ناسزاگویی و هتاکی به الگوی اجتماعی تبدیل شده است
همانند "سامـــــوراییهای "ژاپنی و "شـوالیههای" قرون وسطایی اروپا، وظیفه خود را حمایت از مظلوم و نوامیس مردم میدانستند و فتوت و مردانگی را سرمشق خود قرار داده بودند.
روزنامه آفتاب یزد به قلم امان قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه نوشت:ناسزا گویی و هتاکی که در گذشته ، تنها به افراد خاص، خانوادههای خاص و محلههای خاص ، اطلاق میشد و به این ویژگی شناخته می شدند، در سالهای اخیر به الگوی اجتماعی تبدیل شده و در هر گوشه و کناری و از هر کس از جمله وکیل و وزیر و عارف و عامی و روزنامه نگار و سخنران و واعظ و مداح و نماینده و در شعارها و بر در و دیوار و غیره و غیره ...دیده و شنیده میشود . دامنه آن بسیار گسترش یافته و از هر طریق ممکن به سمع و نظر میرسد . هیچ حرمتی نگه داشته نمیشود و لفظ دشنام بر این و آن حتی از دهان کودکان بیگناه که تربیت شده این جامعه هستند ، به کرات شنیده می شود و به هر چیز و هرکسی ناآگاهانه خطاب میکنند .از عروسک گرفته تا برادر و خواهر و دوست و رفیق و یا هرکسی که کمترین برخورد با آنها دارند .
زیرا از بزرگتران آموخته و بر اثر تکرار، برایشان عادی و معمولی شده ( نظریه یادگیری آسیبهای اجتماعی ادوین سادرلندEdwi- Sutherland وجفری کریJeffrey Gray مکتب شیکاگو) چون؛ به هر جا پا میگذارند میشنوند و میبینند . در خانه و در مسجد و مجلس وعظ . در میدان ورزشی و استادیوم، در میهمانی و جشن ، از بازیکنان و ورزشکاران و رهگذران از مهتر وکهتر و در کارخانه واداره و ... خلاصه ناسزاگویی وهتاکی به امری عادی و معمول تبدیل شده و زشتی و قبح آن فرو ریخته و کار به جایی رسیده که دیگر برخلاف گذشته که لااقل ناسزاگویی تنها ؛ محدوده خاص و به محلههای خاص و افرادخاص که از لحاظ شخصیت و تربیت خانوادگی وضعیتی خاص داشتند و در خانوادههای نابسامان ، تک سرپرست ، بی سرپرست ، معتاد و ولگرد و مادران و پدران نامعلوم بزرگ شده بودند، نمی شود و همه را ، در برگرفته است .
تنها تفاوتی که با گذشته پیدا کرده آنکه: در گذشته این افراد خاص ، در همه جا و بخصوص در محضر بزرگتران و معتمدان و سالمندان بویژه بانوان و دختران و در مکانها و مراسمات و در جمع مردم، بخصوص کودکان ، به این کار ناپسند ، دست نمیزدند و مجالس چه در جمع خصوصی و خانوادگی تقدس داشت و عفت کلام بسیار رعایت می شد و مردم را از بدگویی بر حذر میداشتند و بر خلاف امروز که به هر کس توهین میکنند ،هیچگاه سخنی ناروا از زبان این بزرگان شنیده نمیشد .
زیرا ناسزاگویان و هتاکان گذشته ، ماخوذ به حیا بودند و میدانستند که باید حرمتها را نگه دارند. و هنگامیکه قمه خود را از پر شال کمر خود میکشیدند ، میدانستند کی وکجا باشد. کجا نسقگیری کنند و کجا ناسزا بگویند و "هل من " مبارز بطلبند و...
