فرزانه دو بار به خواب من آمد. به من گفت مامان من علی را دوست داشتم، او را به خاطر من ببخشید. علی را اعدام نکنید. من خیلی با خودم فکر کردم. راضی نمیشدم که قاتل دخترم را ببخشم. او باید قصاص میشد، اما حرفهایی که فرزانه در خواب به من گفته بود، راحتم نمیگذاشت.
کد خبر: ۱۳۶۳۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۲۲