|
|
امروز: پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۵
کد خبر: ۲۲۹۷۷۸
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۰
هنگامی که تاریخ 40 ساله تلویزیون ایران پس از انقلاب را ورق می‌زنیم، به مجریان تلویزیونی به‌عنوان یکی از ارکان برنامه‌های تولید شده برمی‌خوریم که نقش مهمی در پربیننده‌تر شدن برنامه‌های یاد شده نیز داشته‌اند.
 از اخبار شبکه‌های مختلف گرفته تا برنامه‌های سرگرم‌کننده در حوزه‌های گوناگون. تا جایی که بسیاری از چهره‌های یاد شده به یک محبوبیت تمام و کمال نزد مخاطبان دست پیدا کرده و حتی در جایگاه یک ستاره قرار گرفته‌اند.

اخبار تلویزیونی و برنامه‌های سیاسی
یکی از برنامه‌های مهم تلویزیون در این چهار دهه، اخبار است که در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله با توجه به وضعیت کشور مخاطبانی میلیونی داشت. از خبر ساعت 14 تا 21 شبکه یک سیما به گونه‌ای که مردم گویندگان بخش خبر را به اسم می‌شناختند. از میان آنها بابان، زنده‌یادافشار و حیاتی بیش از بقیه شهرت پیدا کرده و تداوم کاری‌شان هم نقش مهمی در این امر داشت. از میان افراد یاد شده، حیاتی به یک رکورد دست پیدا کرده و نزدیک به چهار دهه فعالیت در این زمینه را در کارنامه خود دارد. تسلط در اجرا نکته مهمی است که گویندگان خبر در سال‌های دهه 60 که امکانات امروزی هم نبود، از آن برخوردار بوده و به خوبی در اجرایشان از آن بهره می‌گرفتند. در نسل‌های بعد هم به نام‌های دیگری برمی‌خوریم که در کارشان مهارت خوبی داشته و به شکل مناسبی با مخاطبان خود ارتباط برقرار می‌کردند. مرتضی حیدری یکی از شاخص‌ترین آنهاست که در بخش گزارش ویژه خبری اخبار 22/30 شبکه دو سیما بخوبی از عهده اداره جلسه گفت‌وگو با مهمان برنامه برآمده و به گزینه‌ای مناسب برای گفت‌وگو با رئیس‌جمهور نیز تبدیل شد. با راه افتادن شبکه خبر، طیف متنوعی از مجریان وارد این جرگه شده که از میان آنها چهره‌های شاخصی به این جمع اضافه شدند. داوود عابدی یکی از آنهاست که در حوزه ورزش خوب کار کرده و توانست با تکیه بر اطلاعات مناسب خود به یک اجرای استاندارد دست پیدا کند. همین‌طور حمیدرضا مدقق که برنامه‌های سینمایی کشور را تحت پوشش قرار داده و توانست خود را به‌عنوان یک مجری موفق در حوزه هنر هفتم تثبیت کند تا جایی که توانست پنجشنبه شب‌ها در بهترین ساعت پخش، برنامه زنده‌ای را با محتوای سینمای ایران و با حضور چهره‌های شناخته شده روی آنتن شبکه خبر ببرد. از میان مجریان زن هم می‌توان به المیرا شریفی‌مقدم اشاره کرد که شیوه اجرای متفاوت‌تری را برگزیده و به همین خاطر هم ارتباط بهتری با مخاطبان شبکه خبر برقرار کرده است. از میان اخبارگویان زن شبکه یک سیما هم می‌توان به زنده‌یادایران شاقول اشاره کرد که چندی پیش درگذشت. نکته مهم و مشترکی که در این دو نسل دیده می‌شود، بیان مناسب و پخته است که یکی از پارامترهای اصلی این کار به حساب می‌آید.