همانند "سامـــــوراییهای "ژاپنی و "شـوالیههای" قرون وسطایی اروپا، وظیفه خود را حمایت از مظلوم و نوامیس مردم میدانستند و فتوت و مردانگی را سرمشق خود قرار داده بودند. اما متاسفانه ؛ امروزه همه این حرمتها شکسته و ریخته شده و هرگاه کمترین فرصتی مییابند، به ناسزاگویی و هتاکی می پردازند. هنگام انتخابات هفتم اسفند به حرمت زنان توهین میکنند و در مجلس فردی میخواهد روی دانشمند هسته ای و رئیس سازمان انرژی اتمی ، سیمان بریزد و او را دفن کند و نماینده دیگری با عربده کشی به ناسزا گویی وهتاکی به رئیس دولت می پردازد به رئیس محترم مجلس با آن اصالت و پایگاه و بزرگی خانوادگی ومردمی ، اسائه ادب و افترا می زند و روزنامههای خاص ، قلم را که خداوند به آن قسم می خورد ، با ناسزاگویی آلوده میکنند و به توهین می پردازند و در سخنرانی و در مجالس وعظ و خطابه به ناسزاگویی میپردازند و اخیرا گروهی از همین افراد که به قول "ویلفردو پارتو" جامعه شناس ایتالیایی از همان "رسوبات فکری "و شخصیتی از ناسزاگویان دوران گذشته، نشانهها به همراه دارند، اسائه ادب را به محضر ریاست جمهور که نماینده مملکت و توهین به ایشان توهین به تمام مردم ایران است، از اعتبار جهانی برخوردار و تحت هدایت و رهبری رهبر خردمند و فرزانه، "برجام"را پس از سالها به تصویب کشورهای بزرگ صنعتی رسانده و بر اعتبار جهانی ایران افزوده، آرامش، اعتدال و امید به آینده را به جامعه باز گرداند و اعتماد "عمودی" بین مردم و مسئولان نظام را که به قول "فرانسیس فوکویاما" جامعه شناس بزرگ آمریکایی ،مهمترین و اساسی ترین "سرمایه اجتماعی" است ،بالابرده و او را با سران فتنه صدر اسلام و خائنین به ائمه اطهار ،مقایسه نمودهاند و به برنامه برجام که مورد تایید مقام معظم رهبری و تحت هدایت داهیانه ایشان بوده ، میتازند و هرکار خوب دولت را ناصواب جلوه میدهند و معلوم نیست که آب به آسیاب کدام دشمن معلومالحال میریزند و چه طرفی از این سخنان ناصواب میبرند که چنین داد و بیداد به راه اندخته و لعن و نفرین میکنند البته از دیدگاه روانشناسان اجتماعی بزرگ آمریکایی چون " آش " و " لورج" نمیتوان انتطار دیگری داشت. زیرا انیگو نه افراد از مکانیسمهای” دفاعی انکار” به معنی ( انکار و نفی واقعیات) برخوردارند و این گونه ناسزاگوییها ، به قول " ویلفردوپارتو"جامعه شناس بزرگ ، نتیجه " رسوبات ذهنی " آنان در دوران کودکی است و از بین نخواهد رفت .
به همین جهت است که تعدادی از این گونه افراد که به قول "ابن خلدون تونسی" ( در کتاب العبر ودیوان المبتدا والخبر فی ایام العرب والعجم والبربر والسلطان الاکبر)که ظاهری خوب و باطنی آکنده از خبث و پلیدی دارند و هیچ پایبندی به عهد و پیمان خود ندارند . چون فرصت می یابند،به قول سعدی آنچه حسن سیرت رئیس جمهور در مورد فضل و دیانت و تقوی و امانت است، به خلاف آن تقریر میکنند و طینت خود را نشان میدهند و سعی میکنند عهد و پیمانی که ریاست جمهور با مراد خود یعنی رهبری معظم بسته و به آن پایبند است از هم بگسلند. اما به قول حافظ رئیس جمهورکه در طول سالها در کنار رهبر فرزانه و خردمند بوده ، نشان داده که مرا عهدی است.
با جانان که تا جان در بدن دارم / هوا داران
کویش را چو جان خویشتن دارم
ارسال نظر