دوباره به خانه مینا برگشتم و به محض اینکه وارد خانه شدم، دیدم حامد روی زمین افتاده است. وقتی این اتفاق افتاد، شب بود. من به مینا گفتم چارهای نداریم جز اینکه او را خفه کنیم. میخواستم او را در خانه خفه کنم که مینا اجازه نداد. او گفت حالش بد میشود و نمیتواند شوهرش را در آن وضعیت ببیند. حامد را به داخل ماشین بردم و او را خفه کردم و بعد جسدش را داخل کانال آب انداختم.
کد خبر: ۲۶۱۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۶