چند دقیقه اول هیچ حرفی بین ما رد و بدل نشد. باور اینکه آخرین ملاقات است، برایم سخت بود. امیرحسین چندبار از ما خواست که حلالش کنیم. همان موقع بود که همسر و دخترم به گریه افتادند. من میخواستم جلوی اشکم را بگیرم. به آنها دلداری میدادم، اما خودم به گریه افتادم.
کد خبر: ۱۹۵۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۴