مسابقات و سرگرمی
در این گروه از برنامه‌های تلویزیونی هم به نام‌های آشنایی برمی‌خوریم که هریک در زمینه کار خود موفق نشان داده و به شهرت و محبوبیت نزد مخاطبان خود رسیدند. زنده‌یاد منوچهر نوذری یکی از شاخص‌ترین آنها به حساب می‌آید که در سال‌های پایانی دهه 60 و اوایل دهه 70، جنگ موفق تلویزیونی مسابقه هفته را روی آنتن داشت؛ مسابقه‌ای به سیاق آشنا و همیشگی آن سال‌ها که 15 شرکت‌کننده در استودیو با تکیه بر هوش و اطلاعات عمومی خود به رقابت با یکدیگر می‌پرداختند. آنچه مسابقه هفته را جذاب‌تر از نمونه‌های مشابه‌اش کرده، حضور گرم و صمیمی نوذری بود که با تکیه بر سال‌ها تجربه در حیطه دوبله و تلویزیون کاملا با قاب کوچک آشنایی داشته و با شوخی‌های جذاب و
در عین حال کنترل شده‌اش به مسابقه ریتم بخشیده و آن را گرم می‌کرد. البته پیش از او نیز می‌توانیم نمونه‌های مناسبی را نام ببریم که یکی از آنها زنده‌یاد کمال الحق‌سلامی است که اجرای برنامه‌هایی همچون مسابقه معارف و... را در کارنامه داشت که بیش از هر چیز ردی از بیان رسا و احاطه‌اش بر ادبیات در خاطر مخاطبان آن سال‌های تلویزیون مانده است. همین‌طور مسابقه معروف «یک مسابقه، سی سوال» با اجرای حسین باغی که صدایش به‌عنوان دوبلور برای انبوهی از مخاطبان آشنا بود. پس از به راه افتادن شبکه تهران در دهه 70، مسابقات مفرح و جذابی هم برای آن تدارک دیده شد که در دوره‌ای بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. سیدکاظم احمدزاده یکی از مجریان این مسابقات بود که نام و چهره‌اش برای مخاطبان با مسابقات یاد شده شناخته شد. در همان سال‌ها، شبکه سه سیما مسابقه‌ای جذاب تحت عنوان راز سیب را روی آنتن برد که اجرای آن را فرهاد جم که در همان ایام مجموعه موفق همسران را روی آنتن داشت، به‌عهده داشت؛ مسابقه‌ای که جذابیت آن بیش از هر چیز به آیتم‌های خوب طراحی شده آن بازمی‌گشت. جم هم تلاش می‌کرد تا در هیجان بخشیدن به آن سهیم باشد که در انجام آن هم تا حدود زیادی موفق بود. در سال‌های بعد و با تنوع برنامه‌های تلویزیونی، مسابقات هم
کمرنگ تر از قبل شده و تنها محدود به تعداد کمتری شد که از میان آنها می‌توان به ستاره‌ها با اجرای ایرج نوذری، هوش برتر با اجرای افشین زی‌نوری و امیرحسین مدرس اشاره کرد. در یک سال اخیر هم اشکان خطیبی و حمید گودرزی با پنج ستاره و بتازگی محمدرضا گلزار با برنده باش، تنور مسابقات تلویزیونی را گرم کرده و باید دید مخاطبان این سال‌های تلویزیون چه واکنشی نسبت به آن نشان می‌دهند.

ورزش
برنامه های ورزشی یکی از پربیننده‌ترین حوزه‌های برنامه‌های تلویزیونی است که پس از افتتاح شبکه سه در اوایل دهه 70 به اوج شکوفایی رسیده و مخاطبانی میلیونی دارد. به همین خاطر هم مجریان و گزارشگران ورزشی با توجه به کثرت مخاطب به درجه بالایی از اعتبار و شهرت رسیده‌اند. بهرام شفیع را می‌توان قدیمی‌ترین مجری ورزشی تلویزیون پس از انقلاب به حساب آورد که برنامه ورزش و مردم را از سال 1359 روی آنتن داشته و همچنان هم آن را ادامه می‌دهد. او که در آن سال‌ها به گزارش بازی‌های فوتبال هم می‌پرداخت، در اجرای ورزش و مردم از چند پارامتر برای جلب نظر مخاطب استفاده کرده است؛ نخست صدای گرم و دلپذیری که به لحاظ بیان هم وضعیت خوبی دارد و دیگر این‌که رفتار و برخوردی صمیمی جلوی دوربین با مهمان‌هایش داشته و از این طریق فاصله میان خود و مخاطب‌هایش را کم می‌کند. پس از شفیع به یکی دیگر از شخصیت‌های تاثیرگذار این حوزه به نام جهانگیر کوثری می‌رسیم که در دیگر برنامه ورزشی مشهور دهه 60 با عنوان ورزش از شبکه دو حضور پیدا کرده و اجرای مناسبی داشته است.
