خطری که فسادآوران و سیاستبازان باید درک کنند
اساسا چون خصوصیت سیاستبازی در پی آن نیست تا توسعه را به امری فراگیر و دغدغهای ساختارمند تبدیل کند، برای همین رجوعش به مردم،شبیه ایجاد نردبانی است که باید پا روی دوش آن گذاشت و در مواقع حساس بهراحتی از آن بالا رفت.
روزنامه وقایع اتفاقیه در یادداشتی به قلم نادر هوشمندیار / استاد دانشگاه نوشت:سخنگفتن از سیاستبازی و فسادی که درحالحاضر بخشی از روند توسعه در ایران شده است، میتواند یک اتفاق تکراری باشد که بهطور قطع، بارها کارشناسان و مسئولان از آن سخن گفتهاند و باز هم میگویند؛ اما امروز که یکبار دیگر قرار است تا از فساد و سیاستبازی حرفی بهمیان آورده شود، آنطور که باید، دامنه این پدیدههای ناخوشایند بهگونهای کوتاه نشده است که جامعه بتواند احساس امنیت و آرامش کند. قبل از هر چیز، باید بگویم که اتفاقا فساد در حد بسیار زیادی نتیجه سیاستبازی و رفتار ناهنجار برخی از افراد و گروههای سیاسی است که منجر به شکلگرفتن فرایند فساد و تخریب روند توسعه میشود. سیاستبازان، امر سیاست را بهعنوان یک مقوله تأثیرگذار اجتماعی که میتواند راهگشای توسعه باشد، پیگیری نمیکنند بلکه آنها در فراگرد کنشها و واکنشهای سیاسی خود در پی آن هستند تا با مکانیزمهای سیاسی، موقعیتهای حضور خود را درجغرافیای قدرت تقویت کنند. در نهایت نیز «تولید سود»، مهمترین انگیزه برای سیاستبازی و سیاستورزی، در صدر اهداف درونی قرار میگیرد. در چنین چشماندازی، حتما مردم جایگاهی ندارند. درواقع، امکانی بهنام مردم با عنوان پدیدهای تحلیل میشود که میتوان از آن برای جهش و صعود در موقعیتهای مختلف، برتری کسب کرد.
اساسا چون خصوصیت سیاستبازی در پی آن نیست تا توسعه را به امری فراگیر و دغدغهای ساختارمند تبدیل کند، برای همین رجوعش به مردم،شبیه ایجاد نردبانی است که باید پا روی دوش آن گذاشت و در مواقع حساس بهراحتی از آن بالا رفت. جامعه ما نیز به نظر میرسد در بدنه فعالیتهای سیاسی، گرفتار این معضل شده است و گروههای سیاسی، فارغ از چپ و راستبودن، دقیقا بر طبل سیاستبازی میکوبند، یعنی یا دائم در حال مچگیری از یکدیگر هستند یا پا روی پای یکدیگر میگذارند یا پروندههای شیرینکاریهای یکدیگر را رو میکنند و در نهایت نیز از هر فرصتی برای حذف رقیب بهره میبرند. طبیعی است جریان سیاسی که به ابزارهای قدرت دسترسی بیشتری دارد، با توان و جسارت بیشتری رکاب سیاستبازی را به حرکت درمیآورد. در مقابل این تصویر هم مردمی نشستهاند که هر روز باید شاهد یورش گروههای سیاسی به یکدیگر باشند و طبیعی است که بعد از مدتی افکار عمومی با دلهره از اینکه در بدنه سیاست کشور، جماعتی از این دست باید تصمیمساز و تصمیمگیر زندگی آنها باشند، دچار واهمه میشوند. ما امروز جامعهای داریم که به گواه اطلاعات موجود، وضعیت ناخوشایندی از حیث طبقهبندی ارزشهای سرمایه اجتماعی را بهخود اختصاص داده است.
اخلاق در جامعه ما براساس اعتراف کارشناسان و بسیاری از مسئولان، یکی از حادترین دورههای تاریخی خود را تجربه میکند. در جامعهای که مردمش بهطور مداوم باید شاهد بیاخلاقی گروههای سیاسی و رفتارهای ناپسند کنشگران در بدنه سیاسی کشور باشند، آیا میتوان جز این انتظاری داشت؟ به نظر میرسد اکنون مردم واقعا از رفتار سیاستبازان کشور و افزایش روزبهروز فساد، خسته شدهاند و کمترین پیامد این اتفاق، میتواند بزرگترین گرهها و دردسرها را برای توسعه به ارمغان آورد. این ارمغان اگر فقط گریبان نسل کنونی کشور را گرفته بود، شاید میشد با آسودگی بیشتری به رفع آن پرداخت اما مشکل اینجاست که نسل آینده باید تاوان بیشتری برای کردارهای ناخوشایند امروز بپردازد و این زیانبارترین خطر برای توسعه ایران خواهد بود. کاش فسادآوران و سیاستبازان نیز این خطر را درک میکردند و کمی هم با اندیشه به توسعه ملی، صبح را به شب و شب را به صبح میرساندند.
ارسال نظر