٠ میلیون از جمعیت ایران جذب ورزش شدند که رقم خیلی بالایی است. واقعا چگونه این تغییر ایجاد شده است؟ مسلما با تغییر یک معاونت (معاونت ورزش همگانی) که نمیشود به این رقم رسید.
ما هر سال فدراسیونهای برتر را اعلام میکنیم. با معیارهای درست عملکرد فدراسیونها سنجیده میشود تا بدانیم فدراسیون در توسعه ورزش بین آحاد مردم توفیق داشته است یا خیر. این معیارها نشان میدهد فعالیتهای عمومی و سراسری فدراسیون به لحاظ عددی و کمی نسبت به گذشته چندین برابر شده است. برای اداره کل استانها نیز معیارهایی داریم؛ افزایش بازیهای بومی، محلی و سنتی و گسترش خانه بازیهای بومی که در شهرستانها ایجاد شده، از جمله این معیارها بوده است این فعالیتها همه ثبت میشود. این نشان میدهد که مرکز در توسعه کمی ورزش همگانی جدی است. همچنین در افزایش جمعیت مردمی که به ورزش میپردازند، بحثهایی که ما میکنیم و رسانهها انجام میدهند، تأثیر داشته است.
در این مدت در جاهای مختلف دولت، همه از میراثی که دولت قبل برایشان گذاشته، گلایه کردند و به قول خودشان ویرانهای تحویل گرفتند. این در حالی است که دولت قبل با بدعتهایی که ایجاد کرد، برای وزارت شما میراث واقعا بدی بر جای گذاشت. پاداشهایی که تعهدشان را دادند و پروژههای نیمهکارهای که برای شما به جا گذاشتند که اعدادش بالای چهارهزار بود، اما شما خیلی گلایه نکردید که بگویید ویرانه تحویل گرفتهاید.
گفتن ما چیزی را تغییر نمیدهد، درواقع تأثیری ندارد. مردم خودشان این موضوع را بهتر میدانند. یکی از دلایل خرابی این بوده که دولت قبل به دنبال مدیریت دنیا بودند. طبیعتا مدیریتکردن دنیا آدم را از مدیریت کشور خودش غافل میکند. در ورزش بهجای فعالیتهای تخصصی عمدتا فعالیتهای سیاسی انجام شد. ساحت ورزش را باید از تبدیلشدن به یک حزب سیاسی پاک کنیم. نه فدراسیونهایمان باید حزب سیاسی شود و نه کمیته ملی المپیک. این مسئلهای که شما میگویید کاملا درست است و من بیان نکردم. پروژههای بدون مطالعه بسیاری در سطح کشور رها شده، چون نیاز منطقه نبوده است. هم اعتبار از بین رفته هم یک تعهد ایجاد کرده است؛ طوریکه اگر این پروژهها را رایگان هم به بخش خصوصی بدهید، قبول نمیکنند. در تعریف پروژهها تخصص نبوده است. ما در یاسوج یک ورزشگاه شکیل ١٥ هزارنفری ساختیم و تکمیلش هم کردیم. بابت نگهداری آن حداقل ٣٠ پرسنل نیاز است، درحالیکه دولت اجازه استخدام ندارد به دلیل اینکه نمیخواهد مجددا بزرگ شود. دولت قبل آمده مازاد بر ظرفیتها پرکرده است. شرکت توسعه ما ٣٠٠ نفر بوده الان رسیده به نهصد و خردهای؛ یعنی سهبرابر ظرفیت قانونی. بسیاری از آنها کیفی هم نیستند. نه میتوانیم بیرونشان کنیم نه میتوانیم از آنها استفاده کنیم نه جوابگوی آنها باشیم. بودجهای که دولت برای برخی کارهای اصلی به ما داده باید همهاش را حقوق بدهیم. بدون مطالعه کلنگ زده شده و بدون مطالعه قول دادهاند. الان جلو من را میگیرند و میگویند رئیسجمهور سابق در جلسهای گفته تمامی اعضای حاضر در سالن بیایند به حج بروند و شما به ما بدهکارید و ما را باید به حج بفرستید. از سال ٩٠ همینطور پاداش مصوب کردند؛ سکه بدهید. تا سال ٢٠١٤ هیچیک از پاداشهایی را که مصوب کردند. پرداخت نکردند تا ما آمدیم شدیم وارث این پاداشها. در سالهای ٩٣ و ٩٤ نزدیک به ٦٠ میلیارد تومان بدهیهای گذشته را پرداخت کردیم.
ما سعی کردیم مدیران قبلی را تخریب و تخطئه نکنیم. در این سه سال اعتبارات عمرانی برای ٢٠٠، ٢٥٠ پروژه کفایت نمیکرده اما بیش از ٧٠٠ پروژه را تکمیل کردیم و بیش از سههزار پروژه دیگر هنوز مانده است. «نقش جهان» در آخرین روزهای تکمیلش است. ورزشگاههای بسیار زیبا و شکیلی در سمنان و خراسان تکمیل شدهاند. در شیراز انشاءالله بهزودی ورزشگاه «میانرود» به اتمام میرسد. برای اینکه چهارهزار پروژه ورزشی نیمهکاره را به اتمام برسانیم، پولهای کلانی لازم است که انشاءالله با گشایش اقتصادی بتوانیم آنها را تکمیل کنیم.
ارسال نظر