او همچنین در برنامه صبحگاهی مردم ایران سلام به عنوان کارشناس ورزشی حضور پیدا کرده و لحظات جذابی را در کنار زنده یاد اینانلو خلق می‌کرد. جواد خیابانی یکی دیگر از چهره‌هایی است که هم سابقه اجرا داشته و هم گزارشگری فعال و حرفه‌ای در قاب کوچک تلویزیون به حساب می‌آید. او که گزارش درخشان و
به یادماندنی‌اش در بازی برگشت ایران و استرالیا در ذهن مخاطبان تلویزیون حک شده، جلوی دوربین هم حضور نسبتا خوبی داشته و بی‌تکلف بودن را به یک اصل برای اجرای خود تبدیل کرده است؛ هر چند که در دو سه سال اخیر بیش از پیش روی این موضوع مانور داده و گاه این صمیمیت در اجرا به کیفیت کارش لطمه زده است. در کنار او می‌توان به رضا جاودانی هم اشاره کرد که در سال‌های دورتر به‌عنوان مجری در کنار یک گزارشگر قرار گرفته و تیم دو نفره خوبی را تشکیل می‌دادند. اما در نهایت می‌رسیم به تاثیرگذارترین چهره این عرصه که نزدیک به دو دهه برنامه‌ای پربیننده و محبوب را روی آنتن دارد و او کسی نیست جز عادل فردوسی‌پور؛ یک علاقه‌مند تمام‌عیار فوتبال که کارش را از مطبوعات به‌عنوان مترجم آغاز کرده و پس از حضور در تلویزیون به‌عنوان گزارشگر، برنامه نود را پایه‌ریزی کرد تا متن و حاشیه فوتبال ایران را پوشش دهد. او و همکارانش به مرور نود را به نقطه‌ای رساندند که به برنامه‌ای تاثیرگذار تبدیل شده و جامعه را تحت‌تاثیر قرار بدهد. جالب این‌که فردوسی‌پور برخی نکات و قواعد کلیدی اجرای تلویزیونی را هم رعایت نمی‌کند، اما مخاطب او را پذیرفته و ارتباط برقرار می‌کند. برای مثال هم می‌توان به نوع نشستن او روی صندلی اجرا، حرکات فراوان سرودست و نیز تند حرف زدنش اشاره کرد که همگی آنها به مولفه‌های اجرای عادل فردوسی پور تبدیل شده است. او در گفت‌وگوهای زنده برنامه اش هم تسلط خوبی داشته و مصاحبه‌های خوبی را با بازیکنان و مربیان باشگاه‌های لیگ برتر ترتیب می‌دهد که یکی از مهم‌ترین بخش‌های نود به حساب می‌آید.

سینما و تئاتر
یکی دیگر از حوزه‌های جذاب تلویزیون که پس از پیروزی انقلاب، حضوری همیشگی در برنامه‌های تلویزیونی داشته است. فانوس خیال، آن روی سکه و جنگ هنر هفته از برنامه‌های سینمایی تلویزیون در دهه 60 به حساب می‌آیند که برای علاقه‌مندان سینما غنیمتی بزرگ به حساب می‌آمد. علی شیدفر یکی از چهره‌های شاخص این حوزه است که اجرای جنگ هنر را به عهده داشته و تقریبا تمامی فاکتورهای لازم برای اجرای یک برنامه سینمایی را داشت. از اطلاعات کامل و اشراف روی هنر هفتم گرفته تا بیان خوب و صدای خوب که همگی آنها را شیدفر داشته است. پس از او به یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌های این دسته از برنامه‌ها می‌رسیم که کسی نیست جز اکبر عالمی. او در برنامه جذاب هنر هفتم در مقام مجری و کارشناس روبه‌روی مهمان برنامه نشسته و بخش نقد را پس از تماشای فیلم اداره می‌کرد. عالمی که در آن سال‌ها به تدریس در رشته سینما هم می‌پرداخت، تسلط کاملی روی مباحث تئوریک هنر هفتم داشت و از آن به‌عنوان یکی از برگ‌های برنده خود در مواجهه با مخاطبان استفاده می‌کرد. پس از عالمی به زنده یاد علی معلم می‌رسیم که حضوری تاثیرگذار در برنامه‌های سینمایی تلویزیون داشته و با توجه به آشنایی کاملش با هنر هفتم، اجراهای موفقی در تلویزیون داشت. صدای پرطنین و گرم در کنار چهره‌ای مناسب، معلم را به گزینه‌ای خوب برای اجرا تبدیل کرد تا جایی که وقتی به عنوان مهمان هم در برنامه‌ای سینمایی حضور پیدا می‌کرد، آن را به کل تحت تاثیر خود قرار می‌داد. برنامه هفت در سه دوره خود که با فراز و فرودهایی هم همراه بود، سه نفر را روی صندلی اجرا نشاند که هر یک فاکتورهایی در اجرا برای خود داشتند. فریدون جیرانی نخستین مجری این برنامه به حساب می‌آید اشراف تمام عیاری به تاریخ سینمای ایران دارد. او در عین حال با توجه به فعالیتش در سینمای ایران به‌عنوان نویسنده فیلمنامه و کارگردان، آشنایی کاملی هم با بدنه این سینما و افراد فعال در آن داشته و از این موضوع در جهت بالا بردن سطح کیفی هفت بهره می‌گرفت. جیرانی به خصوص در گفت‌وگوهای زنده هفت، تسلط بالایی داشته و از این طریق بیان ضعیف خود را می‌پوشاند. پس از او به محمود گبرلو می‌رسیم که راه میانه را برگزیده و اجرای خنثی‌تری در قیاس با جیرانی داشت. هر چند که بیان بهتری داشته و به مرور موفق به بالا بردن سطح کیفی کارش شد که در این امر نیروهای جوان پشت صحنه هفت نیز نقش مهمی داشتند. اما دوره سوم هفت بازگشت دوباره این برنامه به فضایی پرهیجان و حتی جنجالی بود. دلیل آن هم حضور بهروز افخمی در مقام مجری و مسعود فراستی به عنوان منتقد ثابت هفت بود. افخمی هم مانند جیرانی تسلط خوبی روی سینما از جمله سینمای ایران داشته و به‌واسطه اعتبارش در مقام کارگردان پای مهمان‌های سرشناس زیادی را به هفت باز کرد. افخمی هم تا حدودی فاکتورهای لازم برای اجرا را داشت اما بیش از هر چیز علاقه به ایجاد موج در برنامه‌اش داشت که گاه به جنجال‌هایی ختم می‌شد! فراستی هم درکسوت منتقد نگاه تند و صریحی به بخش مهمی از تولیدات سالانه سینمای ایران داشته و گاه در این زمینه زیاده‌روی می‌کرد و حسابی جنجال به‌پا می‌کرد. در زمینه تئاتر نیز به نمونه‌های اندکی برمی‌خوریم که مهم‌ترین آن مجله تئاتر شبکه چهار سیما بود. منوچهر اکبرلو دوره‌ای از برنامه را اجرا کرد که همچنان موفق ترین آن به حساب می‌آید. آشنایی عمیق اش با تئاتر، وی را در مقام مجری ـ‌ کارشناس قرار داد و برخی ضعف‌های وی در اجرا همچون بیان نه چندان مناسبش را پوشش می‌داد. پس از آن به برنامه نقد تئاتر با اجرای دکتر عطاءا... کوپال می‌رسیم که به لحاظ فرم و شیوه اجرا تفاوت چندانی با مجله تئاتر نداشته، اما موفقیت چندانی در مواجهه با مخاطب علاقه‌مند به نمایش به دست نیاورد.

جنگ‌های گفت‌وگومحور
یکی دیگر از برنامه‌های جذاب تلویزیونی که کاملا مجری‌محور بوده و مجری در آن کیفیت متفاوت‌تری دارد. در این قبیل برنامه‌ها، مجری روبه‌روی مهمان نشسته و سوالات مختلفی می‌پرسد که شنیدن پاسخ آن برای مخاطب هم جذابیت‌های زیادی دارد. در حقیقت مجری این جنگ‌های گفت‌وگومحور که در سال‌های اخیر تعدد هم پیدا کرده، سعی می‌کند با پرسیدن سوالات گوناگون شناخت بهتری از مهمان به مخاطب بدهد. رضا رشیدپور در شب شیشه‌ای گام بلندی در زمینه تولید یک برنامه گفت‌وگو محور برداشته و با دعوت از چهره‌های شاخص سینما و ورزش و نشاندن آنها روی صندلی روبه‌رویش، مخاطبانی میلیونی جذب کرد. فرزاد حسنی هم در کوله پشتی دست به چنین تجربه‌ای زده و تلاش کرد تا برنامه‌ای جذاب بسازد. ماه عسل، دیگر برنامه مهم و پربیننده است که بخش مهمی از موفقیت اش را مدیون گروه نویسندگان و یابندگان سوژه آن است. پس از آن باید به احسان علیخانی اشاره کرد که دیگر ستون اصلی این برنامه به حساب می‌آید. او شیوه اجرای متفاوتی را برای خود برگزیده و همان را ادامه می‌دهد بدون آن که دست به تقلید نمونه‌های موفق پیش از خود بزند.
صندلی داغ دیگر جنگ گفت‌وگومحور تلویزیونی است که اجرای دوره نخست آن را داریوش کاردان برعهده داشت که با توجه به سابقه کاری وی در زمینه طنز، رنگ و بویی از آن را با خود داشت. اجرای دوره دوم صندلی داغ را احمد نجفی به عهده داشت که سابقه بازیگری‌اش تاثیر زیادی روی فرم اجرایش داشت و برای مخاطب هم جذابیت‌های زیادی داشت.
در یکی دو سال اخیر هم رامبد جوان و مهران مدیری در خندوانه و دورهمی بخشی از برنامه خود را به گفت‌وگو با مهمان‌های خود اختصاص داده و آن را به یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کار خود تبدیل کردند. بخصوص مدیری که با سوال‌هایش مهمان خود را غافلگیر کرده و به جواب‌های غیرکلیشه‌ای وادار می‌کرد! شبی با عبدی هم دیگر نمونه تلویزیونی در این مورد است که کاملا گفت‌وگومحور بوده و عبدی با استفاده از شیرینی ذاتی‌اش، این بخش را به جذاب‌ترین آیتم این برنامه تبدیل کرده است.

گروه کودک و نوجوان
در دهه 60 ، برنامه‌های کودک و نوجوان علاقه‌مندان پروپاقرصی داشته و گاه طیف‌های سنی دیگر را هم به سمت خود می‌کشاند. از میان مجریان این برنامه‌ها می‌توان به الهه رضایی و گیتی خامنه اشاره کرد که در گوشه‌ای از ذهن کودکان دهه 60 حک شده‌اند. نکته جالب در رابطه با هردوی آنها هم سن پایین شان هنگام ورود به تلویزیون در مقام مجری برنامه‌های کودک بود که همین امر به ایجاد رابطه صمیمانه آنها با مخاطبان کم سن و سالشان تاثیر مهمی داشت تا جایی که نصیحت‌های این دو را از صفحه تلویزیون شنیده و براحتی به آن عمل می‌کردند! پس از این دو به ایرج طهماسب می‌رسیم که یک ربع قرن با برنامه محبوب کلاه قرمزی در تلویزیون حضور داشته و میلیون‌ها مخاطب را جذب کرده است. طهماسب کار سختی را جلوی دوربین در کنار عروسک‌هایی دارد که جمعی از بهترین صداپیشگان و عروسک‌گردان‌ها پشت سرشان قرار دارند. او به بهترین شکل با مخاطب کم سن و سال خود ارتباط گرفته و پیام برنامه‌اش را به شکلی زیرپوستی و با تکیه بر عروسک‌های جذاب و دوست داشتنی به آنها منتقل می‌کند. مجید قناد هم یکی دیگر از قدیمی‌های تولیدکننده برنامه برای این گروه سنی است که کارش را از دهه 60 آغاز کرد و به بخشی از خاطره جمعی یک نسل از کودکان و نوجوانان تبدیل شد. از نمونه‌های متاخر هم می‌توان به داریوش فرضیایی اشاره کرد که در قالب شخصیت عموپورنگ جا افتاده و مخاطبان زیادی از طیف کودک را مجذوب خود کرد. در زمینه برنامه‌های نوجوان‌پسند هم به چند نمونه بسیار خوب همچون اکسیژن و نیم رخ برمی‌خوریم که اجرای اولی را شهاب حسینی، بازیگر سرشناس این روزهای سینمای ایران به عهده داشته و دومی هم امیرحسین مدرس را به شهرت زیادی رساند. هردوی این برنامه‌ها هم از آیتم‌های مختلف تشکیل شده و نقطه اشتراکشان هم فضای رنگی و شاد آن و استفاده از موسیقی در کنار ریتمی مناسب بود./جام جم
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین